جمع الاضداد
محمود سراجی
چند دوبیتی است , یادگاری اززمان هائی که نگاه های شیطنت آمیز عشق زمینی مرا هم زیاد بود ،و هنوز هم هست و .... سرچشمه و زمینه ساز همه عشق های آسمانی همین عشق های زمینی هستند و... تصور نکنید که م.س شاهد دیگرشیطنت ندارد نه هنوز هم شیطنت دارد [زمینی و آ سمانوی] و مباد روزی که بی عشق زنده باشد.
و این شعر و عشق زمینی را قبل از وصال معشوق آسمانیبه یاران پیر و جوان به امانت می سپار م .....
محمود سراجی
******
نگاهت مست و چشمانت خمار است
نمیدانم خدایا این چه کار است ؟؟؟
به بادامی چنین زیبا و طناز
دو مغز تلخ و شیرین شاهکار است
***
تنت گلبرگ یاس ماه خرداد
دلت در سینه چون سنگ است و پولاد
لبت چون شهد و گفتارت هلاهل
بنازم خالق این جمع الا اضداد
***
نه هشیارم نه مستم این چه حال است
یکی گوید که این حال ملال است
بدل سودای عشق یار دارم
سخن در باب دیگر قیل و قال است
***
به یک سر آن همه سوداست او را
نشد روزی به ابرویش خم آید
به سر سودای عشق او مرا بس
به این سودا هزاران سر کم آید
***
د لم چون شیشه عقلم سنگ و تیشه
جدال این دو را دارم همیشه
ولی این دل مثال پیل مست است
که فائق میشود بر شیر بیشه
محمود سراجی م س شاهد
منبع:پژواک ایران