خانمها و آقایان محترم، خواهران و برادران عزیز سلام بر شما
سلامی چو بوی خوش آشنایی - بدان مردم دیده روشناییاین بحث، اشاره کوتاهی به نشست تعیینکننده ازمابهتران است که کمی پیش از پایان جنگ جهانی دوم، در شهر یالتا واقع در شبه جزیره کریمه (در شمال دریای سیاه و در جنوب اوکراین) برگزار شد. اشاره من به کنفرانس یالتا Yalta Conference است که (از چهارم تا یازدهم فوریه سال ۱۹۴۵) ۱۵ بهمن تا ۲۲ بهمن ۱۳۲۳ در کاخ تزارها در شهر یالتا برگزار شد.
ضرورت طرح این موضوع ازجمله برای این است که جهانِ پَسا جنگ جهانی دوّم، متأثر از کنفرانس یالتا بود، ازمابهتران، جهان را تقسیم کردند و برای چندین و چند دهه، دنیا روی نتایج کنفرانس یالتا جلو رفت. ظاهراً اینگونه وقایع مربوط به گذشته است ولی گذشته، نگذشته و کولهبارَش همچنان روی دوش ما سنگینی میکند. بر شانه گذشته است که آینده را دورتر و روشنتر میتوان دید. به قول شکسپیر در نمایشنامه توفان: What's Past Is Prologue گذشته پیش درآمد اکنون است.
...
مُدعیّانِ صاحب اختیاری جهانی در آن ایام (آمریکا، انگلیس و شوروی) در یالتا جمع شدند تا ضمن تعیین تکلیف کشورهای اروپایی پس از پایان جنگ، و تقسیم جهان به مناطق نفوذ، چگونگی برخورد با آلمان بعد از هیتلر را، مدیریّت کنند و خلع سلاح و نازیزدایی در آن کشور را به کرسی بنشانند. در یالتا، علاوه بر روزولت رئیسجمهور آمریکا، چرچیل نخستوزیر انگلستان و استالین رهبر شوروی، آنتونی ایدن سیاستمدار محافظه کار بریتانیایی، آندرِی گرومیکو، دیپلمات کارکشته شوروی، ماریان هولمز، منشی هوشیار چرچیل، آنا روزولت و... هیئتهای نمایندگی ۵۰ کشور دیگر هم که با هیتلر و متحدینش مخالف بودند، حضور داشتند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در زمان برگزاری کنفرانس یالتا، آلمانِ نازی، به زانو درآمده بود
در زمان برگزاری کنفرانس یالتا، آلمانِ نازی، به زانو درآمده بود، سربازان شوروی به برلین نزدیک شده و دیگر نیروهای متفقین (که جنگ با آلمان و متحدینش را پیش میبردند) نیز، از مرزهای غربی آلمان گذشته بودند. در آن ایام حمله متفقین به ژاپن هم، در چشمانداز بود. سربازان آمریکایی در اقیانوس آرام پیش میرفتند و نیروی دریایی امپراتوری ژاپن در دفع حملات توفیق چندانی نداشتند.
در یالتا، مسایل استراتژیک مرحله پایانی جنگ مورد بررسی قرار گرفت و حاصل گفتگوها به اخذ تصمیماتی در مورد چگونگی روابط بینالمللی پس از جنگ و تعیین مناطق زیر نفوذ قدرتها انجامید. از جمله مرزهای لهستان تغییر داده شد و این کشور جزو منطقه نفوذ اتحاد شوروی درآمد. در کنفرانس یالتا، مسائل «خاور دور»، همچنین موضوع تنگههای ترکیه Türk Boğazları تنگه بسفر و داردانل (که دریای اژه و مدیترانه را به دریای سیاه وصل میکنند) هم بحث شد. تنگههای مزبور، به دلیل اهمیت راهبردی خود در تجارت بینالمللی، سیاست و جنگ نقش مهمی در تاریخ اروپا و جهان ایفا کردهاند، خروج نیروهای سه دولت از ایران، را هم به بحث گذاشتند. در خصوص آینده امتیازات نفتی در ایران و نفت شمال ایران هم صحبت شد.
اگرچه پیش از آغاز جنگ جهانی دوم، ایران بیطرفی خود را اعلام کرد، اما این بیطرفی ناپایدار بود و ارتش متفقین به بهانهٔ حضور کارشناسان آلمانی، ایران را اشغال نمود. سوم شهریور ۱۳۲۰، ابتدا نیروهای شوروی از شمال و شرق از زمین و هوا به ایران حملهور شدند و سپس نیروهای بریتانیایی نیز از جنوب و غرب حمله کردند و شهرهای سر راه را یکبهیک اشغال کردند و هر دو به سمت تهران حرکت کردند. آذر ۱۳۲۱ نیروهای آمریکایی نیز ایران را اشغال کردند. اضافه کنم که دولت شوروی قبل از خاتمه جنگ درصدد به دست آوردن امتیاز استخراج نفت شمال برآمد، اما چون با تصویب قانون منع اعطای امتیاز نفت به خارجیان در مجلس شورای ملی، از دریافت این امتیاز محروم شد، نیروهای خود را تا اردیبهشت ۱۳۲۵ خارج نکرد. به یالتا برگردیم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاتحین جنگ، خودشان بریدند و دوختند
در کنفرانس یالتا مقرر شد اروپای شرقی و سرزمینهایی که توسط ارتش سرخ از تصرف آلمان خارج شدهاند درمنطقه نفوذ شوروی قرار گیرند، یوگسلاوی به دست تیتو فرمانده پارتیزانها سپرده شود و اتریش بعداً به صورت کشوری مستقل و بیطرف در آید. در کنفرانس یالتا، ازمابهتران، جهان را تقسیم کردند و برای چندین و چند دهه، دنیا روی نتایج آن پیمان جلو رفت. فاتحین جنگ، آلمان را تقسیم کردند. (آلمان غربی و شرقی)، درواقع آن کشور به چهار منطقه تقسیم شد، نیروهای فرانسه در جنوب غرب، بریتانیا در شمال غرب، ایالات متحده در جنوب و شوروی در شرق مستقر شدند. سه منطقه انگلیس، فرانسه و آمریکا با نام جمهوری فدرال آلمان (آلمان غربی) و منطقه شرقی با نام جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) اعلام موجودیت کردند. بعد هم آن دیوار معروف کشیده شد.
روزولت و چرچیل و استالین واقعیتهایی را که در پشت توافق یالتا قرار داشت پذیرفتند و میخواستند با هم کار کنند. هر سه هم قادر به محاسبه تعادل قوا بودند. خودشان بریدند و دوختند تا مثلاً همه چیز، بر وفق مراد باشد و در امن و امان! اما چند ماه بعد، رابطه آنها شکر آب شد. ورق برگشت و فضای جنگ سرد بر دنیا حاکم شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزولت درگذشت و ترومن جایش راگرفت
استالین در یالتا دنبال حوزه نفوذ در شرق اروپا میگشت که مثل یک منطقه حائل، از شوروی محافظت کند. او در پی دریافت غرامت مالی و بخصوص تجهیزاتی هم بود. بنا بر آنچه مورخینی چون «رابرت روزول پالمر» و «جان موریس رابرتس» گفتهاند نیروهای آلمانی ۳۹۰۰۰ مایل خطوط راهآهن شوروی را تنها در هنگام عقبنشینی ویران کرده بودند و روسها نیز، از همان آغاز، ابزار و ماشین آلات بزرگ را از مناطق تحت اشغال خود در آلمان، بیرون کشیدند. استالین خواستههای دیگری هم داشت که بعداً اشاره میکنم.
...
ازجمله دلایل بریتانیا برای اعلان جنگ به آلمان (از همان آغاز در سپتامبر ۱۹۳۹)، حمله این کشور به متحد بریتانیا یعنی لهستان بود. بریتانیا علاوه بر ایفای نقش در برخورد با آلمان و قرارداد صلح با اقمار آن کشور، به استفاده از کارگران و ارباب حِرَف هم به عنوان خسارت تأکید داشت. ضمناً چرچیل، نگرانی خودش را از وضعیت اروپای شرقی پنهان نمیکرد اما او ماندنی نبود. چندی بعد در انتخابات ۱۹۴۵ شکست خورد و جایش را به کلمنت اتلی داد.
آمریکا اما، اولویتهای خودش را داشت و نمیخواست مثل جنگ جهانی اول، از سیاست جهانی بر کنار باشد. روزولت رئیسجمهور ایالات متحده کمی بعد، فوت کرد و جای او را ترومن گرفت. ترومن در یالتا، فکر و ذکرش، شکلگیری سازمان ملل متحد (به جای جامعه ملل League of Nations) بود. تبلیغ میشد سازمان مزبور حافظ صلح جهانی در سالهای بعد از جنگ خواهد بود. حالا بگذریم که در میثاق جامعه ملل هم به جلوگیری از وقوع جنگ تأکید شده بود و اینکه باید از طریق امنیت دستهجمعی، خلع سلاح، و حل اختلافهای بینالمللی از راه مذاکره و حَکمیّت به آن جامه عمل پوشید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در یالتا، سُمبهِ استالین پُر زور بود
سربازان شوروی، پیشتر، تا اروپای شرقی و مرکزی پیش رفته بودند. بلغارستان، رومانی، چکسلواکی و یوگسلاوی به دست کمونیستها افتاده بود و ارتش سرخ، مجارستان را در اشغال داشت. از اینرو، در یالتا، سُمبهِ استالین پُر زور بود و آنچنان که او میخواست مرزهای لهستان، به غرب انتقال داده شد و اراضی سابق آن به شوروی رسید.
مغولستان از لحاظ سیاسی به دو قسمت داخلی و خارجی تقسیم شده بود و یکی دیگر از خواستهای استالین، به رسمیت شناختهشدن جدایی مغولستان خارجی از چین بود.
مسأله دیگر موضوع جزایر ژاپنی کوریل بود که اکنون در استان ساخالین در روسیه است اما ژاپن آنها را بخشی از خاک خود میدانست و میداند. روسها مدعی بودند حاکمیت روسیه بر جزایر کوریل تردید برنمیدارد و توافق یالتا بر آن صحه گذاشت. استالین همچنین اصرار داشت کشورهای حوزه دریای بالتیک (لیتوانی، لتونی و استونی)، به شوروی بپیوندند. بگذریم که آنچه را استالین در کنفرانس یالتا به دست آورد، بعدها، گورباچف در اواخر دهه ۱۹۸۰ از دست داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسبها نباید به صورت اُریب حرکت کنند!
آنچه در یالتا گذشت، به بازی شطرنج میمانست که در آن هر بازیکنی در پی به دست آوردن جایگاه بهتری بود و تلاش میکرد مات نشود. ترومن و چرچیل و استالین هر سه قوانین بازی را بلد بودند و حرکاتشان مهندسی شده بود. مواظب بودند در آن شطرنج تعیینکننده، اسبها به صورت اُریب حرکت نکنند. در آن بازی(در جنگ سرد) مهمترین قانون بازی به خطی مربوط میشد که اروپا را به دو بخش تحت نفوذ تقسیم میکرد. خطی که از لهستان تا ساحل دریای آدریاتیک کشیده میشد. این قانون بازی بود و اهمیت نداشت سربازان این بازی شطرنج(جنگ سرد) چه آشوبی را در اروپا به پا میکردند، مهم این بود که جنگی واقعی بین آمریکا و شوروی درنگیرد، و در پایان هر آشوب، تکهها به جای اولشان بازگردند. این بازی تا سال ۱۹۸۹ ادامه داشت و با فروپاشی دیوار برلین به پایان رسید. قوانین یالتا در سال ۱۹۸۹ فسخ شد و سال ۱۹۹۱ بازی بین آمریکا و روسیه شکل دیگری به خود گرفت. در سال ۱۹۹۱ با فروپاشی و تجزیه اتحاد جماهیر شوروی جنگ سرد به پایان رسید. در همین سال آمریکا با ائتلافی از کشورهای دیگر به کویت و سپس به عراق حمله کرد و اصطلاح نظم نوین جهانی New World Order بر سر زبانها افتاد. به کنفرانس یالتا برگردیم.
در یالتا ترومن بیش از بقیه به تشکیل سازمان ملل متحد، تأکید داشت تا جایگزین جامعه ملل شود. البته تأسیس سازمان ملل نتیجه مذاکرات منشور آتلانتیک، اعلامیه ملل متحد، کنفرانس مسکو، کنفرانس تهران و کنفرانس «دامبارتن اوکس» هم بود که بحثی جدا میطلبد. کنفرانس مزبور، در اوت ۱۹۴۴ در مِلکِ دامبارتن اوکس در شهر واشینگتن دی. سی برگزار شد. منشور آتلانتیک هم اشاره به بیانیه مشترکی است که چرچیل و روزولت در اوت ۱۹۴۱ منتشر کردند. نام این منشور اشاره به اقیانوس اطلس (آتلانتیک) دارد. منشور آتلانتیک در اوایل ژانویه ۱۹۴۲ با اعلامیه ملل متحد تکمیل شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
خط مارپیچ از آدریاتیک تا بالتیک...
در پیامد کنفرانس یالتا، اروپا به عنوان یک کل (اروپای مرکزی قدیمی)، به شرقی و غربی تقسیم شد. یک خط مارپیچ از حول و حوش دریای آدریاتیک (پهنهای آبی در سمت شمالی دریای مدیترانه) تا بالتیک (که بین ناحیهٔ استکهلم در سوئد، جنوب غربی فنلاند و استونی واقع شده) نشان میداد که چگونه مناطق اشغالی، لایههای اختلاف جدید را بر روی لایههای قدیم میگذارد.
در سال ۱۹۴۵ در تمام کشورهای واقع در شرق این خط به استثنای یونان نیروهای متمایل به شوروی به نوعی در حکومت بودند و از قول استالین گفته میشد هر که سرزمینی را در اختیار میگیرد نظام اجتماعی خود را نیز بر آن بار میکند. تجدید آرایش در ساختار قدرت و حوزههای نفوذ در اروپای شرقی و آسیا بیارتباط با کنفرانس یالتا نبود. القصه، کنفرانس یالتا که ۱۵ بهمن ۱۳۲۳ / ۴ فوریه ۱۹۴۵ آغاز به کار کرده بود، ۲۲ بهمن ۱۳۲۳ / ۱۱ فوریه ۱۹۴۵ دفتر و دستک خودش را بست. آلمان هم در ماه مه ۱۹۴۵ بدون قید و شرط تسلیم و به پرداخت غرامت بسیار سنگین محکوم شد.
ظاهراً به پایان آمد این دفتر، اما، حكایت باقی بود و باقی هست!
جهانِ پسا جنگ جهانی دوم، متأثر از کنفرانس یالتا بود. مسکو در اروپای شرقی، از ارتش خود برای حمایت از عملکرد احزاب کمونیست و درهم شکستن احزاب دموکراتیک استفاده کرد.
دخالت شوروی در مجارستان (۱۹۵۶) و چکسلواکی (۱۹۶۸) و نقض آشکار حق حاکمیت ملی، در انطباق با پیمان یالتا تفسیر میشد و آمریکاییها، گرچه تفسیر یک جانبهٔ مسکو از قراردادهای یالتا را قبول نداشتند، اما به تدریج با آنچه در کشورهای شرق اروپا گذشت، کنار آمدند.
داستان از این قرار بود که قرارداد یالتا، جهان را به دو بخش یکی منطقه نفوذ شوروی و دیگری منطقه نفوذ آمریکا تقسیم کرده بود. این دو بخش بر سر هم داد و فریاد میکشیدند تا نظم را در بخش مربوط به خود برقرار کنند بی آنکه تغییری واقعی در اوضاع و احوال این مناطق بوجود آید. انگاری جنگ سرد، تبدیل به نوعی جنگ زرگری میان دو ابرقدرت شده بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
در آئینه تاریخ است که خود را به وضوح میبینیم
هر تاریخ واقعی، تاریخ معاصر است. یعنی فهمیدن ما با واقعیت کنونی همنشین شده و از آن تأثیر میگیرد. از همین رو «تاریخ بی طرف» وجود ندارد و ذهنّیت مورخ گاه مقّدم بر واقعیتهایی است که در اسناد و مدارک یافت میشود.
دوستان دانشور و فرهنگورز، در گذشته نباید زیست اما به گذشته باید نگریست. بقول ویلیام شکسپیر در نمایشنامه طوفان گذشته پیش درآمد اکنون است. از پیمان یالتا نزدیک به هشت دهه میگذرد، اما هنوز نمیدانیم آن جا دقیقاً چه گذشتهاست. بدون آشنايی با تاريخ گذشته و بازیهای رنگ و وارنگ روزگار، آسيبشناسی دردهای کنونی ما نیز به جایی نمیرسد.
از شما سپاسگزارم که وقت گذاشتید و به این بحث توجه فرمودید.
Diana Preston, Eight Days at Yalta: How Churchill, Roosevelt, and Stalin Shaped the Post-War World
While some of the last battles of WWII were being fought, U.S. President Franklin Roosevelt, British Prime Minister Winston Churchill, and Soviet Premier Joseph Stalin―the so-called “Big Three”―met from February 4-11, 1945, in the Crimean resort town of Yalta. Over eight days of bargaining, bombast, and intermittent bonhomie, while Soviet soldiers and NKVD men patrolled the grounds of the three palaces occupied by their delegations, they decided, among other things, on the endgame of the war against Nazi Germany and how a defeated and occupied Germany should be governed, on the constitution of the nascent United Nations, on the price of Soviet entry into the war against Japan, on the new borders of Poland, and on spheres of influence elsewhere in Eastern Europe, the Balkans, and Greece...
Ever since, who “won” Yalta has been debated. Three months after the conference, Roosevelt was dead, and right after Germany’s surrender, Churchill wrote to the new president, Harry Truman, of “an iron curtain” that was now “drawn upon [the Soviets’] front.” Knowing his troops controlled eastern Europe, Stalin’s judgment in April 1945 thus speaks volumes: “Whoever occupies a territory also imposes on it his own social system.”
Diana Preston's Day-By-Day Account of the Historic Summit, 75 Years Later, By Diana Preston