عشق ...عامل پیوند دل عاشقان قسمت چهارم روایت عشق بایزید بسطامی ٢
محمود سراجی
بیشتر ابیات مثنوی های تقدیمی از سروده های جدید من هستند و فقط گاها برای پربار شدن مفاهیم آنها ابیاتی از دیوان مزامیر عشق خودم گلچین و پیشکش میکنم امید وارم که بپسندید .... با احترام محمود سراجی
دو بیت از قسمت ١ روایت عشق بایزید برای یاد آوری
وه که چه زیباست چنین معرفت
در دل موصوف نشسته صفت
حل شده موصوف وصفت درعمل
داخل یک کاسه چو شیر و عسل
*
دیدن معشوق میسر نبود
عشق بباید که بسوزد چو عود
تا که حجاب از رخ خود وا کند
وای بر آن دیده که پروا کند
دیده عالم همه دنبال تو
ورد همه قیل تو و قال تو
هر که به نوعی کندت جستجوی
این بره کعبه و آن کو به کوی
اهل کلیسا و کنیسا جدا
گبر به آتشکده جوید تو را
این به سماوات و یکی در زمین
وان به تکاپوی بهشت برین
تا نشود دیده پر از اشک خون
تا نشود یکسره غرق جنون
تا نگرفته است ز خونش وضو
وصل ترا هر که کند آرزو
مثل نمازیست که باطل بود
طالب دیدار تو عاطل بود
جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد
محمود سراجی
روایت بعدی حکایت عشق خالق انواریه شیخ شهاب الدین سهروردی است
منبع:پژواک ایران