جلوگاه عمر
محمود سراجی
جلوه گاه عمر - با افتخار تقدیم به دکتر رضا خسروی و همسرش مهناز عزیز
اشک من جوهر رنگین و
صف مژگانم
قلم نقاشی است
صورت نازک تو
بوم نقاشی اشعار من است
و من
اینگونه شب و روز
به مژگان خیال
می نویسم
غزلی
روی آن یاس سپید
تا فریبندگی برگ گل صورت تو
اثر تازه احساس مرا
دلنشین تر بکند
با قلم موی خیال
با نی خطاطی
اوج صورتگری و فراشی است
اثرش شوخ تر از هر اثر نقاشی است
در خیالم نگه تشنه من
خیره بر برگ گل صورت توست
و هزاران واژه
می چکد از لب خشکیده من
و هزاران بوسه
واژه ها را
روی گلبرگ رخت می کارد
و بدینسان غزلی
با تو جان می گیرد
در بهشتی
که بر آن
چه زمستان و چه پائیز و چه تابستانش
همگی فصل بهار و نفس باد صبا است
ماه و سال
روز و هفته
همگی اول فروردین است
ماه ها هم همه فروردین است
و در این جلوه گه سرمستی
خیره مانده است نگاهم
به تماشا گه این زیبایی
**
نقش رویای ترا
روز و شب می بینم
شاهکاری که در آن
شاخه طوبی را
پیش آن قامت لغزنده
بهایی ندهم
منظر و جلوه گه دیده من
جلوه میقاتی است
عاری از سامری و گوساله
پس در این عشق و جنون
ابلهی باشم اگر
جای این جلوه گه زیبایی
جلوه گاه دگری بگزیینم
تاریخ سرودن / ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۳ تهران
از محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران