زکدم باده مستی ؟؟؟ [ تناسخ و آهنگ بازگشت ] نصایح خمار قسمت چهارم-
محمود سراجی
دنباله نصایح خمار
*
بشنو سخن نگفته از خاک
با رمز زبان بی زبانان
گوید که من و تو هر دو خاکیم
هر یک به ظرافتی نمایان
تو ذره خاک و بنده شاه
من تاج سر هزار سلطان
تو ذره و همنشین خورشید
من خاک گل سم حماران
کو دیده که در ورای ظاهر
یکسان نگرد همین و هم آن ؟؟؟
من خانه بدوش خوش نشینم
هر چند به قالبی نمایان
هستی همه امر اعتباریست
مانند ظهور ابر نیسان
[ رفتن بجز آمدن نباشد ]
زاین تن به تن دگر رود جان *
در قالب تن گزیده مسکن
در بعد مکان گرفته اسکان
این خانه خشت خام و خاکی
آباد شود چو گشت ویران
ویرانه خانه تن من
واین قالب ناتوان و لرزان
معمور شود دوباره از پی
ویرانه شود دلیل عمران
مستاجر خویش و موجر خویش
در خانه خود دو روزه مهمان
این مبحث را دنبال خواهیم کرد انشاالله
* زاین تن به تن دگر رود جان ... [ یعنی تناسخ که من با آن موافق نیستم ]
در اینمورد در پایان قسمت پنجم توضیحات کافی داده ام منتظر باشید
با احترام محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران