در بدر میخانه ها... ملاقات چهارم ۴ با حکیم عمر خیام
محمود سراجی
در بدر میخانه ها... ملاقات چهارم ۴ با حکیم عمر خیام
مفتخر هستم که اشعارحاوی ملاقات های من با حکیم عمر خیام دررسانه های بزرگ و فیس بوک شانس انتشارهمزمان پیدا کرده است
چند بیت از ملاقات سوم برای یاد آوری
زان باده بنوش کز تو جوشد
زان می که نخورده مستی از آن
زان باده که از نگاه مستی
ریزد به نگاه تشنه کامان
زان باده که خیزد از سر شمع
در خلوت بزم عشق بازان
مستانه و بی قرار از عشق
پروانه در آن چو شعله رقصان
بقیه کلام در
ملاقات چهارم ۴ با حکیم
زان باده که خیزد از سر شمع
در خلوت بزم عشق بازان
مستانه و بی قرار از عشق
پروانه در آن چو شعله رقصان
زان باده که بلبل و چکاوک
از نشات آن گرفته الحان
زان باده که از کرامت آن
قمری شده این چنین غزلخوان
زان باده که جام جان از او مست
زان می که خمار از او گریزان
زان باده که در لباس ترسا
افتاد بجان شیخ صنعان
زان باده کز او به زعم حلاج
آسان شده درد سنگباران
زان باده کز او برای فرهاد
شیرین شده کار طاق بستان
زان باده که بایزید بسطام
یک جرعه چشید و گفت سبحان
[اشاره به « سبحانی ما اعظم شانی ، فا عبد ونی بایزید بسطامی است »]
زان باده که در دم مسیحا
بنهاد شفای درد مندان
زان باده که نوح و کشتی نوح
ایمن شد از او بلای طوفان
زان باده بنوش کز تو جوشد
زان می که نخورده مستی از آن
زان باده کز او اجاق نمرود
بر جان خلیل شد گلستان
زان باده که از کلیم و فرعون
بگشود شکاف موج غلطان
زان باده که نا چشیده هرگز
یک قطره از آن لبان شیطان
زان باده که از چشیدن آن
آدم شده خلق و خوی حیوان
م.س شاهد
بقیه دارد
منبع:پژواک ایران