در قسمت اول، و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم، و هشتم و نهم بعد از اشاره به جمعیت نسوان وطنخواه، توضیح کوتاهی دادهام در مورد قره العین، زینب پاشا (ده باشی زینب)، مریم عمید، محترم اسکندری، شوشا عصار، ملکتاج فیروز (نَجمالسلطنه)، توبا آزموده، بیبی مریم بختیاری، صدیقه دولت آبادی، مادام زری لازاریان، لُرتا هایراپتیان تبریزی، فاطمه سیاح، راضیه شعبانی، شمس کسمایی، قدمخیر قلاوند، روشنک نوعدوست، سوسن تسلیمی، پوری سلطانی، شمس الملوک مصاحب، فرح دیبا، معصومه شادمانی، قمرالملوک وزیری، بَدریِ آتابای، توران میرهادی، فاخره صبا، فخرعظمی ارغون، مهشید امیرشاهی، طلعت بصاری، روشنک داریوش، زند دُخت شیرازی، آذر رهنما، تانیا آشوت هاروتونیان، ژانت آفاری، وارتو طریان، نورالهدی منگنه، فرخ رو پارسا، نه نه علی، صدیقه سامی نژاد (روحانگیز)، مریم فیزوز، پردیس ثابتی، شهناز آزاد، مهین اسکویی، ایران درودی، ژاله آموزگار، منیر فرمانفرمائیان، قمر آریان، سرور کسمایی، ویدا حاجبی، لیلی افشار، هنگامه (یاشار) مفید، صدیقه سادات رسولی (روشنک).
_________________________
پوران بازرگان، اولین زن چریک
پوران بازرگان (۱۱ ارديبهشت ۱۳۱۶ در مشهد / ۱۵ اسفند ۸۵ در پاریس) اولین زنی بود که در دهه چهل به مبارزه قهرآمیز با حکومت، پیوست. (سال ۱۳۴۸). وی در همان سال با محمد حنیف نژاد ازدواج کرد. پوران بازرگان متعلق به نسلی از زنان پیشتاز بود که علیرغم محدویتهای خانوادگی و اجتماعی، از چالش علیه سنتها و پیشداوریها نهراسیدند. علیه قید و بندها شجاعانه ایستادند و زندگی و مبارزهشان در عرصههای مختلف اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، آن هم در جامعه و در زمانه مردسالار، الگویی برای دیگران بود. خودش میگفت « دو چیز همیشه مرا آزار میداد. یکی این که از بچگی هر وقت میخواستیم در کوچه و باغ بازی کنم، مرا از بسیاری کارها منع میکردند؛ نباید بالای درخت میرفتم چون دختر بودم، نباید از جوی میپریدم، چون دختر بودم، نباید شنا میکردم چون کار پسرها بود...
دوم مسئله ادامه تحصیلم بود...»
...
بعد از سال ۵۷، مرتجعین به وى که پیش از انقلاب مديريت دبيرستان رفاه را بعهده داشت و كمكهاى پشت جبهه برای مبارزین را تامین میکرد، سخت گرفتند و او حتی نتوانست به شغل قبلی خود و یا آموزگاری در مدارس برگردد. در پیامد بگیر و ببندهای سال پُر ابتلاء ۶۰، پوران بازرگان هم مثل خیلیهای دیگر به ناگزیر از ایران رفت. وی و تراب حقشناس (که اواخر پاییز سال ۵۳ با هم ازدواج کرده بودند)، فروردین سال ۱۳۶۱ از طريق مرز كوهستانى خود را به تركيه رساندند و بعد از یکماه، سرانجام به پاريس رفتند و بعدها نشریه «انديشه و پيكار» را منتشر کردند. (پاییز ۱۳۶۶). خانواده پوران نیز از قربانیان رژیمهای شاه و شیخ بودند. مرداد ۱۳۵۴، فاطمه امينى، دبير زبان دبيرستان رفاه و همسر برادرش منصور بازرگان در زير شكنجه جان باخت. زمستان سال ۵۵ خواهرش حورى بازرگان، به همراه مرتضى خاموشى در مرز بازرگان به تور ساواک افتادند و کشته شدند. ۱۲ ارديبهشت ۶۱، ايران بازرگان به همراه دخترش فرشته ازهدى در حمله به خانه تيمى يوسف آباد جان باخت. دو هفته بعد خواهر كوچكتر، توران بازرگان در درگیری با مأمورین رژیم به خاک افتاد. منصور بازرگان برادر كوچكتر پوران هم در عمليات فروغ، در تير ماه ۶۷ جان باخت. پوران بازرگان «به نسلی از زنان تعلق داشت که دورهای از تاریخ ما را محک زدند. زنانی که مرزهایی را شکستند و بندهایی را گسستند.»
_________________________
نسرین معظمی گلپایگانی، و میکروآلگا
زیستشناس و میکروبشناس ایرانی نسرین معظمی گلپایگانی روی ریزجلبکها (میکروآلگا) تحقیق میکند. برای آشنایی با موضوع کار ایشان آشنایی باید ریزجلبکها را بشناسیم. اولین موجودانی که در کره خاکی شکل گرفتهاند، ریزجلبکها - میکروآلگا Microalgae - هستند. جلبکهای ذرهبینی کوچک که اندازهشان از چند میکرومتر(۶-۱۰ متر) تا چند صد میکرومتر متغیر است. ریزجلبکها حدود سه میلیارد سال پیش از انسان، در زمین زندگی میکردند و نه تنها آتمسفر را ساختهاند و تولید اکسیژن میکنند، بلکه بنیان زنجیره غذایی را هم تشکیل میدهند. این گونههای تکسلولی که مجموع توانمندیهای سلول گیاهی، سلول حیوانی و میکروارگانیزم را در خود دارند و بسیار جانسخت هستند، هم در آب شیرین و هم آب دریا یافت میشوند و به صورت تکی، زنجیرهای یا گروهی زندگی میکنند. ریزجلبکها نقش مهمی را در چرخه حیات کره زمین ایفا میکنند و توانایی فتوسنتز هم دارند، یعنی نور خورشید را جذب کرده، با انرژی آن، کربن دیاکسید CO2 و آب را ترکیب، و قند میسازند که مادهای حاوی انرژی شیمیایی قابل استفاده برای جانداران دیگر است. ریزجلبکها مهمترین ثبیتکنندههای کربن دیاکسید در زمین هستند و در لایه سطحی همه آبها وجود دارند. موضوع پژوهش زیستشناس و میکروبشناس ایرانی دکتر نسرین معظمی گلپایگانی ریزجلبکها (میکروآلگا) است. وی از آغاز بر این نکته پای فشرد که تراکم ریزجلبک در ساحل ایرانی خلیج فارس و دریای عمان بسیار زیاد است و در زمینههای لم یزرعی که به درد کشاورزی نمیخورند، مانند بخش عمدهای از جنوب ایران، میتوان ریزجلبک پرورش داد و در این زمینه سالهاست پروژهای را با چندین تیم پیش میبرند. ایشان از وقتی مرکز پژوهشهای بیوتکنولوژی خلیج فارس را در قشم سامان داد، شروع به کار روی ریزجلبکها کرد، بویژه روی بخشی از صنعت تولید دارو و واکسنهای نوترکیب که از ریزجلبکها میتوان بدست آورد. دکتر نسرین معظمی با پژوهشهای خود نشان داد که امکان تولید برخی فراوردهها مثل دارو، لوازم آرایشی و بهداشتی، خوراک دام و طیور و آبزیان، از ریزجلبکها وجود دارد و این گونههای تک سلولی میتوانند منبع مناسبی برای تأمین محصولات جایگزین باشند، بویژه که برای پرورش آنها نیازی به آب شیرین و خاک حاصلخیز نیست.
من خودم از ایشان شنیدم: «پروژه ما با شناسایی میکروآلگا یعنی ریزجلبکهای خلیج فارس شروع شد، از آزمایشگاه تا پالوت پلنت Pilot plant [تولید مقدماتی] برای تولید سوخت دیزل و اتانول، و الان طراحی صنعتی که داریم میکنیم، روغنیست که میتونه...تبدیل بشه به سوخت هواپیما، سوخت دیزل، گازوئیل و بنزین...»
...
در اواخر دهه ۵۰، رشتهای به نام بیوتکنولوژی در دنیا وجود نداشت و تنها شاخهای از فناوری بود که داشت در دنیا شکل میگرفت. دکتر نسرین معظمی جزء اولین نسل فارغ التحصیلان این رشته بود. او دکترای خود را در رشته میکروبشناسی از دانشگاه لاوال کانادا دریافت کرد و در بازگشت به ایران مدیر گروه بیولوژیکی سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی شد. «مرکز پژوهشهای بیوتکنولوژی خلیج فارس» یادگار این بانوی پژوهشگر است. اولین کنگره ملی فناوری زیستی، همچنین کنگره منطقهای بیوتکنولوژی را در ایران را او برگزار کرد تا این رشته هرچه بیشتر در سطح کشور مطرح شود. دکتر نسرین معظمی پیشگام زمینهٔ بیوتکنولوژی و سوخت بر اساس ریزجلبکها در ایران است. ایشان چندین جایزه ازجمله نشان نخل آکادمیک فرانسه را دریافت کردهاند.
_________________________
نسرین خسروی، تصویرگر شادیهای کودکانه
_________________________
لیلیت تریان و «تجسم سکوت»
_________________________
هاجر تربیت
هاجر تربیت (۱۲۸۴-۱۳۵۲) جزو بانوانی بود که نماینده تهران در دورههای بیستویکم و بیستودوم مجلس شورای ملی شد. او یکی از زنان فعال و متجدد زمان خود بود. هاجر تربیت همسر محمد علی تربیت از آزادیخواهان و روشنفکران آذربایجان و از فعالان انقلاب مشروطه بود. وی از ۱۳۱۰ به مدت ده سال مدیر مدرسه دوشیزگان در تبریز شد و سالها مدیریت دارالمعلمات تهران - دانشسرای مقدماتی دختران - را بعهده داشت. از کسانی بود که روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ در مراسم کشف حجاب دانشسرای دختران خطابهای را ایراد کرد.
پس از آنکه رضاشاه در سال ۱۳۱۸ دستور داد تا ریاست مدارس خارجیان بر عهدهٔ ایرانیان باشد، هاجر تربیت به ریاست دبیرستان نوربخش (مدرسهٔ آمریکاییها) منصوب شد و در کنار صفیه نمازی و فاطمه سیاح حزب زنان ایران ایران را تشکیل داد و یکی از ۴ نفری بود که در نوشتن اساسنامه این حزب نقش داشت. او با ایجاد مجالس سخنرانی، نمایشها، کلوپهای ورزشی، کتابخانه و کلاسهای اکابر، به توسعه فعالیتهای زنان پرداخت. هاجر تربیت بر لزوم سهیم شدن زنان روستایی در درآمد مزارعی که روی آن کار میکردند و نیز سهیم شدن زنان در دارایی خانواده تاکید داشت. او که به به سه زبان عربی، فرانسه و انگلیسی مسلط بود یکی از دغدغههای اصلییش آموزش و تربیت دختران ایران بود و اینکه علاوه بر فارسی، زبان یاد بگیرند و درس بخوانند تا از قافله پیشرفت عقب نمانند. او چندینبار از تریبون مجلس سخنرانی کرد و موضوعات زیر را به بحث گذاشت: اهمیت اعلامیه حقوقبشر، نقص بهداشت در کشور، تحصیل جوانان در خارج و بازنگشتن بسیاری از آنان به میهن، لزوم شرکت زنان در کلاسهای مبارزه با بیسوادی، اهمیت کتاب و تأسیس کتابخانههای عمومی ، در مجلس چند بار گفت: در مملکت ما مدرسهٔ مامایی نیست و صدها زن جوان بدبخت از نبودن ماماهای تحصیل کرده تلف میشوند. اما کو گوش شنوا...