دلدار کجاست ؟ نصایح خمار قسمت سوم
محمود سراجی
دنباله نصایح خمار
یار از تو جدا نبوده هرگز
چون هسته بمیوه روح در جان
از دیده خود حجاب بردار
تا به نگری جما ل جانا ن
از ذره ناتوان و بی جان
بر گیر سراغ یار پنهان
تا پرده ز رخ گشوده گوید
بنگر رخ آفتاب تابان !!!!!
تا کی به خیال جستن دوست ؟؟؟
از خانه به خانه ، خوان تا خوان
از خود بطلب هر آنچه خواهی
ای دربدر حجاز و توران
از کان خزف گهر چه جویی ؟؟؟
در کان تو خفته در غلطان
[ ادعونی ] اگر که یار خواهی
تا بشنوی استجب لکم هان
تو چشمه باده حیاتی
ای صاحب عله سر بجنبان
از دیده خود حجاب بردار
تا به نگری جما ل جانان
آن دیده که روی یار بیند
در نم نم قطره های باران
آن دیده جان که آب دریا
بیند به ثیاب ابر نیسان
آن دیده که در درون هسته
بیند دو هزار باغ و بستان
آن گوش که بشنود اناالحق
از چه چه و نغمه هزاران
گوشی که نوای نی نیوشد
از تک تک ساقه در نیستان
آن دیده که در قلم ببیند
صد مثنوی و هزار دستان
آن دیده جان که خط بخواند
از نامه نا نوشته اینسان
خود نامه نا نوشته یی تو
ای نامه نانوشته خود خوان
تفسیر تو از صحیفه سهل است
تفسیر وجود خود کن ای جان
لو لاک لما خلقت الافلاک
در وصف تو نازل است و تبیان
بیگانه کن از تصور خویش
زیبایی این و زشتی آن
تا خار و گل و کلاغ و بلبل
یکسان نگری در این گلستان
این مبحث را دنبال خواهیم کرد انشاالله
محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران