مصاحبه من با پیرخمار [ آخرین قسمت ]
محمود سراجی
اینهم آخرین قسمت پیر خمار که نقطه پایانش را بخاطر رابعه زودتر گذاشتم , روایت رابعه بنیان گزار مکتب عشق الهی و سیر الی الله . امید که مقبول افتد
محمود سراجی م.س شاهد
آخرین قسمت - گردش و چرخش جان
ببینید این گردش و چرخش را ... ببینید که جان عزیز ما چه سرگردان است از درون سنگ خارا تا به نگین پادشاهان , از علفی به پهنه دشت تا به نطفه ذره بینی خون و هزاران گردش و چرخش تا ظهور حیات نگاه کنید ......
.
تکرار چند بیت از قسمت های قبل برای ارتباط موضوعی
.
من خانه بدوش خوش نشینم
هر چند به قالبی نمایان
هستی همه امر اعتباریست
مانند ظهور ابر و نیسان
رفتن بجز آمدن نباشد
تن می رود و نمی رود جان
در قالب تن گزیده مسکن
در بعد مکان گرفته اسکان
این خانه خشت خام و خاکی
آباد شود چو گشت ویران
ویرانه خانه تن من
واین قالب ناتوان و لرزان
معمور شود دوباره از پی
ویرانه بود دلیل عمران
مستاجر خویش و موجر خویش
در خانه خود دو روزه مهمان
چندی به درون سنگ خارا
چندی به نگین پادشاهان
چندی به تن نحیف موری
چندی به سلاح جنگجویان
چندی علفی به پهنه دشت
چندی چو گلی به شاخساران
چندی به خورشت سفره شاه
چندی سر سفره گدایان
چندی سر طره نگاری
چندی گره دم حمار
چندی به صلابت کواکب
چندی به درون ذره حیران
چندی به حجاب کثرت خویش
در قالب احتجاب حیوان
چندی به تجلی از دم عشق
آیینه صفت ز عکس جانان
افتاده جدا زبحر وحدت
یک [ قطره ] به شکل و جسم انسان
سر گشته درون محبس عقل
من باشم و صد حجاب الوان
دلخسته و عاصی از تلون
در قالب این و قالب آن
مانند کفی به روی امواج
گاهی به سکون و گه خروشان
من هستم و ما و من به کثرت
غافل ز کران و ختم طوفان
طوفان چو نشست و باد برخاست
امواج رسد به ساحل جان
تا ساحل و موج و قطره و کف
بر خیزد و وحدت آید از آن
تا قطره شود به عینه دریا
واین ما و منی رسد به پایان
یکبار دگر به چرخه کون
گَه این شوم اینچنین و گَه آن
ای منشاء کون و صدر اعلاء
وی چرخه ذره تا به کیهان
این گردش و این تناسخ از چیست ؟؟؟
در کنه وجود من کماکان ؟؟؟
دیدم که توان دیدنم نیست
با اینهمه ترهات و هذیان
محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران