عباس رحیمی و رنجهایش
همنشین بهار
چرا به جای آنکه اصلاً هیچ چیزی نباشد چیزی وجود دارد؟
https://www.youtube.com/watch?v=WUdCcXSRDOc
ابراهیم محمد (عباس) رحیمی که یک مویش به هزار آدمک زبون بیصفت میارزد؛ هماکنون در بستر بیماری، لحظات سختی را میگذراند.
وی پیش از انقلاب زندان بود و پس از آن نیز بیش از ۱۰ سال حبس کشید…
بعد به قرارگاه اشرف رفت و هشت سال آنجا ماند.
…
وقتی به معترضین (سازمان) پیوست و «تیف»
TIPF) Temporary International Presence Facility)
نصیبش شد چهار سال در آن خارستان (که آمریکاییها همهکارهاش بودند) گیر کرد و بعد با هزار بدبختی که گفتنش ساده است خودش را به انگلیس رساند و با ریش و موی سپید و عصایی در دست از این بیمارستان به آن بیمارسنان رفت.
دو برادرش (عزیز و هوشنگ)؛ و دو خواهرش (مهرانگیز و سهیلا)، و خواهرزادهاش را، استبداد زیر پرده دین کشته است. پدر و مادرش هم زندانی بودهاند…
...
عباس هماکنون در بیمارستانی در لندن لحظات جانکاهی را میگذراند و تلاش وی برای اینکه مسئولین مجاهدین موافقت کنند همسرش که در عراق (در کمپ لیبرتی) است؛ نزد او و فرزندش باشد نتیجه ندادهاست.
هیچکس نمیداند کی و کجا خواهد افتاد اما چه بسا بیماری طولانی مدت و پیشرفته وی امان ندهد و همین را او و پسرش در نامه به مریم رجوی متذکر شدهاند.
…
بارانی از غم بر من میبارد و این زندگی که پارس میکند و این زمین که خار میخلد و این آسمان که بلا میریزد مرا به ستوه میآورد.
چرا به جای آنکه اصلاً هیچ چیزی نباشد چیزی وجود دارد؟ چرا؟
?Why is there something rather than nothing
در همین رابطه:
طوطی جون می خوام برات قصه بگم
عباس رحیمی با غم ها و طوطی اش
http://www.hamneshinbahar.net/article.php?text_id=60
...
در همین رابطه:
منبع:پژواک ایران