من سایه جانانام ۱
محمود سراجی
اشارتی به فرهیختگان و فرزانگان همراه در باره وحدت وجود
در سه بخش نشان جانان دیدیم که موجودات و حتی اشیاء هر یک به زبان بی زبانی مدعی بودند که
[ منم نشان جانان ]
در سایهجانان هم منظور همان است با این تفاوت که
در اینجا [ مثل افلاطونی ] مطرح است که مدعی است هر چه می بینید سا یه و حدوث و بعبارت دیگر
نقش جانانند و آنچه از ذره تا ثریا در جولان است او یعنی [ جانان ] است ....
محمود سراجی م.س شاهد
**************************
سایه جانان ام 1
زآن بذر کویر خشک و بی آب
واز بوته سبز و سرخ و الوان
زآن هیمه و ، از اجاق نمرود
واز آتش او که شد گلستان
زآن بت که شکسته شد به کعبه
واز تیشه که بت شکسته شد زآن
زآن بت شکن و پسر به مسلخ
در روز سعید عید قربان
زآن یوسف در اسارت حسن
واز پیر در انتظار کنعان
زآن رایحه خوشی که برخاست
از پیرهنی بجان احزان
زآن دختر می فروش ترسا
واز عاشق مست و پیر صنعان
زآن لعبت بیستون خاور
واز تیشه بدست طاق بستان
زآن پرده نشین ناز لیلی
واز پای برهنه در بیابان
زآن مریم شو ندیده حامل
زآن شو پدری چو جان جانان
زآن باده ناب و درد باده
در جام تهی می گساران
یک نقش فتاده بر ضمیرم
کان را نکنم نهان و کتمان
کز هسته ذره تا ثریا
چون نیست بجز تو کس به جولان
پس اینهمه سا یه و حدوث اند
وینها همگان توئی به قران
محمود سراجی م.س شاهد
****************************
قسمت دوم تا چند روز دیگر تقدیم خواهد شد
من سایه جانان ام ١
منبع:پژواک ایران