پرویز ثابتی Parviz Sabeti نمونه کامل یک پلیس سیاسی (+ویدیو)
همنشین بهار
بیداد شیخ، ستم ساواک را توجیه و کمرنگ نمیکند.
جدا از کتاب خاطرات حسین فردوست و حدود ۲۴۰ گزارش و کتاب که با عنوان «روایت اسناد ساواک» در داخل کشور منتشر شده، حسن علوی کیا، عیسی پژمان، منوچهر هاشمی، علی اکبر فرازیان، مجتبی پاشایی و پرویز ثابتی هم در مورد ساواک یادمان و دیدگاه خود را شرح داده اند.
گفته شده آقای پرویز ثابتی که «آمریّت»شان در اداره کل سوّم ساواک، تردید برنمیدارد، جدا از گفتگوی شفاهی، روزگار سپری شده را به رشته تحریر درآورده اند.
این خبر خوبی است و چنانچه منعکسکننده همه واقعیات باشد و حقیقت فدای مصلحت نشود، از جمله اسناد ارزشمند تاریخ معاصر خواهد بود و در غیر اینصورت - حتی اگر نویسنده، اکنون که دست شاه از دنیا کوتاه است در برابر او، فیگور چپ بگیرد - چون کف روی آب، گم و گور خواهد شد.
***
آیا آقای ثابتی در خاطراتش زیر و بم فعالیت جاسوسانی چون حسین یزدی و عباس شهریاری و محمد توکلی خواه و... را هم مینویسند؟
آیا سوءقصد به جان اشرف پهلوی (اقدام مسلحانه یک باند مافیایی قاچاق مواد مخدر) را در ۱۴ سپتامبر ۱۹۷۷ جنب یک کازینوی اشرافی و شیک (Palm Beach Casino) در فرانسه که به کشته شدن همراه اشرف (فروغ خواجه نوری) انجامید، توضیح خواهند داد؟ و خواهند گفت چه تقلاها دستگاه سرکوب رژیم پیشین کرد تا آن ماجرا را سیاسی جلوه دهد و به بریگادهای سرخ و بادرماینهوف و...نسبت دهد؟!
آیا پشت پرده عفو امثال حبیبالله عسگراولادی و اسد الله بادامچیان و داستان سپاس سپاس اعلیحضرتا در سال ۱۳۵۵ را تشان میدهند؟
آیا چگونگی و چرایی آزادی سیروس نهاوندی و عباس میلانی و (...) در خاطرات آقای ثابتی راه خواهد یافت؟
آیا توضیخ میدهند چرا ساواک که از یکسو مبارزین را زیر شکنجه میبُرد و میکشت، کتاب «بیانیه اعلام مواضع ایدئولوژیک» (تقی شهرام) را در سطح وسیع منتشر نمود؟
آیا آقای ثابتی خواهد نوشت که بفرموده، هنگامیکه صلیب سرخ جهانی دست شکنجهگران را در حنا گذاشت، ساواک در خانه های امن خود جان شماری از دستگیر شدگان را با خوراندن سیانور و... گرفت؟
آیا از تلاش شبانه روزی امثال عضدی و رسولی برای اینکه آیات عظام زندان، علیه مبارزین و مجاهدین این میهن (تروریستها در ادبیات آقای ثابتی) فتوای شماره یک و دو را صادر کنند، خواهند گفت؟
***
سخنان آقای ثابتی که انگار با شهر کوران طرفاند و آگاهانه «عاملّیت» و «آمریت» را از هم جدا کردند، توهین به شعور مردم ایران است.
«من همیشه با هرچیزی که منجر به شکنجه شود مخالفت کرده ام و هیچ وقت خودم نه شکنجه دیده ام و نه بازجویی کرده ام.»
***
آیا باورکردنی است روز و شب در کمیته مشترک، شکنجه با کابل و گاه با آپولو و...جاری باشد امّا مسئول اول اداره کل سوّم ساواک که کمیته مشترک زیرمجموعه اش بود، از آن بی خبر بماند؟!
گرچه بر ما ریخت آب و گِل شکی
یادمان آید از آن ها چیزکی
نالهی سُرنا و تهدید دُهُل
چیزکی مانَد بدان ناقورِ کُل
نشنود آن نغمه ها را گوش حس
در قتلعام سسنا Massacre of Cesenaکه لکّه ننگی بر دامان کلیسا است، پادوهای کاردینال هفتم Robert Of Genevaدخیل بودند و خود عالیجناب حضور نداشت.
در بگیر و ببند فاشیستها، سران نازی همیشه شاهد صحنه نبودند، در شوروی سابق وقتی امثال «آوتیس سلطانوویچ میکائیلیان»، مظلومانه تیربارانمیشدند، عاملین (و نه آمرین آنگونه جنایات) ماشه ها را کشیدند و به رگبار بستند.
در کشتار کاتین Katyn massacreنیز خود استالین یا «لاورنتی بريا» حضور مستقیم نداشتند. جورج دبلیو بوش و تونی بلر، خودشان در زندان ابوغریب عراق آن بازیهای شرمآور را سر زندانیان در نیاوردند.
آیتالله خمینی شخصاً زندانیان سیاسی را در سال ۶۷ به دار نزد (او هم مثل آقای ثابتی هیچوقت خودش نه ناظر شکنجه بود و نه بازجویی کرد.)
از کماندار بیند اهل خرد
آخر سر هم کامپیوتر فکسنیام بازی درآورد و درست سر بزنگاه خاموش شد و همه عکسها و اسناد غیبش زد.
خلاصه آنطور که دلم می خواست نشد. از کاستی های آن پوزش میخواهم.
http://www.youtube.com/watch?v=uMAeEw5lXk4
همنشین بهار
منبع: سايت ديدگاه
منبع:پژواک ایران