تجدید خاطره با معمار عشق قسمت سوم ٣ [ خدا شناسی از طریق عشق نه عقل ]
محمود سراجی
عرفان یعنی شناخت خدا از طریق عشق نه عقل
معمار عشق- ٣
[ دو بیت برای ایجاد ارتباط موضوعی ]
عشق به صد طعنه چنین گفت راز
کرد مرا معنی این نکته باز :
حجم جهان نیست بجز غره ای
کلّ جهان نیست بجز ذره ای
.
تا که رسیدی به خط انتها
نیک نظر کن که بود ابتدا
.
مقصد ما فاقد بعد و فضاست
آنچه که محدود بود عقل ماست
ذره چو بر خاست رها میشود
مبدا ما مقصد ما میشود
آنچه طفیل است همان جسم ماست
مانع وصل من و ما اسم ماست!
ور نه من و تو همه یک ذره ایم
باطن دریا و ولی قطره ایم
گرچه که خردیم، کلانیم ما
ما ز خدائیم و همانیم ما
هم بدل آواز الست زما
هم بزبان پاسخ قالوا بلی
عشق به دنبال سخن باز گفت
باز چنین نکته ای از راز گفت
ما ز صمد ریشه گرفتیم و اصل؟
ریشه بود بر تنه اصل، وصل
اصل که نزدیکتراز خود ندید
در تن ما گشت چو حبل الورید (*)
ذره چو از هسته جدا میشود
چون به خود آید چو خدا میشود
اوّل و اخر همه از ذات اوست
هر چه که بینی همه آیات اوست
جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
م س شاهد
( * )
وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ.... وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ [ ما آدمی را آفريده ايم و از رگ گردنش به او نزديک تريم ] ...
سوره : ق آیه : ١٦... (نزدیکتر از رگ انسان کجاست ؟؟؟ خود انسان = وحدت وجود )
منبع:پژواک ایران