خوزه مارتی پیامبر استقلال و مبشر انقلاب در آمریکای لاتین (ویدئو)
همنشین بهار
در گذشته نباید زیست و از شبیه سازی شرایط تاریخی راه به جایی نمیبریم اما به گذشته باید نگریست.
تنظیم رابطه نیروهای امپریالیستی با جنبشهای رهایی بخش، درسهای بسیار دارد. نمونه عبرتانگیز در این رابطه، برخورد دولت آمریکا در جنگ استقلال طلبانه انقلابیون کوبایی علیه اسپانیایی ها ( اواخر قرن نوزدهم) است.
اواخر قرن نوزدهم قدرت های اروپایی مشغول تکه پاره کردن دنیا و تبدیل آن به مستعمرات و مناطق تحت نفوذ خود بودند و میخواستند مناطقی را که در آن ها منابع اولیه قرار دارد برای خود بردارند و نیروی کار ارزان و بازار حفاظت شده را در اختیار بگیرند.
***
در آنزمان جزایر دریای کارائیب از جمله کوبا صحنه تاخت و تاز اسپانیایی ها بود که از چند قرن پیش به آنجا ریخته بودند.
حضور اسپانیا در کوبا منافع آمریکا را هم تأمین میکرد ولی با بپاخاستن مردم کوبا که اواخر قرن نوزدهم به اوج رسید، آمریکا احساس خطر نمود که نکند اوضاع از دستش دربرود.
کنترل گذرگاهی که خلیجمکزیک را به اقیانوس اطلس متصل میکرد در دست کوبا بود و کوبا در موقعیتی قرار داشت که میتوانست بر صادرات محصولات کشاورزی آمریکا از طریق رود میسیسیپی و نیواورلئان، تاثیر بگذارد.
ضمناً آمریکا نمیخواست انگلیسیها (که پیشتر هم سعی کرده بودند کنترل نیواورلئان را دست بگیرند)، تلاش کنند تا اسپانیاییها را از کوبا بیرون رانده و از آنجا بهعنوان اهرمی برای اعمال فشار بر آمریکا استفاده کنند.
آمریکا که به نیروهای نظامیاش در منطقه تکیه داشت، برای ورود به صحنه کفش و کلاه میکرد و عاقبت هم وارد گود شد و نیروهایش را در کوبا پیاده نمود و با عملیات به اصطلاح کوچک و باشکوه
A Splendid Little War
با اسپانیا گلاویز شد، فیلیپین و پورتوریکو را قاپید و کوبا را به زیر سیطره خویش کشید و انقلابیون کوبایی را هم دست به سر کرد و مردم کوبا از چاله (اسپانیا) به چاه (ایالات متحده) افتادند.
البته آمریکا نمیگفت ماست من ترش است و انگیزه دخالت نظامیاش را، نه جلوگیری از رادیکال شدن نیروهای انقلابی در کوبا، نه سوارشدن بر کار ارزان و بازار حفاطت شده، بلکه جلوگیری از جنگ نژادی، ترویج دمکراسی و نجات جان انسان ها عنوان مینمود و قسَم و آیه میخورد که (آمریکا) هیچ گونه قصدی برای تصاحب و کنترل کوبا ندارد و تنها در پی آرام کردن اوضاع است و وفتی به این مهم دست یافت آنجا را به عهده خود مردم خواهد گذاشت !
هیچ جنبش انقلابی با پذیرش دخالت نظامی یک قدرت امپریالیستی سود نبرده است. من در آمریکا (که او آنرا هیولا مینامید) زندگی کرده ام و آنرا خوب میشناسم و تنها سلاح من (در برابر اشغالگران) قلاب سنگ داوود است.
"I have lived inside the monster and know its insides… and my weapon is only the slingshot of David.”
.........................................................
من در ویدئوی
خوزه مارتی پیامبر استقلال
(که در همین صفحه موجود است) به وی اشاراتی کردهام.
متاسفانه راهبران پاکبازی چون خوزه مارتی برای بسیاری از ما ناآشنا است...
در مورد آمریکا نیز یا کُشته مرده آن هستیم و هر جنایتی را توجیه میکنیم و یا با ضدیت های بیمارگونه و کور، در دستگاه قاتلین زندانیان سیاسی رفته و به ساز ارتجاع میرقصیم.
جهان فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
پادوهای ارتجاع و استعمار در تلاشند نسل امرور زا که چون خسته به خواب و تشنه به آب به تغذیه فکری نیاز دارد با محصولات آلوده که در زرورق های زیبا میپیچند، سرکارگذاشته و «چیزخور» کنند.
البته از کسانیکه چشمانشان را بر استبداد زیر پرده دین میبندند یا برای طالبان نفت و دلار پامنبری میکنند، انتظاری جزاین نمیرود.
اما از آنان که آزادی برایشان نه تجارت، بلکه آرمان است و رودرروی شاه و شیخ خود را به آب و آتش زده اند، انتظار میرود که پوستهشکنی کنند و حرف نو بزنند.
از کسانیکه (نه خودشان) دیگران برایشان مواد خام و اطلاعات لازم را تهیه و دسته بندی میکنند و
بعد از ارائه مطلب (مقاله، مصاحبه یا هرچه) باز، دیگران آنرا تایپ و آماده سازی و صداگذاری نموده و انتشار میدهند و در این رابطه خودشان جز سرجمع کردن داده ها نقشی ندارند، انتظار میرود به جای های و هوی و دسته گل دادن به خویش، لااقل حرف تازه بزنند.
ما در روزگار اصحاب کهف زندگی نمیکنیم و دشمنان ما نیز خود را «نونوار » کرده از «فصول تازه» دَم میزنند.
جهان تغئیر کرده است و جوانان دردمند و هوشیار ایران زمین، نه به سرود و درود، به سخن نو و تغذیه فکری نیازمندند.
جهان فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
آدرس ویدئوی مربوط به خوزه مارتی
http://www.didgah.net/maghalehMatnKamel.php?id=25646
منبع:پژواک ایران