اولین عشق؛ قسمت اول
محمود سراجی
من با افتخار این مثنوی را به دختر ادیب و سخن شناسم نسرین محمدی عزیز تقدیم میکنم با احترام محمود سراجی
این شعر در هیچیک از دیوان های چاپ شده من نیست , امروز در [ سی ان ان ] یکجا چاپ و منتشر شد لیکن بدلیل طولانی بودن در سه بخش تقدیم شما خواهد شد
اولین عشق
ای خلیق سپاس و حمد و سجود
ای عدم از تو موجد و موجود
ای همه با تو فرد و بی تو کثیر
شرح وحدت چسان کنم تفسیر ؟؟
کوه باید که پر کند دره
لیکن عالم نهفته در ذره
ذره ای که جهان در او جاری است
واقعا شاهکار معماری است
دست معمار عشق پاینده
کزعدم ساخت روح زاینده
عدم آبستن جهان گردید
از عدم هر چه خواست آن گردید
ای تو معمار و ناظر هستی
وای از این دستها و تر دستی
شاهکاریست فوق کون و مکان
فوق وهم و تخیل انسان
در نگنجد به عقل و منطق من
که جهان رد شود ز یک سوزن
قطره دیدن خطای دیده ماست
قطره در یک نظر همان دریاست
ذره را کم نیاوری بحساب
آفتابیست در درونش خواب
پرتوی کز تو شد نصیب عدم
شد عدم جلو گر به نقش قدم
عدم از عشق آتشین پر شد
خزف از یمن عشق چون در شد
اخگر عشق در جهان پاشید
بر تن و جسم , روح و جان پاشید
ذره شد از حجاب خویش جدا
بخود آمد چنانکه بود خدا
در اینجا اشاره ای داریم به انفجار عظمی یا بیگ بنگ که جهان از انفجار یک هسته اولیه بوجود آمده است البته امروزه این نظریه ت پذیرفته شده در اینمورد از جناب طیبی عزیز برای تکمیل عرا یضم مدد می طلبم
ذره شد کوه در ثیاب حجاب
قطره شد بحر در حجاب حباب
ذره ای با توان و قدرت کوه
قطره ای با صلابت انبوه
قطره آبستن است دریا را
ذره زائیده کل دنیا را
قطره باشد به حجم آب روان
آب دریا شود پدید از آن
آب دریا ز قطره ای زاید
از دل ذره کاینات آید
قطره و ذره گر بیامیزد
زاین تقابل جهان بر انگیزد
گسترش یابد این جهان باری
نام هستی دهد بر آن آری
بقیه دارد ... تا چند روز دیگر
م.س شاهد قسمت دوم تا چند روز دیگر
د
منبع:پژواک ایران