قضیهِ فلسطین که در میانهٔ سدهٔ بیستم (۱۹۴۸) برجسته شد و با پسلرزههای دو جنگ جهانی و نبرد شش روزه اعراب و اسرائیل اوج گرفت، همچنان، نقطه کانونی مشکلات خاورمیانه است. اینکه گفتم قضیه فلسطین، بهخاطر این است که برخی از آن با عنوان مسأله و مشکل فلسطین یاد میکنند که گویا عارضی است و در حد مشکل مرزی بین دو یا چند کشور، و نه یک موضوع جوهری که پای یک ملت و حق او در رفع ستم از خویش در میان است.
خانمها و آقایان محترم، دوستان دانشور و فرهنگورز، به شما سلام میکنم. این بحث به طرح موسوم به معامله قرن Deal of the Century اشاره دارد که از سوی دولت ترامپ، برای حل موضوع یا بهتر بگویم برای دُورزدن قضیه فلسطین در دستور کار قرارگرفتهاست. تلاشی [به نظر من] برای حذف صورت مسأله فلسطین، در راستای ایجاد باصطلاح خاورمیانه جدید.
برای آشنایی بیشتر با کلیدواژههای این بحث، اگر تمایل دارید به مقالهای که پیشتر نوشتهام و همراه با ویدئوی آن در سایت خودم موجود است، مراجعه کنید. عنوان آن این است: مهمترین وقایع دو قرن پیش در رابطه با فلسطین و اسرائیل
ــــــــــــــــــــــــــــ
برای حلوفصل منازعه اسرائیل و فلسطین که از سالیان دور تا هماکنون قربانی میگیرد، از خیلی سال پیش، از زمان آیزنهاور و کِنِدی و جانسون و نیکسون، تا فورد و کارتر و ریگان و بوش و بعد از او... تلاش زیادی شدهاست. گذشتههای دور به کنار، از سال ۱۹۹۳ که عرفات و رابین و کلینتون، پیمان اسلو را امضا کردند، تا دستدادن رهبران دو طرف در کمپ دیوید، از «ابتکار صلح عربی» برای ارتباط عادی با اسرائیل، تا نقشهِ راه خاورمیانه، از کنفرانس آناپولیس که سال ۲۰۰۷ در مریلند با حضور رهبران مناطق خودگردان فلسطینی، و اسرائیل برگزار شد، تا تلاشهای جان کری و دیگر مقامات آمریکا... هیچکدام به نتیجهای که مدعیان صاحب اختیاری جهان میخواستند نرسید. یک دلیلش،بیتوجهی (فلسطینیها و حامیانشان) به جنبش ملی صهیونیسم است که برخلاف تصور، ساخته و پرداخته انگلیسیها و غیر انگلیسیها نیست. دلیل دیگر، بیاعتنایی (یهودیان و حامیان اسرائیل) به رنجیست که از سال پُرماجرای ۱۹۴۸ به این سو، بر فلسطینیها تحمیل شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــ
رهنمود معاملهٔ قرن چیست؟
اکنون که شاهدیم:
بر خلاف سال ۱۹۴۸، منازعه اعراب و اسرائیل، به فلسطین و اسرائیل، تبدیل شدهاست،
قدرت اسرائیل در یک دهه اخیر، در کنار عامل مهمی به نام [رژیم] ایران در منطقه، زمینه را برای نزدیکی این کشور با دشمنان قدیمی در دنیای اعراب فراهم کردهاست،
آل سعود و دیگر شیوخ فاسد عرب هم، با امثال نتانیاهو راه آمدهاند و تشکیل کشور فلسطین با مرزهای قبل از ۱۹۶۷، و بازگشت آوارگان را، رؤیاپردازی و امری محال جلوه میدهند ــ
رهنمود معامله قرن (و درواقع هدف اقتصادی آن) این است که سرمایههای سنگین آمریکا و اعراب، طرحی نو دراندازند و با تأسیس مجتمعهای صنعتی و اقتصادی و بکارگیری فلسطینیها، زندگی مُرّفهای برای آنان تدارک ببینند تا زیربنای اقتصادی و اجتماعیشان دگرگون شود و زمینه برای طرح سیاسی پروژه مزبور فراهم شود. طبق این طرح، قرار است ظرف ۱۰ سال حدود ۵۰ میلیارد دلار -بیشتر در کرانه باختری و نوار غزه، و کمتر در مصر و اردن و لبنان- (۲۸ میلیارد برای غزه و کرانه باختری، ۷.۵ میلیارد برای اردن، ۹ میلیارد دلار برای مصر و شش میلیارد دلار برای لبنان) سرمایهگذاری شود و کشورهای ذینفع در اجرای این پروژهها شرکت نمایند. اینکه شنیده میشود از این پس، غیر از مسلمانان تابع اسرائیل، شهروندان یهودی نیز میتوانند آزادانه برای سفرهای تجاری به عربستان بروند، لابد، علامتی از حمایت سعودی است از معامله قرن. ...
طی این طرح قرار است کارخانهها و تاسیسات دیگری که ایجاد شغل کنند، راه بیافتند تا زندگی فلسطینیها از این رو به آن رو شده، به رفاه دست یابند، تا به اصل همزیستی با اسرائیل تمایل بیشتری نشان دهند و اسرائیل را بعنوان یک کشور یهودی بپذیرند.
ازمابهتران معتقدند چنانچه فلسطینیها شغل داشته باشند و بیکاری از بین برود، آنوقت شعارهایی چون «کشور اشغالگر» و مقاومت و این حرفها کمرنگ خواهد شد و با حل قضیه فلسطین، عملاً [رژیم] ایران هم، مهار و خلع شعار میشود.
...
ادعا شده که طرح ۸۰ صفحهای معامله قرن، راهکارهای جدیدی برای مسائل مهم نزاع اسرائیلی- فلسطینی مانند حدود مرزها، تدابیر امنیتی، سرنوشت اورشلیم و یهودینشینها در آستین دارد! با ۱۷۹ پروژه از جمله پروژههای ساخت راه، گذرگاههای مرزی، نیروگاه و گردشگری همراه است و وعده ایجاد یک میلیون شغل برای فلسطینیها را میدهد. صحبت از سرمایهگذاری برای اتصال زمینی کرانه باختری به نوار غزه هم شده که فلسطینیها از طریق ساخت جادههای مدرن بتوانند مستقیماً از کرانه باختری تا نوار غزه بدون نظارت و کنترل اسرائیل رفت و آمد کنند.
این طرح «حاکمیت اسرائیل را به رسمیت میشناسد و اورشلیم پایتخت غیرقابل تقسیم اسرائیل باقی خواهد ماند. البته برای فلسطینیها در شرق اورشلیمحق حاکمیت در نظر گرفته شده، و آمریکا آنجا هم سفارت (دیگری) خواهد داشت.
معامله قرن، با به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر اورشلیم، به آن کشور امکان میدهد ۳۰ درصد از کرانه باختری را که از ۵۳ سال پیش در جنگ ۱۹۶۷ بر آن مسلط شده، به خاک خود منضم کند و موجودیت فلسطین در ۷۰ درصد دیگر تشکیل شود اما فاقد ارتش و بدون دسترسی به دریا باشد. ترامپ گفته دراین صورت، سرزمینهای تحت کنترل فلسطینیان بیش از دو برابر میشود، اما حق حاکمیت بر شهرکهای مهم در کرانه باختری از آنِ اسرائیل خواهد بود.بگذریم که برخی از راستگرایان و رهبران یهودینشینها، معامله قرن را هم کافی ندانسته و غیر از الحاق دره اردن و تمامی یهودینشینها خواهان الحاق بخشهای دیگری هم، از کرانه باختری شدهاند.
گویی دارد دوباره داستان ۱۹۴۸ که به تشکیل کشور اسرائيل و آوارگی فلسطینیها انجامید، بنوعی دیگر، تکرار میشود.
...
برای به کُرسینشاندن معامله قرن، در نهایت اسرائیل و فلسطین باید توافق کنند و تاریخ بشر نشان داده، هنگامیکه که مذاکرهای بین دو طرف اتفاق میافتد، آنکه قدرتمندتر است شرایط خود را به طرف ضعیفتر تحمیل خواهد کرد. این پایه و اساس طرح صلح داماد ترامپ «جرد کوشنر» است و البته برای اسرائیلیها بسیار خوشایند. اما آیا به سرانجام خواهد رسید؟
...
امثال ژرار آرو Gérard Araud (سفیر فرانسه در واشنگتن) معتقدند معامله قرن محکوم به شکست است. دیگران هم کم و بیش، همین حرف را زدهاند که از اشاره به آن میگذرم.
ژرار آرو میگوید: «وضعیت موجود برای اسرائیل بسیار مطلوب است. کرانه باختری در اختیار آنهاست و نیازی به اتخاذ تصمیمات دردناک درباره فلسطینیها ندارند. اگر بخواهند میتوانند آنها را کاملاً بدون دولت، و یا شهروند اسرائیلی کنند. البته تلآویو، هیچوقت فلسطینیها را شهروند اسرائیل نمیکند و این وضعیت یعنی آپارتاید... اگر به فلسطینیها فقط دو گزینۀ تسلیم شدن یا خودکشی را ارائه دهیم، به طور قطع آنها گزینه دوم را انتخاب میکنند.»
ليلا شهيد سفير پيشين فلسطين در پاريس و اتحادیه اروپا، در مصاحبهای با لوموند دیپلماتیک، معامله قرن را کلاهبرداری قرن نامیده و گفتهاست تنها کسانی که مورد مشاوره قرار نگرفتند، خود فلسطینیها هستند... [در رابطه با طرح کوشنر] برای اولین بار فرایندی آغاز شده که کشورهای عرب در اردوی دشمنان ما هستند. عربستان سعودی، امارات متحده عربی، بحرین، مصر و متاسفانه اکنون اردن، در اردوگاه آمریکائی-اسرائیلی قرار دارند...»
بنا به گزارش «واشینگتن پست»، مایک پومپئو، وزیر خارجه آمریکا، هم از این که طرح موسوم به معامله قرن بتواند به دهها سال دشمنی میان اسرائیل و فلسطینیها پایان دهد، ابراز تردید کرده و گفتهاست: «میفهمم که چرا کسانی فکر میکنند که این توافقی خواهد بود که فقط اسرائیلیها میتوانند دوستش داشته باشند.»
‘I get why people think this is going to be a deal that only the Israelis could love’
پمپئو افزوده، افراد بیشماری ممکن است موارد [اشاره شده در] این طرح را یا بد بدانند یا غیرممکن. ترامپ هم گفته بود: «ما برای به اجرا گذاشتن یک طرح صلح در خاورمیانه با تمام نیرو تلاش میکنیم، اما ممکن است حق با او [یعنی پمپئو] باشد». آیا وی با زدن این حرف، میخواست دَم پادشاه عربستان، مشتری اصلی نورثروپ گرومن و لاکهید مارتین را ببیند و او را نرنجاند؟ گفته میشود پادشاه عربستان «ملک سلمان بن عبدالعزیز» با طرح صلحی که وضعیت بیتالمقدس و حق بازگشت آوارگان فلسطینی را تضمین نکند، موافقت نخواهد کرد و نمیتواند همانند ولیعهدش تمام و کمال طرح کوشنر را بپذیرد. در ترکیه و ایران و روسیه...هم، حاکمان به معامله قرن روی خوش نشان نداده و هر کدام با انگیزه و دلائل خاص خود، نه لزوماً همنظری به امثال محمود عباس، معامله قرن را زیر سؤال بردهاند.
از قولجرد کوشنر گفته شده: آنچه ما [در رابطه با معامله قرن] تهیه کردهایم جامعترین برنامه اقتصادی است که تا به حال برای فلسطینیها و خاورمیانه بزرگ تدوین شده و این منطقه میتواند تبدیل به الگویی برای تجارت و پیشرفت در سراسر جهان شود. در مقابل، فلسطینیها میگویند صلح اقتصادی، جدا از مسیر سیاسی نیست. ما، پیش از صلح سیاسی حاضر نیستیم درباره صلح اقتصادی صحبت کنیم. مشکل ما که فقط امدادگرانه نیست. پیش از همه، مسئلهای سیاسی است و باید به عنوان مسئله سیاسی مورد رسیدگی قرار گیرد. محمود عباس هم با طرح مورد بحث موافقت نکرده و گفتهاست «معامله قرن سیلی قرن است و ما آن را نمیپذیریم.»
ــــــــــــــــــــــــــــ
جرد کوشنر، که پیشتر در گروه بیلدربرگ Bilderberg Group شرکت نموده، که اعضای آن از قدرتمندترین افراد در زمینههای سیاست، اقتصاد و رسانه هستند، همراه با «دیوید فریدمن» (سفیر آمریکا در اسرائیل) و «جیسون گرینبلت» (فرستاده ویژه آمریکا در امور خاورمیانه)، پُشتِ معامله قرن هستند. آنان تصریح میکنند هیچ درخواستی که امنیت اسرائیل را به خطر بیاندازد در این طرح گنجانده نشده و نخواهد شد. ظاهراً بنا بر معامله قرن، ساختوساز شهرکهای اسرائیلی برای چهار سال متوقف میشود تا توافق جامعی با جزئیات بدست آید . اما مشخص نیست که اگر توافق نهایی در طول این چهار سال حاصل نشود، آیا همچنان عملیات ساختوساز شهرکها متوقف میماند یا نه. نتانیاهو که میداند واشینگتن دیگر به راه حل تأسیس یک کشور مستقل در جوار اسرائیل پایبند نیست، تأکید کرده حاضر نیست بپذیرد که شهرکهای یهودینشین در مناطق اشغال شده فلسطینی تخلیه شوند. بنابراینهمه آنها باید به خاک اسرائیل ضمیمه گردد! وی بارها از انضمام قسمتهایی از کرانه باختری هم به خاک اسرائیل صحبت کرده، چیزی که در عمل امکان تشکیل سرزمین فلسطین را زیر سؤال میبرَد. این طرح فلسطینیان را به مناطقی کوچک، محصور، جدا و منزوی خواهد راند که در آنجا هیچ کنترلی هم بر امور خود نخواهند داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــ
به نظر میرسد [در این برُهه زمانی] سر و صدا پیرامون معامله قرن، گامی تاکتیکی برای انحراف اذهان عمومی است، و سپری برای ترامپ در برابر استیضاح احتمالی، همچنین اهرمی است برای جلوگیری از به زندان رفتن نتانیاهو در اسرائیل.
ترامپ نتانیاهو را از مرگ سیاسی نجات میدهد و در عوض نتانیاهو به کمپین انتخاب مجدد ترامپ کمک میکند. بخصوص که رأیدهندگان تبشیری و یهودی حامی دولت اسرائیل (آوانجلیستها)، بخش مهمی از رأیدهندگان جمهوریخواه ایالات متحده را تشکیل میدهند. ... فلسطینیها نگرانند که این طرح مقدمهای باشد برای الحاق نیمی از کرانه باختری، شامل دره اردن به اسرائیل. دره اردن منطقهای حاصلخیز و استراتژیک است. آنان ترامپ را به حمایت یکجانبه از اسرائیل متهم کرده و یک میانجی بیطرف نمیشناسند. بویژه که وی سفارت آمریکا را از تلآویو به اورشلیم منتقل کرد و با این اقدام، بر مدعای اسرائیل بر «پایتخت تاریخی فلسطین» (بخش شرقی اورشلیم) که از سال ۱۹۶۷در اشغال این کشور است مُهر تایید زد. گفته میشود بنا بر معامله قرن و مذاکرات بعدی، مسئله آوارگان با «وطن جایگزین» در خارج از فلسطین اشغالی حل و «حق بازگشت» آوارگان فلسطینی به کشورشان برای همیشه لغو میشود. از همین رو، محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطین و بسیاری از مقامات فلسطینی با طرح موسوم به معامله قرن مخالفت کردهاند. محمود عباس گفته است: ۷۲۵ قطعنامه در سازمان ملل و ۸۶ قطعنامه در شورای امنیت دربارهٔ مسئله فلسطین وجود دارد که هیچیک از آنها اجرایی نشده، زیرا به پایان اشغالگری و ایجاد دولت فلسطینی فرا میخواند. ما به آمریکا و اسرائیل میگوییم قرارداد شما را نخواهیم پذیرفت و با ایستادگی خود آن را شکست خواهیم داد، قدس گرانبهاتر از تمام اموال جهان است. آنچه که میخواهیم اجراییشدن قطعنامههای بینالمللی و ایجاد دولت مستقل فلسطینی با مرکزیت قدس شرقی است.
ــــــــــــــــــــــــــــ
بر اساس طرح معامله قرن
بنا بر آنچه تا این لحظه گفته میشود و البته جای اما و اگر دارد.
اسرائیل، در ازای دریافت امتیازهایی فراتر از تعهدات قبلی سازمان آزادیبخش فلسطین و قطعنامههای شورای امنیت، تشکیل دولت مستقل فلسطینی را میپذیرد.
نیمی از کرانهٔ باختری و بخشی از بیتالمقدس شرقی که از نظر جامعهٔ جهانی به دولت فلسطین تعلق دارد، به اسرائیل تعلق میگیرد،
فلسطینیان از حق بازگشت به سرزمین خود که در طبق قطعنامهٔ ۱۹۴ شورای امنیت به رسمیت شناخت شده، صرفنظر میکنند.
جای بیتالمقدس بهعنوان پایتخت فلسطین، شهر «ابودیس» در نظر گرفته میشود.
اسرائیل با تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نیمهٔ دیگر کرانهٔ باختری و تمام نوار غزه و چندین محله از بیتالمقدس شرقی موافقت میکند.
برای فلسطین جدید، داشتن ارتش ممنوع خواهد بود.
از نگاه من [که گرچه در بکارگیری شواهد میکوشم بی طرفی را رعایت کنم اما بی طرف نیستم] - مضمون معامله قرن بازتعریف معنای بحران است.
...
مضمون معامله قرن بازتعریف معنای بحران است تا مشکلات یکصد ساله در خاورمیانه، که مشخصا ناشی از پس لرزههای دو جنگ جهانی و جنگ شش روزه بودهاست، به بحران ناشی از انقلاب ایران و پیامدهای آن گره بخورد. برای اینکه معامله قرن با گیر و پیچ کمتری روبرو شود، ترامپیان چارهای جز زدوبند و کنارآمدن با ارتجاع غالب در ایران ندارند.
پانویس
صهیونیسم فقط بار منفی ندارد و برخلاف تصور، ساخته و پرداخته انگلیسیها و غیر انگلیسیها نیست. از گذشتههای دور، روشنفکران و متفکران قوم یهود در اندیشه ایجاد سرزمینی با ایده برگشت به سرزمین موعود بودند. جنبشی که توانست قوم پراکنده یهود را متقاعد سازد تا به سمت بیابانهای خشک و بی آب و علف مهاجرت کند، همین نهضت صهیونیسم بودهاست. صهیونیسم برای یهودیان به منزله یک جنبش ملی است. اما افسوس... و همه حرف این است: این جنبش که در آغاز آنتیتز یهودآزاریها در روسیه تزاری و لهستان و...بود، که بر داستان «دریفوس» نور میتاباند، آن جنبش که نامش را از کوه صهیون(آرامگاه داو.د نبی) گرفته بود و... ــ آلوده به بیداد شد و ستمدیدگان دیروز به جلد ستمگر درآمدند و در حوادثی چون دیریاسین یا صبرا و شتیلا... از کُشته پُشته ساختند. غافل از آنکه حقکُشی، حقکُشی را توجیه نمیکند.