شیر و پلنگ است دلم ترانه های فراق ششم ۶
محمود سراجی
ترانه های فراق ششم ۶
یک موی تو بر هزار جان می ارزد
گیسوی تو بر هردو جهان می ارزد
آبروی تو در پس صف مژگانت
بر صید دلم به صد کمان می ارزد
دردا که دلم همیشه تنگ است دلم
با غیر تو روز و شب به جنگ است دلم
با دشمن و دوست دائما در جنگ است
این دل نبود شیر و پلنگ است دلم
غیر از تو نخواهم بجهان همنفسی
چون دل ندهم به عشق هر خار و خسی
در دل شرری بود که می گوید فاش
یا جای تو اینجاست ویا هیچ کسی
از گرمی عشق تو دلم گردد چاک
از شعله آه من بسوزد افلاک
با اینهمه عشق اگر مرا خاک کنند
از آتش دل سبزه نروید بر خاک
دلدار بدام عشق انداخت مرا
از هر چه بجز عشق بری ساخت مرا
غیر از غم عشق او غم جانم بود
تا پاک شوم در آتش انداخت مرا
گفتم به دلت که با من از جنگ نگو
از عشق بجز به بربط و چنگ نگو
چشمت به کرشمه گفت ای عاشق زار
بشنو و حدیث عشق با سنگ نگو
ساقی بنشین که می پرستم کردی
دیوانه تر از چنانکه هستم کردی
با دیدن چشم تو چنان مست شدم
گویی ز شراب ناب مستم کردی
محمود سراجی م.س شاهد
... تا چند روز دیگر
منبع:پژواک ایران