غزل عاشقانه راز سوختن
محمود سراجی
سالها در غم هجران تو افروخته ام
چه غریبانه در این حسرت تو سوخته ام
تا دگر باره بیایی و بخونم بکشی
روزوشب منتظرو دیده به ره دوخته ام
اسک خونین که نثارقدمت خواهم کرد
رنگ خونی است که من درجگر اندوخته ام
پیش من اینهمه از سوختگی دم نزنید
که به پروانه هم این راز من آموخته ام
م.س شاهد
منبع:پژواک ایران