دیدار رویائی من با رابعه در میقات ٢
محمود سراجی
دیدم دو هزار بت در آنجا
تسبیح بدست و ذکر گویان
ابدال و قلندران و اوتاد
بودند به کسوت خدایان
این یک به اناالحق از سر شوق
وآن یک به ترانه دامن افشان
از پادشهی که تخت و اورنگ
افکند به خاک پی رندان
ابراهیم ادهم
از شاه بدون تاج بسطام
وآن تاج سر هزار سلطان
منظور بایزید است
با عز و جلال و لطف و اکرم
بودند در این سراچه مهمان
خوشکام ز شهد باده وصل
گسترده بساط و بزم شاهان
قمری به ترانه مجلس آرا
بلبل به غزل کشیده الحان
زاهنگ رباب و بربط و چنگ
پر بود فضای هر شبستان
حلاج به روی چتری از گل
در زیر شکوفه های الوان
در بستری از پرند گلبرگ
خوابیده چو شبنم بهاران
دریاست به شکل قطره گویی
آرام پس از نشست طوفان
****
بقیه حکایت را چند روز بعد دنبال کنید محمود سراجی
منبع:پژواک ایران