گفتوشنود با اسماعیل یغمائی - قسمت آخر چهار تندیس یک دفتر
همنشین بهار
گفتوشنود با اسماعیل یغمائی(قسمت آخر)
چهار تندیس یک دفتر
رفتند و گم شدند و از آنان فسانهای - گردیده نقش در نفس روزگارها
بس کاروان گذشت و به جا ماند راه دور - پیچان چو دود در افق انتظارها
ای دل سراب بادیه نفریبدت ز رنگ - با سبز و سرخ و آبی نقش و نگارها
کار زمانه نیست مگر کتف « بیور اسب » - کز آن دمیده جنگل مسموم مارها
منبع:پژواک ایران