گزیده ای از دوبیتی های شاهد ۱۰ترانه های عاشقانه و عرفانی فراق
محمود سراجی
دو بیتی های شاهد ۱۰
دنبال تو بیقرار و نستوه آیم
چون مرغ صبا بکوی اندوه آیم
سیمرغ اگر شوی روی قله قاف
با پای پیاده تا سر کوه آیم
دردا که جهان بدون تو زندان است
حقا که بدون تو بهشت ارزان است
زندان و بهشت و دوزخ و باغ عدن
ای راحت جان بی تو مرا یکسان است
دور از تو جهان هوای زندان دارد
زندان با تو رنگ گلستان دارد
با روی تو دوزخم بهشت دگریست
بنشین که دلم هوای بستان دارد
گفتی که بهاران گل بی خار خوش است
در عیش و طرب صفای گلزار خوش است
گلزار و خزان و خار و گل یکسانند
آنرا که تو گفتی همه با یار خوش است
از خاطرم اشتیاق کوی تو نرفت
واز لوح دلم هوای روی تو نرفت
دل بود به سینه آرزوی تو به دل
دل رفت ز سینه آرزوی تو نرفت
می نا زده چشمان تو ای یار خوش است
در ناز و کرشمه و به اطوار خوش است
چشمت به کرشمه از دلم جویا شد
دلجویی بیمار ز بیمار خوش است.
تا لحظه آخری که جان هست مرا
بر هر ستمت تاب و توان هست مرا
ترسم که به مظلومی من رحم آری
با غیره در وفتی غم آن هست مرا
قربان دلی که درد تو دارد بیش
واز زخمه عشق تو بدل دارد ریش
من حسرت آن خورم که سالی ماهی
از کوی تو بگذرد خرامان درویش
دردیست مرا که نقد جان می سوزد
از گفتن آن مرا دهان می سوزد
پنهان بکنم به سینه دانی چه شود ؟؟؟
تا ریشه و مغز استخوان می سوزد
باز آ و مرا ز ما و من ایمن کن
یعنی که مرا بدون خود بی من کن
گر بین من و تو پیرهن حائل بود
از من بدر ا وترک پیراهن کن
من بی تو بها نمیدهم دنیا را
هر چند که خود بهشت باشد ما را
در دوزخ اگر تو با منی ننگم باد
کز دوزخ خود برون گذارم پارا
گو شم همه بر در بود و چشم به راه
شامم نشود سحر مگر آه به آه
ای غافل از احوال من خسته بیا
زآن پیش که سر دهند ، انا لله
م.س شاهد
ادامه دارد
منبع:پژواک ایران