شاهنامه فردوسی تأملی عظیم است
همنشین بهار
دگر گفت کان چیز کافزون تَرست
کدامست و بیشی که را در خُورست؟
چنین گفت کان کس که داننده تر
به نیکی کرا دانش آید ببر
دگر گفت کز ما چه نیکوترست
ز گیتی کرا نیکویی درخورست؟
چنین داد پاسخ که آهستگی
خردمندی وشرم وشایستگی
شاهنامه فردوسی – داستان بوذرجمهر
خانمها و آقایان محترم؛ دوستان دانشور و فرهنگورز، از راه دور و با قلبی نزدیک به شما سلام میکنم. این بحث به حکیم ابوالقاسم فردوسی؛ و شاهنامه، یکی از برجستهترین سرودههای حماسیِ جهان میپردازد، که جدا از جنبهٔ شعری و عناصر کهَن زبانی و ادبی، دانشورانه است. شاهنامه نه تنها حماسه ساکنان ایران، بلکه حماسه انسان، انسان برنا و پویا را میسراید که با جبر سرنوشت، گلآویز میشود، رنج میکشد و میکوشد تا معنا و حیثیتی در زندگی خاکی خود بگذارد.از سده نوزدهم میلادی به این سو پژوهشهای فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه انجام گرفته و من هم در تحریر و تدوین این مطلب، از آنها استفاده کردهام.(اسامی پژوهشگران را در پانویس نوشتهام.)ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ضرورت طرح این بحث
پرداختن به شاهنامه از این جهت ضروری است که هنوز عُمر کارکردهای اجتماعی آن بهسر نرسیدهاست. این اثر جاودانه در متن تاریخ و فرهنگ ما حضوری هزارساله دارد، با سرنوشت تاریخ ایران گره خورده و از سکوی خوانِش آن میتوان به پرسشهای انسان امروز نگریست. شاهنامه، تاریخ(حماسه) و زبان ماست.
منبع:پژواک ایران