عشق .... [مثنوی نشانه های روشن عشق ] قسمت ١مناجات
محمود سراجی
قسمت ١مناجات
ای تو یگانه سبب هستی ام
یاد تو تنها هوس مستی ام
ما زتو غیر از تو نداریم آز ...
ای همه ناز از تو و از ما نیاز
ما زتو هستیم و ترا بنده ایم
غرق حجابیم و پراکنده ایم
راه بغیر از تو نباشد مرا
گمشده ام در تو , تو ام ره نما
ظاهر و روشن تری از آفتاب
بر دلم ای نور درخشان بتاب
در تو چنان گمشده ام در حجاب
همچو یکی قطره درون حباب
ای بفدای لب و لبخند تو
جمله عالم همه پابند تو
بحر توئی قطره پا بسته من
جوف حبابی به تو پیوسته من
باز کن این حصر حباب مرا
قلعه افلاک خراب مرا
در توعجینم زتو دورم چرا ؟؟؟
اینهمه پیدائی وکورم چرا ؟؟؟
هر دو جهان فاقد جنبنده است
غیر تو خالی ز تنابنده است
غیر تو در عالم هستی کجاست ؟؟؟
هر چه که دیدم همه الا و لاست
لا همه الا شده از هست تو
جمله بلند است همه پست تو
بی تو دگر هیچ کسم هیچ کس
بی تو نیارم بکشم یک نفس
گر بشوی یکقدم از من بدور
جسم بدون تو شود عین گور
با تو کسم ورنه کم از خار و خس
هیچ کسم نیست کسم باش و بس
ای تو همه بنیه و بنیان عشق
روی خوشت سلسله جنبان عشق
هر چه بنامند تو را در کلام
“عشق ” ندارد بجز از عشق نام
.
محمود سراجی م.س شاهد،
منبع:پژواک ایران