ترانه های عاشقانه ۳-۴
محمود سراجی
۳ ترانه های عاشقانه
یار آمده ای درد دگر جای تو نیست
ای مرگ برو که جای یغمای تو نیست
امشب گل روی دوست مهمان من است
ای غصه برو ، غصه فردای تو نیست
******
گویند که درد من فزون خواهد شد
در سینه دلم کاسه خون خواهد شد
یک ذره غمت لذت عالم دارد ....
افزون بشود ببین که چون خواهد شد
******
تا چشم من افتاد بر آن سرو درست
دیدم که در این چمن دگر چون تو نرست
حیرت زده گفتمت خدا را بنما
کاین نقش قیامت است یا قامت توست
******
ای دوست به قامتت قیامت کردی
آری چه قیامتی به قامت کردی
بنشین که صنوبران خوش قامت را
با جلو ه قامتت غلامت کردی
******
گفتم که ز قامتت دلم گشته کباب
گفتا که نبینی اش مگر عالم خواب
گفتم که بگو بخوابم آید باری
گفتا که تو عاشقی چرا داری خواب ؟؟
******
در محضر تو خواب حرام است مرا
دور از رخ تو خواب کدام است مرا
خوابم شده جن و چشم ما بسم الله
دیدی تو اگر بگو سلام است مرا
******
از تو همه عشق و ناز بادا ای دوست
وز ما غم جانگداز بادا ای دوست
مائیم و غم دراز و صد گونه نیاز
عمرت چو غمم دراز بادا ای دوست
******
ای دوست که با دلم به جنگ آمده ای
با روی گل و دل چوسنگ آمده ای
دیوانه نیم که از تو بردارم دل
با خون جگر مرا به چنگ آمده ای
******
امشب شب رویا و خیال است بیا
در خلوت دل به شادی و مست بیا
در دل ز خیال دوست آتش دارم
ای غصه اگر ترا جگر هست بیا
******
محمود سراجی م.س شاهد
۴ترانه های عاشقانه
در حضرت تو غرق گناهم ای دوست
روی سیه ام بود گواهم ای دوست
از موی سپید خود ندیدم ثمری
من ماندم و این روی سیاهم ای دوست
******
من بی تو بلای جان جهان را چکنم ؟؟؟
ای حور جنان بی تو جنان را چکنم ؟؟؟
عمری به قمار عشق تو باخته ام
من بی تو کنون سود و زیان را چکنم ؟؟؟
******
در عشق تو دست از دل و دین بردارم
با عشق تو من بهشت خود را دارم
در دوزخ اگر وصل تو را وعده کنند
فردوس برین بر دگران بگذارم
******
جانم اگر از عشق تو بر باد رود
حاشا حاشا ، عشق تو از یاد رود
کوه است مرا عشق و غم جانم باد
کوهی نشنیدم که بیک باد رود
******
از عشق تو آتشی فروزنده و مست
آمد به کنار ما و در دل بنشست
گفتم به دلم چکار داری ؟؟؟ گفتا
جز دوست به آتش بکشم هر چه که هست
******
ای دوست دگر از تو خبر نیست مرا
حاصل بجز از خون جگر نیست مرا
دانی بچه سان میگذرد روز و شبم ؟؟؟
شب میگذرد ولی سحر نیست مرا
******
باز آ که سری بی سر و سامان دارم
دست از تو نمیکشم که تا جان دارم
از مردنم ای دوست غمی نیست مرا
بی روی تو زنده ام غم آن دارم
******
گفتی همه عشق و ناز دارم ای دوست
بر ناز تو من نیاز دارم ای دوست
بر ناز تو گر نیاز من کوتاه است
در دل سخن دراز دارم ای دوست
******
آنکس که کند آه و فغان عاشق نیست
عاشق همه جانست و زبان عاشق نیست
عاشق ز تو هجران و جفا میخواهد
گر وصل ترا خواست بدان عاشق نیست
******
ای دوست که هم دشمن و هم دوست توئی
خون و رگ و استخوان و هم پوست توئی
هر جا که نظر کنم تو را می بینم
گویی که جهان و هر چه در اوست توئی
******
محمود سراجی م.س شاهد
ترانه های فراق ۵ تا چند روز دیگر
در حضرت تو غرق گناهم ای دوست
روی سیه ام بود گواهم ای دوست
از موی سپید خود ندیدم ثمری
من ماندم و این روی سیاهم ای دوست
******
من بی تو بلای جان جهان را چکنم ؟؟؟
ای حور جنان بی تو جنان را چکنم ؟؟؟
عمری به قمار عشق تو باخته ام
من بی تو کنون سود و زیان را چکنم ؟؟؟
******
در عشق تو دست از دل و دین بردارم
با عشق تو من بهشت خود را دارم
در دوزخ اگر وصل تو را وعده کنند
فردوس برین بر دگران بگذارم
******
جانم اگر از عشق تو بر باد رود
حاشا حاشا ، عشق تو از یاد رود
کوه است مرا عشق و غم جانم باد
کوهی نشنیدم که بیک باد رود
******
از عشق تو آتشی فروزنده و مست
آمد به کنار ما و در دل بنشست
گفتم به دلم چکار داری ؟؟؟ گفتا
جز دوست به آتش بکشم هر چه که هست
******
ای دوست دگر از تو خبر نیست مرا
حاصل بجز از خون جگر نیست مرا
دانی بچه سان میگذرد روز و شبم ؟؟؟
شب میگذرد ولی سحر نیست مرا
******
باز آ که سری بی سر و سامان دارم
دست از تو نمیکشم که تا جان دارم
از مردنم ای دوست غمی نیست مرا
بی روی تو زنده ام غم آن دارم
******
گفتی همه عشق و ناز دارم ای دوست
بر ناز تو من نیاز دارم ای دوست
بر ناز تو گر نیاز من کوتاه است
در دل سخن دراز دارم ای دوست
******
آنکس که کند آه و فغان عاشق نیست
عاشق همه جانست و زبان عاشق نیست
عاشق ز تو هجران و جفا میخواهد
گر وصل ترا خواست بدان عاشق نیست
******
ای دوست که هم دشمن و هم دوست توئی
خون و رگ و استخوان و هم پوست توئی
هر جا که نظر کنم تو را می بینم
گویی که جهان و هر چه در اوست توئی
******
محمود سراجی م.س شاهد
ترانه های فراق ۵ تا چند روز دیگر
منبع:پژواک ایران