[ مصاحبه من با پیرخمار در بهشت ] قسمت دوم ٢
محمود سراجی
. شعر امروز ما پاسخ پیر خمار است به من که رباعی او را مجوز میخوار گی خود دانستم . . گفتم که تو خود دلیل راهی
در مکتب می خوران دوران
در صدر رباعیات گفتی
بی پرده و آشکار و عریان
*« چون در گذرم به باده شویید مرا »
-* « تلقین به شراب ناب گویید مرا »
-*«خواهید به روز حشر یابید مرا »
-*« از خاک در میکده جویید مرا "
[از رباعیات خیام ]
. گفتا که نخوانده ای اشارت
زاین نامه بجز حروف و عنوان
میخانه و باده و می ناب
انگور و شراب و زلف جانان
ابزار کلام و قاب حرفند
در شکل تعینات انسان
گفتم که تمام عمر خود را
بیهوده نبرده ام به خذلان
گاهی به سجودم آنچنان مست
کز مستی ام آسمان گدازان
حیرت کند از نیایش من
خاکم به دهن کمیل و سلمان
با اینهمه سعی در تعبد
واز دانش و فضل و علم و ایمان
پای خردم نشسته بر گل
در وصف جمال جان جانان
نی دل شده رام من نه دلبر
نی جان شده جان من نه جانان
منهم به صفای مقدم می
واز شورش اشتیاق شایان
افسار و عقال خود بریدم
تا وارهم از وثاق ایمان
آن سان که نبینم افتراقی
در آب حرام و آب حیوان
* گفتا که میان عشق و مستی
آغاز گزیده ای نه پایان
. محمود سراجی م.س شاهد
این مناظره ادامه دارد
منبع:پژواک ایران