عشق ...عامل پیوند دل عاشقان روایت عشق شیرین و فرهاد وبهانه بیستون
محمود سراجی
عشق ...وبهانه بیستون
ای تو همه بنیه و بنیان عشق
روی خوشت سلسله جنبان عشق
عشق تو شد در دل فرهاد خون
تا که بنا گشت از آن بیستون
تیشه فرهاد بدست تو بود
کز دل خارا همه برخاست دود
آتش عشق تو بر آن تیشه خورد
تا دل شیرین به یکی ضربه برد
راه گشود از دل خارای سخت
تا به مداین تو نشینی به تخت
عشق تو در سینه شیرین نشست
تا که دل و دیده ز فرهاد بست
ورنه به فرهاد چو بودش نظر
کوهکن اش تیشه نمی زد بسر
از سر فرهاد فرو ریخت خون
تا خوش و خرم بشود تیسفون
مهر تو زان در دل پرویز بود
چون غم تو در رخ شبدیز بود
آنکه کند عاشق و حیران توئی
آنکه کند خیل پریشان توئی
ور نه بهانه است همه بیستون
جمله ستونش بود از عشق و خون
جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
م. س شاهد
از چند روز دیگر روایت عشق شیر شهید بیشه علم , شیخ شهاب الدین سهروردی که در ٣٥ سالگی بقتل رسید تقدیم عاشقان خواهد شد ....
محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران