مرگ، دوست انسان است و هرگاه رسید قدمش مبارک باد.
همنشین بهار
نویسنده کتاب ارزشمند «نهزیستن نه مرگ»، که به کوری چشم ستمگران زنده مانده تا رنج و فدای نسل ما به بازی گرفته نشود نیز، نتوانست وقت جان دادن پدر، کنارش باشد.
سلام بر پدر
پدر عزیزی که ایرج یادگار اوست تا بنویسد و بنویسد و بنویسد و از سرزنش هیچ سرزنشگری نهراسد.
آن عزیز در «چشم جان» و قلم توانای فرزندش زنده است.
قلم مقدس دیکتهناپذیری که همانند «چنگ اورفئوس»، از فریب «سیرونها» پرده بر میدارد.
***
بر اساس یک داستان حماسی اساطیر یونان باستان، هنگامي كه رهپویان در پی گمشده خویش راهی دریا شدند و بر كشتی نشستند به ديار «سیرنها» Σειρήν ، که ظاهر خوش خط و خالی داشتند و، ادعا میکردند «دختران خدای دریا هستیم» ــ رسيدند.
«سیرن ها»، پريان دريايي بد طینت و خوشصدايي بودند كه با آواز دلفريب خود، دل اهل کشتی را میربودند و پس از این دلربایی، به امواج ویرانگر دریا میکشیدند.
در این راه هولناک و پُر وسوسه، همه غرق و نابود میشدند و، هيچ كشتي، توانايي عبور از قلمرو آنان را نداشت.
چنگ نواز هنرمندی، که اسمش «اورفئوس» Ορφεύς بود بر آن شد جلوی فریب را بگیرد. آنچنان آوازي سر داد كه نواي فریبنده «سيرنها»، گم و گور شد...
همنشین بهار
منبع:پژواک ایران