کفر سر زلف تو - ترانه های فراق یازدهم ۱۱
محمود سراجی
کفر سر زلف تو - ترانه های فراق یازدهم ۱۱
قسمت یازدهم ترانه های فراق که اغلب ابیات آن تازه است و جدیدا به ترانه ها اضافه شده اند
ترانه های فراق یازدهم ۱۱
من کفر تو را به ملک رضوان ندهم
یک خار غمت به صد گلستان ندهم
گر کفر سر زلف تو در چنگ آید
آنرا به نماز صد مسلمان ندهم
جز عشق تو هر چه در دلم هست مباد
خون گردد اگر غیر تو را منزل داد
پنهان بکنم عشق تو در خانه دل
گنجی است که بایدش به ویرانه نهاد
گفتند غم عشق چسان است مرا ؟؟؟
گفتم به تن مرده چو جان است مرا
گفتند ، مسیح مرده را زنده کند
گفتم غم عشق او همان است مرا
آن کیست که در جهان مثال تو شود ؟؟؟
یا ذره ای از حسن جمال تو شود ؟؟؟
گویند که جانسوز بود فلفل هند
حاشا که به جانسوزی خال تو شود
دانی ز نبودنت چسان دل تنگ است ؟؟؟
گویی که دلم بزیر صد من سنگ است
احساس کنم که دوری منزل تو
تا منزل من هزار ها فرسنگ است
امشب نفس باد صبا گل ریزد
عطر گل شب از همه جا برخیزد
گویی که صبا در سر راهش امشب
چرخی زند و بگردنت آویزد
ای دوست اگر بر سر دارم بکنند
یا روز مرا چو شام تارم بکنند
ممکن نبود که از تو بردارم دل
جز کشتن من دگر چه کارم بکنند ؟؟؟
محمود سراجی م.س شاهد
منبع:پژواک ایران