ای روشنی صبح به مشرق برگرد / ای ظلمتِ شب، با من بیچاره بساز- خاطرات خانه زندگان ۲۹
همنشین بهار
ای روشنی صبح به مشرق برگرد / ای ظلمتِ شب، با من بیچاره بساز
گاهی آدم دوتا و چند تا ست. هم، توی راهرو کمیته نشسته بودم و هم، با مرغ خیال به این دیار و آن دیار میرفتم و به این خاطره و آن خاطره پر میکشیدم. صدای فریاد، فریادهای زیر شکنجه قطع نمیشد و از خودم میپرسیدم آیا قدرت، توجیه کننده حق است؟
Nature, red in tooth and claw
آیا راست است که پنجه های طبیعت به خون آلوده شده و طبیعت از چنگ و دندان، خونین است؟
منبع:پژواک ایران