خرمنی از دو بیتی های شاهد ۸
محمود سراجی
یاد آوری
یاران من پس از چند غزل عاشقانه و تقدیم یکصدمین شعر من از طریق پژواک عزیز باز میگردیم به بازخوانی عشق و ذکر محبوب با دو بیتی های عرفانی شاهد و تصور میکنم که در پی گیری این سلوک هفته ها در خدمت عزیزان خواهم بود اگر عمری بود ...با احترام محمود سراجی
دو بیتی ها
مهمان خیال ماست دلدار امشب
بر چشم حسود میرود خار امشب
من هستم و یار و فرصت شرح فراق
یارب در صبح بسته میدار امشب
.
رازیست غم عشق که بایست نهفت
این راز به اغیار نمی باید گفت
کوشش کردم که محرم راز شوم
اشک آمد و هر چه در دلم بود بگفت
.
من نیستم آنکه در غم جان باشم
یا ازغم و درد تو گریزان باشم
تا درد تو با من است شرمم با دا
کز کل جهان بفکر درمان باشم
.
عشا ق زمانه را اجل تک تک برد
از خاک گرفت و باز بر خاک سپرد
باز آ و دمی ز حال ما جویا شو
زان پیش که گویند هوا خواه تو مرد
.
طی شد همه عمر ما در این قیل و مقال
کاین وصلت ممکن است یا امر محال
از بهر خدا رها کن این صورت حال
باز آ که در این میانه تنگ است مجال
.
خون می چکد از دو دیده از بیخوابی
یارب چکنم نمانده دیگر تابی ؟؟؟
دانی که چرا پریده خواب از چشمم ؟؟؟
از برکه خون خوف کند مرغابی
.
ای روی تو و بوی تو و موی تو ناز
وی بر همه ناز تو مرا روی نیاز
تو بخت منی ؟؟؟ که از برم بگریزی ؟؟؟
یا خواب منی ؟؟؟ به چشم من نایی باز ؟؟؟
هر چند که ما غرق گناهیم ای دوست
دل منتظر و دیده براهیم ای دوست
دنیا همه بر رقیب ما ارزانی
ما از تو بجز تو را نخواهیم ای دوست
.
محمود سراجی م.س شاهد
قسمت بعدی چند روز دیگر
منبع:پژواک ایران