در عشق تو دنبال محالم ای دوست - ترانه های فراق قسمت سیزدهم ۱۳
محمود سراجی
در عشق تو دنبال محا لم ای دوست - ترانه های فراق قسمت سیزدهم ۱۳
ترانه های فراق قسمت سیزدهم ۱۳
اینهم [ در عشقتو دنبال محا لم ای دوست ... ]
طرح تابلو های چشم نواز از مختار کچچیان و محمود عقیانی
من بنده عشق و سر به زیرم ای دوست
در عشق تو دربند و اسیرم ای دوست
من جز غم عشق تو ندارم دردی
بگذار بدرد خود بمیرم ای دوست
هر راه که بود بسته ای بر دل ما
صد خار جفا شکسته ای بر دل ما
صد بار دگر جفا کنی بیهوده ست
هر کار کنی نشسته ای بر دل ما
بر آنکه نفس بریده تیمار چه سود ؟؟؟
بر مرده بیچاره پرستار چه سود ؟؟؟
تنها گل این باغ رود دست به دست
بر بلبل دل شکسته گلزار چه سود ؟؟؟
آواره خانقاه و دیرم کردی
شرمنده آشنا و غیرم کردی
با کفر سر زلف تو ایمانم رفت
صد شکر که عاقبت بخیرم کردی
در روز جزا داد زبان خواهم داد
تا وان جفای تو بجان خواهم داد
آنگاه که پرسند بگو رب تو کیست ؟؟؟
من نیز تو را تو را نشان خواهم داد
گاهی که مرا بدرگهت می خوانی
نا خوانده مرا ز عشق خود می رانی
من بر در تو نشسته ام با کم نیست
می خوانی و یا نخوانده ام می رانی
در عشق تو دنبال محا لم ای دوست
هر چند دگر نیست مجالم ای دوست
تا خاک سر کوی تو بر سر نکنم
با باقی عمر در جدالم ای دوست
بی خار کجا هست گلی در گلزار
گل را نبود گریزی از صحبت خار
من خارم و همنشین سلطان بهار
اما تو گلی خار تو را باید یار
درد تو و جان ما بیا بسم الله
کار تو جفا ز ما وفا بسم الله
جان بر کف و دل بر کف دیگر دارم
تا خود چه رسد از تو بما بسم الله
محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران