ترانههای عاشقانه ۹
محمود سراجی
گفتم که نباشی از غمت خواهم مرد
باز ایی اگر در قدمت خواهم مرد
گفتی که اگر ببینمت خواهم کشت
گفتم که اگر نبینمت خواهم مرد
******
ای دشمن محبوب تر از دوست بیا
نزدیکتر از خون و رگ و پوست بیا
گفتی که به کشتنم تمایل دا ری
خیر است ترا نیت و نیکوست بیا
******
جان بر کف و آماده منم بسم الله
آماده به خون ریختنم بسم الله
گفتند سخن از تو غرامت دارد
من سنگ تو بر سینه زنم بسم الله
******
گفتند که با دلی پر از کین آید
دائم به لبش هزار نفرین آید
گفتم به لبش هر چه بیاید زیباست
نفرین ورا از دلم آ مین آید
******
گفتند که ملحد شده و بی دین است
کافربه اصول و مذهب و آیین است
گفتم که مرا مذهب و آیین همه اوست
کفرش به من و دعای من آ مین است
******
گفتند ترا به زیر پا خواهد کشت
باعشوه و با ناز و ادا خواهد کشت
گفتم که به ناز و عشوه اش کشته مرا
افسوس دوباره کشته را خواهد کشت
******
بر لب نرسد مرا دگر جآن امشب
از درد تو میرسم به نسیان امشب
ای بی خبران چه جای درمان من است ؟؟؟
صد جان بدهم به درد جانان امشب
******
درد تو و جان ما حکایت دارد
بشنو چه حکایتی برایت دارد
از سختی جان ما به تنگ آمده است
درد تو ز جان ما شکایت دارد
******
باز آ و ببین که بی تو چون است دلم
از درد و غمت غرق بخون است دلم
با آمدنت درد و غم از دل برود
کی درک کنی که بی تو چون است دلم ؟؟؟
******
چشمی که ترا نواخت جیحون کردی
دل را به تو هر که باخت پر خون کردی
لیلای زمان اگرنیی از چه سبب
هر کس که ترا شناخت مجنون کردی؟؟؟
******
گفتند که یار تو سزا خواهد دید
از منتقم عشق جزا خواهد دید
از اینهمه عشاق که را خواهد دید ؟؟؟
گفتم که مرا ، باز مرا خواهد دید
******
من لایق عشق تو نیم میدانم
بازنده این زندگیم میدانم
صد عیب دگر اگر نهی حق داری
من عاشقم ار نه هر کیم میدانم
******
گفتند که با تیر و تفنگ آمده یار
بر کشتن من به عزم جنگ آمده یار
گفتم چه مبارک خبری مژده دهید
با کشتن من مرا به چنگ آمده یار
******
جان بر کف و آماده منم بسم الله
آماده به خون ریختنم بسم الله
گفتند سخن از تو غرامت دارد
من سنگ تو بر سینه زنم بسم الله
******
گفتند که با دلی پر از کین آید
دائم به لبش هزار نفرین آید
گفتم به لبش هر چه بیاید زیباست
نفرین ورا از دلم آ مین آید
******
گفتند چو دلدار تو سفاکی نیست
از غم چو دلت یک دل غمناکی نیست
گفتم که بکار دل چکار است مرا ؟؟؟
دل داند و او که از غمش شاکی نیست
******
گفتند که ملحد شده و بی دین است
کافربه اصول و مذهب و آیین است
گفتم که مرا مذهب و آیین همه اوست
کفرش به من و نماز من امین است
******
گفتند ترا به زیر پا خواهد کشت
باعشوه و با ناز و ادا خواهد کشت
گفتم که به ناز و عشوه اش کشته مرا
افسوس دوباره کشته را خواهد کشت
******
بر لب نرسد مرا دگر جآن امشب
از درد تو میرسم به نسیان امشب
ای بی خبران چه جای درمان من است ؟؟؟
صد جان بدهم به درد جانان امشب
******
درد تو و جان ما حکایت دارد
بشنو چه حکایتی برایت دارد
از سختی جان ما به تنگ آمده است
درد تو ز جان ما شکایت دارد
******
باز آ و ببین که بی تو چون است دلم
از درد و غمت غرق بخون است دلم
با آمدنت درد و غم از دل برود
کی درک کنی که بی تو چون است دلم ؟؟؟
******
چشمی که ترا نواخت جیحون کردی
دل را به تو هر که باخت پر خون کردی
لیلای زمان اگرنیی از چه سبب
هر کس که ترا شناخت مجنون کردی؟؟؟
******
گفتند که یار تو سزا خواهد دید
از منتقم عشق جفا خواهد دید
از اینهمه عشاق که را خواهد دید ؟؟؟
گفتم که مرا ، باز مرا خواهد دید
******
من لایق عشق تو نیم میدانم
بازنده این زندگیم میدانم
صد عیب دگر اگر نهی حق داری
من عاشقم ار نه هر کیم میدانم
******
گفتم که به غیر تو سپارم دل را
از خون و جنون برون در آرم دل را
دیوانه دلم چنان مرا عا صی کرد
مجبور شدم که وا گذارم دل را
******
جز در سر کوی دوست منزل نکنم
من مهر کسی بجز تو در دل نکنم
من دل نکنم ز دوست تا آخر عمر
تا دل بهوای دوست در گل نکنم
******
هر بند دلم گسسته میخواهد دوست
از ما دل تنگ و خسته میخواهد دوست
دل را که ز عشق او شده مالامال
چون پسته تر شکسته میخواهد دوست
******
آ مال مرا نگفته میداند دوست
این نامه نا نوشته میخواند دوست
با اینهمه هوش و اینهمه دانایی
درد است که درد ما نمیداند دوست
******
ای دشمن محبوب تر از دوست بیا
نزدیکتر از خون و رگ و پوست بیا
گفتی که به کشتنم تمایل دا ری
خیر است ترا نیت و نیکوست بیا
******
منبع:پژواک ایران