اعجاز بدن انسان یا کهکشان دیگر خلقت قسمت دوم ۲ ...
محمود سراجی
https://www.facebook.com/video.php?v=10152708061354528&set=vb.670264527&type=2&theater
آدرس ویدئو را کلیک کنید
چند بیت از قسمت اول برای یادآوری
اینهمه اوصاف ز یک قطره بود
در دل آن قطره دو صد ذره بود
زانهمه ذرات یکی بارور
می شود آن ذره به شکل بشر
خیل اساتید که گرد آمدند
مات از این گونه شگرد آمدند
تک تک اجزای حیات جهان
بود در آن ذره تماما عیان
وصف به موصوف برابر نبود
بود ولی قابل باور نبود
در دل یک ذره نا دیدنی
معجزه ها کرده بپا دیدنی
معجزه در معجزه بی شمار
تک تک این معجزه ها شاهکار
معجز دیگر که شود عقل مات
این نه حیات است نه باشد ممات
هر چه به بار آمده این شاهکار
میبردش نامده صد ها هزار
توضیح : [از میلیون ها ذرات قابل باروری فقط یک ذره بارور و بقیه به عدم بر میگردند چرا؟ ... فعلا مورد بحث ما نیست و فقط در دو سه بیت وصل به اصل و مراجعت به دریای بقا تشریح می شود]
دنباله شعر
قطره که از بحر جدامی شود
عازم دریای بقا میشود
نیست به یک قطره توان فراق
طالب دریا شده با اشتیاق
قطره به دریا چو شود همنشین
قطره دگر نیست تو دریا ببین
اینهمه صنعت نه برای بشر
داده به صد گونه حیات دگر
سیطره سلسله اعصاب مور
یا رگ و مغز و پی یک موش کور
فرق ندارند ز مغز بشر
شاید از آن بر تر و گسترده تر
مقصد ما وسعت گستردگی است
کثرت انواع و پراکند گی است
شکل تنوع که بود در حیات
هوش زسر برده ، شده عقل مات
اینهمه انواع و تنوع ز چیست؟
به نگری هر چه که بینی یکیست
طرفه تفاوت که کند عین ماست
ما عرض و جوهر ما بین ماست
دیده جوینده و تیز عقاب
در پی جنبنده در زیر آب
مثل همان است که روی زمین
کرده رطیلی مگسی را کمین
قدرت دیدن همه بالیدن است
مقصد بینایی ما دیدن است
خواه ز چشمی که ببیند زدور
خواه به تاریکی شب موش کور
اصل نیاز است در این هر دو سو
چشم و یا قدرت تشخیص بو
جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
م.س شاهد
|
منبع:پژواک ایران