۱۴ بهمن ۱۳۹۱ خانم مریم رجوی در پاریس از «برنامه ده ماده یی برای ایران آینده» رونمایی کرد. مواد فوق در گردهمایی ۲۲ ژوئن امسال نیز، در «ویلپنت» Villepinte قرائت گردید.
...
این بحث روی «شریعت» (که در ماده ششم آمده)، متمرکز شده و مخاطب آن انسانهای فروتن و دردمندی است که نسبت به جامعه پویا و هزارتوی ایران ذهنی نیستند. جرآت اندیشیدن و به کار بردن فهم خویش را دارند و ارزش و اهمیت پرسش را میشناسند و بندگی خودخواسته و سقوط در گفتار را دون شأن آدمی میدانند..
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایران فردا و قانون شریعت آخوندی
مریم رجوی هنگام ارائه این برنامه گفت:
ایران فردا عاری از هتک حرمت به حیثیت انسان است و احترام به اصل برائت، پایه هر ادعایی است.
اولین پرسش این است:
آقایان روحانی و قصیم به شما و آقای مسعود رجوی استعفایشان را اعلام کرده اند. در اساسنامه شورا هم نیامده که اگر کسی خواست استعفا کند چه کار بایستی انجام دهد. معلوم است در چنین مواقعی به عرف عمل میشود.
آن دو خیرخواه مجاهدین و شورا بودند و سخنرانی ها، نوشته ها و مصاحبه هایشان که در حافظه گوگل موجود است، شاهد این مدعا است.
ازسخنرانیهای پرشور آقای روحانی در ژنو و از اهدا كتاب جاده صاف كن هاي جنگ کهدكتر قصيم به شما داد و آنهمه تشکر کردید زمان خیلی زیادی نمیگذرد. چرا توجه نکردید آن استعفا که به ظاهر «ناگهانی» مینمود، جدا از انباشت اعتراض و واکنش به نهیب وجدان و حفظ احترام خویش، در «اصل مسئولیت» (مسئولیت نتایج و عواقب تصمیمات و فرامین و ضرورت پاسخگویی) ریشه داشت. چگونه در عرض مدتی کوتاهی، آنها «نا رفیق» شدند؟
شما که حق دفاع در داخل (در ایران فردا) را به رسمیت میشناسید، چطور است که به نامه رفقای خودتان جواب نمیدید و برای رسیدگی به «اتهامات»شان بدون حضور آنها، بطور غیابی و «بین المللی» تشکیل جلسه میدید؟
شما مرجعی هستید که بایستی پاسخگو باشید به چه علت لشکر ۵۰۰ نفره بسیج میکنید تا هر اتهامی را خواستند به دو همراه شریفتان بزنند؟ این است وعده و وعیدی که میدادید؟ هتک حیثیت انسان؟ استعفای سیاسی مشمول اصل آزادی انتخاب است و باید مثل حق رأی، از امنیت برخوردار باشد، و تعرض به آن توجیهی ندارد
...
ایرج مصداقی (نویسنده نامه سرگشاده به مسعود رجوی) شما و تشکیلاتتان را به مناظره دعوت کرده است. او در کدام دادگاه محکوم شده است که برایش کیفرخواست صادر میشود؟ این است حیثیت و کرامت انسان؟
چرا باید امثال اسماعیل وفا یغمایی... به خاطر برخوردهای شما رنج ببرند و دشمن مشترک از خوشحالی سر از پا نشناسد؟ مسئول ترکشهای هولناکی که دم به دم به اعتماد مردم میخورد کیست؟
متاسفانه در زمانه ای زندگی میکنیم که بیش از همیشه در باره حرمت آدمی صحبت میشود اما بیش از همه قرون حرمت او را میشکنند و هر کسی میخواهد آن یکی را زمین بزند...
...
با این یادآوری که سنجش و داوری دربارهی پایبندی به اصول دمکراسی، نه به حرف و ادعا و سخنرانی بلکه به نحوه برخورد با مخالف خود بستگی دارد و آزمایش اصلی آنجا است.
به بخشی از ماده ششم (در برنامه مزبور) که از اهمیت بسیار برخوردار است میپردازم.
«... قانون شریعت آخوندی، در ایران فردا جایی نخواهد داشت.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شریعت غیر آخوندی چی؟
نمیخواهم بگویم نفی یکسویه شریعت (شریعت آخوندی) بی حکمت نیست چون به شیوخ عرب (حامیان مالی) و جناح راست آمریکا اطمینان میدهد که زاویه و فاصله با «چپ»، محفوظ است، نمیخواهم بگویم اینگونه اشارات، راه کنارآمدن با جریانی در رژیم را هم، در «آینده در تقدیر» بازمیگذارد...
وارد اصل مسئله میشوم.
...
اگر شریعت را دستورالعملهای مذهبی که دارای بار حقوقی است، تعریف کنیم، دیگر آخوندی و غیرآخوندی ندارد. شریعت، شریعت است.
توجه کنیم که شریعت بار معنایی خاص خودش را دارد و نباید به معنای لغوی آن (راهی که به شریعه، به آب میرسد)، دل خوش کرد.
از آنجا که تطبیق شریعت به مفهوم محدود ساختن آزادی ها است. طرح اینگونه مباحث بسیار ضروری است و باید به روشنی (و نه چند پهلو و گنگ) پاسخ این سئوال را بدهیم:
آیا شریعت (غیرآخوندی) منبع اساسی قوانین آینده ایران خواهد بود؟
...
دیدیم که «حرکه النهضه» در تونس و «راشد الغنوشی» رهبر آن که سالیان متمادی درغرب درحالت تبعید به سر میبرد به محض پیروزی دم از شریعت زد و پُز ها و ادا و اطوار پیشین خودش را حاشا نمود.
در مصر نیز همین آش و همین کاسه بود.
رِئیس حکومت انتقالی لیبی «مصطفی عبدالجلیل» هم گفت «شریعت منبع قانون کشور خواهد بود.»
در شورای ملی سوریه هم، ساز شریعت نواخته شده، اما خیلی ها تصور میکنند «چهار فصل ویوالدی» است!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شریعت به چه معنا است؟
شریعت مجموعه مقررات اخلاقی، اعتقادی و حقوقی هر یک از ادیان است. شریعت تنها حق متقابل ایجاد نمیکند بلکه حقوق و تکالیف را با هم ایجاد میکند چون هر جا حق هست تکلیف هم هست.
«شریعت» در لغت به معناى درگاه و سردر ورودى (= عتبه) و نیز به معناى آبشخور و جایگاهى است که بدون طناب از آن آب نوشیده مى شود. «مورد الماء الّذى یستقى منه بلا رِشاء»
...
شریعت در قرآن به معنای طریق و راه راست است.
لِکلٍّ جَعَلْنَا مِنکمْ شرْعَه وَ مِنْهَاجاً / مائده، ۴۸
براى هر یک از شما پیامبران «شریعت»ی قرار دادیم.
«ثُمَّ جَعَلْنَاک عَلَى شَرِیعَه مِّنَ الْأَمْرِ فَاتَّبِعْهَا»/ جاثیه ۱۸
ما تو را بر راه و روشى از امر دین واقف ساختیم پس همان را پیروى کن.
...
شریعت در معنای عام، ایمان به مبادی غیبی و مترداف کلمه دین است اما در معنای خاص، به آیین، روش و سنت پیامبران اشاره دارد و به بخش احکام عملى دین اطلاق مىشود، چنان که محقق حلى نیز نام کتاب فقهى خود را «شرایع الاسلام» گذاشتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شریعت خیلی جان سخت است.
شریعت آن دسته ار احکام، دستورات یا مسائل دینی است که جنبه حقوقی و قانونی دارد یعنی به موجب آن حق متقابل نسبت به افراد ایجاد میشود.
شریعت احکام بینفردی، خانوادگی، گروهی، اجتماعی و سیاسی را هم در برمیگیرد.
(احکام ازدواج، ارث، طلاق، حقوق مدنی، احکام قضایی و جزایی و حکومتی...)
...
شریعت مثل قوانین مدنی انعطاف پذیر و قابل تحول نیست. خیلی جان سخت است و با بد و بیراه و متلک جا نمیخورد. نادیده گرفتن آن و تقلیل دادن به نماز و روزه یا به احوال خصوصی اشخاص، موضوع را حل نمیکند و پیچیدگی مسئله هم همین جا است.
حقوق عرفی را (که بر اساس فرهنگ جامعه در طی سالیان دراز در هم تنیده شده) نمیتوان براحتی دستکاری کرد تا چه رسد به شریعت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شریعت درواقع احکام دین (اسلام) است.
قرآن، سنت، عقل، اجماع، عرف، بناى عقلا، استحسان (ذوق فقهی)، قیاس، مصالح مرسله (تشریع حکم براى پدیدههاى نو بر مبناى رأى و مصلحت اندیشى)، شهرت فتوایی، دکترین و سد ذرایع، (از مظاهر مکتب فقهی مبتنی بر مصلحت)، منابع فقهی شریعت است.
...
شریعت درواقع احکام دین (اسلام) است که در علم فقه شرح و بسط مییابند. اما فقه (موجود)، مرجع نیکویی برای قانونگذاری نیست چون عملاً از تکلیف مردم (ونه حق آنان) صحبت میکند و نمیتواند با کلید قواعد کلی اش راهگشا باشد.
حواله دادن قانون (که باید شفّاف و بدون ابهام باشد)، به کتاب و سنت و...که هر کسی به رأی خویش تفسیر میکند و قرائت ویژه خودش را دارد، خشت در دریا زدن است.
...
تبعیض نهفته در فقه تکلیف مدار موجود، فقه منجمد و ایستایی که هر جفا و جنایتی با توسل به آن توجیه میشود و خودش نیز در «بند» است، وقتی به درستی رؤیت میشود که با تاریخ کشورمان آشنا باشیم و عینک فرهنگ دوران را بر نگاه فقه ببینیم و بپذیریم بیشتر فقها از فرهنگی که در آن زاده میشوند و از نوع معاش و تربیت و جهت گیری طبقاتی شان تأثیر گرفته، در منابع فقهی هم چهره عبوس خودشان را میبینند.
فقه مفاهیم خودش را از فرهنگ قومی و عربی عاریت گرفته و آموزه هایش رنگ آن فرهنگ را دارا است و میدانیم فرهنگ قومی، جدا از زبان و سلیقه و سبکهای مختلف معیشتی و ذخیره واژگانی و مفهومی، ضعفهای مختلف عقلی و خیالی و عادات و آداب جاهلی را هم در برمیگیرد و همه اینها حرف و حدیث ها را به رنگ خود درمیآورد و از زلالی و خلوص میاندازد…
...
گرچه میتوان در ورای همه احکام و مقررات مشروط به زمان، روح اسلام و دیدگاه واقعی قرآن و دینامیسم آن را دریافت و با گشوده شدن باب اجتهاد، با ارتجاع و ستم و تبعیضی که در لباس اسلام ظاهر میشوند، مرزبندی کرد.
گرچه با خرد و برنایی میتوان و باید به اجتهاد در اصول دامن زد و لک و پیسه ها را زدود. اما این ضرورت تا بیاید پذیرفته شود و جا بیافتد عملاً با موانع بسیار زیادی روبرو خواهد شد. بگذریم که آنچه امروز نظم دموکراتیک خوانده میشود با همه اجزاء و ارکانش از متون دینی استخراج نمیشود. الیته کسانیکه دیدگاه مذهبی دارند میتوانند چنان باهم زندگی کنند که زندگی و نظم سیاسی شان مبتنی بر استبداد نباشد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از مرتجعین و فقه فرسوده صفوی انتظاری نیست.
طرح شورای ملی مقاومت (۲۱ آبان ۱۳۶۴در رابطه... با دین و مذهب)، با اشاره به الغای مقررات قصاص و حدود و تعزیرات و دیات رژیم... به نظام واحد قضایی جمهوری، بر اساس موازین شناخته شده حقوقی و مطابق قانون... توجه داده و تصریح کرده است:
قانونی که ناشی از مرجع قانونگذاری کشور نباشد، رسمیت و اعتبار نخواهد داشت.
...
اگر درست است که شورای ملی مقاومت خواستههای اعلامیه جهانی حقوق بشر را در قوانین کشور منعکس خواهد نمود و منبع قانونگذاری را نه اسلام، (نه قرآن و سنت و اجماع و عقل مورد اشاره فقها) ــ بلکه مردم، که حاکمیت از آنان است ــ میداند و،
اگر کنوانسیونها و میثاقهای بینالمللی مثل اعلامیه جهانی حقوق بشر، ملاک خواهد بود، دراینصورت پرسش ظاهراً بی اهمیت، این است؟
در کشوری که بیش از ۹۰ درصدشان مسلمان هستند و اکثریت را شیعیان تشکیل میدهند، برخورد شورا با به اصطلاح احکام شرع و فقه و فقاهت چه خواهد بود؟
اصلاً کاری به کارش نخواهد داشت؟ یا سفت و سخت روبرویش میایستد؟ آمدیم و دین حاضر نشد به عرصه خصوصی برود؟
...
از مرتجعین و فقه فرسوده صفوی انتظاری نیست اما کسانی هم که در نقطه مقابل آنان قرار دارند، فقه حق که بیداد زمانه را نشانه رود عرضه نکرده اند و جز بد و بیراه و طعنه به فقه زن ستیز آخوندی تولیدی نداشتهاند.
فقهی که به جای تکلیف، حق و حقوق را برجسته کند و همپا و هم آوای ستمدیدگان سقف بشکافد و طرح نو دراندازد، اصلاً مدوّن نشده است.
...
خانم مریم رجوی یکبار که موضوع تبعیض در ارث مطرح شده گفت:
مسئله ارث زنان را مسعود از قرآن، حل کرده... دینامیسم قرآن حکم میکند که زن و مرد بهطور مساوی ارث ببرند.
...
چنانچه قرآن و سنت و...، منبع قانونگذاری یا یکی از منابع آن، نخواهد بود و، اگر قرار است در ایران فردا عیسی به دین خود و موسی به دین خود باشند و دین و دولت سر به سر همدیگر نگذارند، چه نیازی به ارجاعات مذهبی و حل مسئله ارث زنان از قرآن است؟
اگر اسلام یکی از منابع قانونگذاری نظام حقوقی آینده ایران است پس تکلیف جدایی دین و دولت چه میشود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آیا همه اعضای شورا نظر داده اند؟
حالا برگردیم به ماده ششم که در آغاز اشاره کردم. من این پرسش را با ادب تمام از آقای هزارخانی و آقای جلال گنجه ای هم میپرسم:
تکلیف شریعت آخوندی که در ماده ششم روشن شده است، شریعت غیرآخوندی چی؟
آیا شریعت (غیرآخوندی) منبع اساسی قوانین آینده ایران خواهد بود؟
...
طرح شورای ملی مقاومت درباره «رابطه... با دین و مذهب» که ۲۱ آبان ۱۳۶۴ ارائه شده و به نظر من نکات ارزنده ای دارد و نقش آقایان روحانی و متین دفتری هم در آن دیده میشود، در دسترس است. (لینک آنرا پائین مقاله گذاشته ام.)
در طرح مزبور «آرای عمومی، اساس مشروعیت نظام آینده کشور» است. همچنین تصریح شده «ضمن احترام به همه ادیان و مذاهب، هیچ دین و مذهبی را، به هیچ عنوان، دارای حق و امتیاز ویژه ای نمیشناسد...»
و بویژه در اصل ۳ آمده: « قانونی که ناشی از مرجع قانونگذاری کشور نباشد، رسمیت و اعتبار نخواهد داشت»
به زبان خودمانی یعنی شریعت بی شریعت
مگر اینکه بخواهیم زیرآب این طرح مترقی و ارزشمند را بزنیم.
...
در بند سوم بیانیه شورای ملی مقاومت ۲۱ فروردین ۱۳۶۳با اشاره به جدایی آقای سید ابوالحسن بنی صدر (...) آمده بود:
آقای مسعود رجوی مسئول و سخنگوی این شورا است و بنابراین اظهار نظرها و موضعگیری های او را باید حاصل مباحثات و تصمیم گیری های شورایی تلقی کرد.
...
طبق مصوبات شورایی (در غیاب آقای مسعود رجوی) خانم مریم رجوی مسئول و سخنگوی شورا هستند و قاعدتاً مطابق بیانیه شورا در ۲۱ فروردین سال ۶۳، اظهار نظرها و موضعگیری های ایشان هم باید حاصل مباحثات و تصمیم گیری های شورایی بوده، همه در جریان آن قرار گیرند.
پرسش: آیا ارائه برنامه ده ماده ای و...( به ویژه بخش پایانی ماده ۶) را همه اعضای شورا نظر داده اند؟ مثلاً آقای جلال گنجه ای و دکتر هزارخانی و... هم موافق به رسمیت شناختن شریعت غیرآخوندی بودند؟
همه اعضا که صبح تا غروب پیش شما نیستند و شما هم مصاحبه ها و اظهار نظرات زیادی دارید. همیشه هم که جلسات رسمی برگزار نمیشود که مصوبات به اطلاع همه برسد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
جرأت اندیشیدن داشته باش
«ساپره اوده» Sapere aude (جرأت اندیشیدن داشته باش) عبارتی است که با تأکید ایمانوئل کانت Immanuel Kant در مقالهٔ روشنگری چیست؟
Was ist Aufklärung بهشعار جنبش روشنگری بدل شد.
اصل این سخن از هوراس، Horace شاعر و ادیب رومی است که در رسائل Epistles (صفحات ۱، ۲ و ۴۰) بهکار رفت. این سخن، شعار جمعیت دوستداران حقیقت قرار گرفت که در سال ۱۷۳۶ با هدف گسترش فلسفهٔ لایبنیتس — ولف بنیاد گذاشته شدهبود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسانیکه بیانیه شورا را ۲۱ فروردین ۶۳ امضا کردند:
استادان متعهد دانشگاهها، جبهه دموکراتیک ملی، جمعیت اقامه (جلال گنجه ای)، حزب دموکرات کردستان (جلیل گادانی)، حزب کار ایران (توفان. حمید بهمنی)، سازمان مجاهدین خلق ایران (مهدی ابریشمچی)، کانون توحیدی اصناف، شورای متحده چپ (مهدی خانبابا تهرانی)،
کاظم باقرزاده، ناصر پاکدامن، سروان حمید زیرک باش، مهدی سامع، منوچهر هزارخانی و دو امضای دیگر (احتمالاً آقایان دکتر محمد علی شیخی و ابراهیم مازندرانی)
...
...
سایت همنشین بهار
ایمیل
منبع:پژواک ایران