چند بیت از قسمت دوم برای یاد آوری
حافظ بکنار حوض کوثر
شوریده تر از هزار دستان
دستار گشوده بسته زنار
پیمانه به کف شکسته پیمان
لبیک به آرزوی رومی
در اوج غنا و پای کوبان
یک دست گرفته جام باده
دست دگرش به زلف جانان
شوری به میان فکنده از رقص ,
گویی به ترقص است میدان
از قالب تن رمیده چون روح
اسطوره شور و عشق و طغیان
فریاد “ادر ” “ادر ” و ناول ,“
کاسا ” سر حوریان و غلمان
باید توضیح بدهم که "الا یا ایهالساقی ادر کاسا و ناولها" مصرع دوم بیتی است که یزید ابن معاویه سروده و خواجه بر سبیل عاریه و تضمین آنرا
مقدم موخر کرده و شاه بیت اولین غزل دیوانش قرار داده است . لازم به ذکر است که حافظ با آنهمه فضل و کمال و احاطه به دانش و قرآن
مصرعی از شعر یزید را آنهم در اول دیوان و بجای بسم الله الرحمن الرحیم و نام خدا آورده بین تعداد زیادی از محققین و شعرای اهل ذوق ایرانی
مباحث مفصلی در گرفته که متاسفانه بدلیل ضیق مجال جای بحث آنها را نداریم و فقط به دو نمونه از آثارطنز گونه شعرای متقدم و دو نمونه
توضیح کارشناسان در این باره بسنده میکنیم
اهلی شیرازی میگوید
خواجه حافظ را شبی دیدم بخواب
گفتم ای در علم و دانش بی مثال
از چه بستی بر خود این شعر یزید
با وجود آنهمه علم و کمال
گفت وقف نیستی زاین مسئله
مال کفر هست بر مؤمن حلال
.و کاتبی نیشابوری پاسخ میدهد.عجب در حیرتم از خواجه حافظ
به نوعی کش خرد زان عاجز آید
چه حکمت در در شعر یزید او
که در دفتر نخست از وی سراید
اگر چه مال کفر بر مسلمان
حلال است و در او قلی نشاید
ولی بر شیر عیبی بس عظیم است
که لقمه از دهان سگ رباید
و حضرت علامه قزوینی در مجله یادگار سال اول می نویسد
[ آنان که این مصرع را از یزید ابن معاویه میدانند راه خطا رفته اند ]
-با همه این قیل و قال ها گوته شاعر بزرگ آلمان و حافظ شناس و عاشق حافظ معتقد است که این کار حافظ عمدی بودهزیرا در نظر یک عارف
وحدت وجودی یزید و بایزید یکی است و هر چه هست اوست و جز او هیچ نیست هر چه هست خداست...برویم سراغ بقیه شعر:
سحر…غزل… یزید… فاجر !!!!
پر کرده فضای باغ و بستان
من در عجب از خطای حافظ
با بنهمه فضل و علم و ایمان
کاندر صف اوصیای درگاه
واندر حرم و حریم جانانه
مپای یزید گشته مسموم
واز باده طلب نموده درمان
از رابعه این شنیدم از دور
کای مرد پریش و غرق بحران
تا کی به برون به شک و تردید ؟؟
بیرون همه رنگ و فصل و ظن است
و اینجا همه اصل و وصل و عریان
اینجا من و ما و او نباشد !!!
معیار و عیار حق و بطلان
اینجا همه اوست هر چه بینی
اینجا چه خس و چه در و مرجان
*
گفتم که در این سرا چه زیبد ؟؟؟
اعمال خطا و هتک میزان ؟؟؟
این لهو و لعب نشان کفر است
در محضر پاک حق سبحان
مفهوم گناه و کفر هر کس
ا مریست به اعتبار جبران
م.س شاهد قسمت چهارم چند روز دیگر
منبع:پژواک ایران