فلسفه و افسانه خلقت در وحدت وجود
محمود سراجی
فلسفه و افسانه خلقت در وحدت وجود ] محمود سراجی م.س شاهد - در سه قسمت (آخرین قسمت)
[ فلسفه و افسانه خلقت در وحدت وجود ]
طرح تابلو از محمود عقیانی
فلسفه و افسانه خلقت
چد بیت از قسمت قبلی برای یاد آوری مطلب
اینهمه اوصاف ز یک قطره بود
در دل آن قطره دو صد ذره بود
زانهمه ذرات یکی بارور
می شود آن ذره به شکل بشر
خیل اساتید که گرد آمدند
مات از این گونه شگرد آمدند
تک تک اجزای حیات جهان
بود در آن ذره تماما عیان
آخرین قسمت .......
وصف به موصوف برابر نبود
بود ولی قابل باور نبود
در دل یک ذره نا دیدنی
معجزه ها کرده بپا دیدنی
معجزه در معجزه بی شمار
تک تک این معجزه ها شاهکار
معجز دیگر که شود عقل مات
این نه حیات است نه باشد ممات
هر چه به بار آمده این شاهکار
میبردش نامده صد ها هزار
قطره که از بحر جدامی شود
عازم دریای بقا میشود
نیست به یک قطره توان فراق
طالب دریا شده با اشتیاق
قطره به دریا چو شود همنشین
قطره دگر نیست تو دریا ببین
اینهمه صنعت نه برای بشر
داده به صد گونه حیات دگر
سیطره سلسله اعصاب مور
یا رگ و مغز و پی یک موش کور
فرق ندارند ز مغز بشر
شاید از آن بر تر و گسترده تر
مقصد ما وسعت گستردگی است
کثرت انواع و پراکند گی است
شکل تنوع که بود در حیات
هوش زسر برده ، شده عقل مات
اینهمه انواع و تنوع ز چیست؟
به نگری هر چه که بینی یکیست
طرفه تفاوت که کند عین ماست
ما عرض و جوهر ما بین ماست
دیده جوینده و تیز عقاب
در پی جنبنده در زیر آب
مثل همان است که روی زمین
کرده رطیلی مگسی را کمین
قدرت دیدن همه بالیدن است
مقصد بینایی ما دیدن است
خواه ز چشمی که ببیند زدور
خواه به تاریکی شب موش کور
اصل نیاز است در این هر دو سو
چشم و یا قدرت تشخیص بو
جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
م س .شاهد
منبع:پژواک ایران