ترانههای عاشقانه ۵ و ۶
محمود سراجی
ترانه های عاشقانه ٥
اعجازگر مهر سلیمان عشق است
در دیده ما خوشتر از ایمان عشق است
گر مبداء اعتقاد ما می پرسی
از روز ازل اساس و بنیان عشق است
******
یک موی ترا به ملک رضوان ندهم
یک خار غمت به صد گلستان ندهم
گر کفر سر زلف تو در چنگ آید
آنرا به نماز صد مسلمان ندهم
******
مهمان خیال ماست دلدار امشب
بر چشم حسود میرود خار امشب
من هستم و یار و فرصت شرح فراق
یارب در صبح بسته میدار امشب
******
رازیست غم عشق که بایست نهفت
این راز به اغیار نمی باید گفت
کوشش کردم که محرم راز شوم
اشک آمد و هر چه در دلم بود بگفت
******
من نیستم آنکه در غم جان باشم
یا ازغم و درد تو گریزان باشم
تا درد تو با من است شرمم با دا
کز کل جهان بفکر درمان باشم
******
عشاق زمانه را اجل تک تک برد
از خاک گرفت و باز بر خاک سپرد
باز آ و دمی ز حال ما جویا شو
زان پیش که گویند که بیمار تو مرد
******
طی شد همه عمر ما در این قیل و مقال
کاین وصلت ممکن است یا امر محال
از بهر خدا رهاکن این صورت حال
باز آ که در این میانه تنگ است مجال
******
خون می چکد از دو دیده از بیخوابی
یارب چکنم نمانده دیگر تابی ؟؟؟
دانی که چرا پریده خواب از چشمم ؟؟؟
از برکه خون خوف کند مرغابی
******
ای روی تو و بوی تو و موی تو ناز
وی بر همه ناز تو مرا روی نیاز
تو بخت منی ؟؟؟ که از برم بگریزی ؟؟؟
یا خواب منی ؟؟؟ به چشم من نایی باز ؟؟؟
هر چند که ما غرق گناهیم ای دوست
دل منتظر و دیده براهیم ای دوست
دنیا همه بر رقیب ما ارزانی
ما از تو بجز تو را نخواهیم ای دوست
******
عشقی دارم که جمله جانان همه اوست
دردی دارم که جمله درمان همه اوست
ای بیخبران چه جای این و آن است ؟؟؟
از جمله جهان هم این و هم آن همه اوست
******
یک غنچه نهاده بر جبین کاین لب ماست
گیسوی خود افشانده به رخ کین شب ماست
... یک همچو لبی همچو شبی وا ویلا
گویی ز تعب نوبت لرز و تب ماست
******
صد بار شنیده ای و میگویم باز
بر روی تو و موی تو ام هست نیاز
روی تو بود به زندگی خلد برین
موی تو بود برای من عمر دراز
******
از لعل لبت شهد و شکر می ریزد
حرف دهنت شکر تر می ریزد
دشنام تو شیرین مضا عف باشد
زیرا زمیا ن دو شکر می ریزد
******
بگشای لبت کز دهنت گل ریزد
باز آ ملکا که دیو و دد بگریزد
از خود بدر آب و او بشو بی من و ما
تا ما و من از میان ما برخیزد
******
بر قامت تو نظاره ای بس باشد
ما را دل پاره پاره ای بس باشد
قداره برای کشتنم لازم نیست
آبروی تو با اشاره ای بس باشد
******
عشق تو چنان نشسته در گوهر من
گویی که شررنشسته سرتاسر من
از آتش خشم خود نترسان ما را
آتش چه کند دگر به خاکستر من
******
من لایق عشق تو نیم میدانم
بازنده این زندگیم میدانم
صد عیب دگر اگر نهی حق داری
من عاشقم ارنه هر کیم میدانم
******
ای شان عسل غلام لبهای ترت
وای آب حیات چشمه مختصرت
من داعیه وصل ترا چون بکنم ؟؟؟
صد ها چو منی نشسته در پشت درت
******
ترانه های عاشقانه٦
یار آمده و خانه ما گلزار است
امشب همه جا عطر رخ دلدار است
ای شب ز چه اینچنین شتابان گذری ؟؟؟
از بهر خدا بمان که ما را کار است
******
با تو دل من شور جوانی دارد
عشق تو صفای جاودانی دارد
بی روی تو زندگی کدام است مرا ؟؟؟
مرگیست که نام زندگانی دارد
******
در پای توعمر من تمامم با دا
با دست تو زندگی بکامم با دا
هر چند بجز نیمه نفس باقی نیست
گر بی تو کشم همان حرامم بادا
******
من زاده شدم که جان فدای تو کنم
کاری نکنم مگر برای تو کنم
عهدم همه اینست که تا آخر عمر
صد بار وفا به هر جفای تو کنم
******
یک موی تو بر هزار جان می ارزد
گیسوی تو بر هر دو جهان می ارزد
آبروی تو در پس صف مژگانت
بر صید دلم به صد کمان می ارزد
******
از عشق تو زندگی بکام است مرا
واز جام لبت شرب مدام است مرا
آن باده که دین ما حرامش فرمود
گر بی تو خورم ، بله حرام است مرا
******
چشمان تو نه مست شراب است نه خواب
این دسته گلی که چشم تو داده به آب
خود مست و دو صد مست دگر میدانند
خوابیده به چشمان تو دریای شراب
******
من کفر تو را به ملک رضوان ندهم
یک خار غمت به صد گلستان ندهم
گر کفر سر زلف تو در چنگ آید
آنرا به نماز صد مسلمان ندهم
******
جز عشق تو هر چه در دلم هست مباد
خون گردد اگر غیر تو را منزل داد
پنهان بکنم عشق تو در خانه دل
گنجی است که بایدش به ویرانه نهاد
******
گفتند غم عشق چسان است مرا ؟؟؟
گفتم به تن مرده چو جان است مرا
گفتند ، مسیح مرده را زنده کند
گفتم غم عشق او همان است مرا
******
آن کیست که در جهان مثال تو شود ؟؟؟
یا ذره ای از حسن جمال تو شود ؟؟؟
گویند که جانسوز بود فلفل هند
حاشا که به جانسوزی خال تو شود
******
دانی ز نبودنت چسان دل تنگ است ؟؟؟
گویی که دلم بزیر صد من سنگ است
احساس کنم که دوری منزل تو
تا منزل من هزار ها فرسنگ است
******
امشب نفس باد صبا گل ریزد
عطر گل شب از همه جا برخیزد
گویی که صبا در سر راهش امشب
چرخی زند و بگردنت آویزد
******
ای دوست اگر بر سر دارم بکنند
یا روز مرا چو شام تارم بکنند
ممکن نبود که از تو بردارم دل
جز کشتن من دگر چه کارم بکنند ؟؟؟
******
محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران