زنانی که شکست را شکست دادند (۵)
 همنشین بهار

قره العین، زینب پاشا، مریم عمید، محترم اسکندری، شوشا عصار، ملکتاج فیروز، توبا آزموده، بیبی مریم بختیاری، صدیقه دولت آبادی، مادام زری لازاریان، لُرتا، فاطمه سیاح، راضیه شعبانی، شمس کسمایی، قدمخیر قلاوند، ماهرخ گوهرشناس، روشنک نوعدوست، سوسن تسلیمی، پوری سلطانی، شمس الملوک مصاحب، فرح دیبا و معصومه شادمانی.
 قمرالملوک وزیری (قمرخانم سید حسینخان) پُرآوازهترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران، نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. در جوانی پس از آشنایی با مرتضی نیداوود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و راهش را برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار ساخت. نخستین کنسرت قمر در سال ۱۳۰۳ در گراندهتل خیابان لاله زار اجرا شد که برای نخستین بار تصنیف مرغ سحر از سرودههای ملک الشعرا بهار را در دستگاه ماهور به همراه غزلی از ایرج میرزا خواند. قمر، عواید این کنسرت را به امور خیریه اختصاص داد. در مشهد هم کنسرت داد و درآمدش را صرف آرامگاه فردوسی کرد. سال ۱۳۰۶ به افتخار شکرالله قهرمانی(شُکری برادر اسماعیل قهرمانی، موسیقیدان شهیر ایرانی)، نیز همینگونه عمل کرد.
قمرالملوک وزیری (قمرخانم سید حسینخان) پُرآوازهترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران، نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. در جوانی پس از آشنایی با مرتضی نیداوود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و راهش را برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار ساخت. نخستین کنسرت قمر در سال ۱۳۰۳ در گراندهتل خیابان لاله زار اجرا شد که برای نخستین بار تصنیف مرغ سحر از سرودههای ملک الشعرا بهار را در دستگاه ماهور به همراه غزلی از ایرج میرزا خواند. قمر، عواید این کنسرت را به امور خیریه اختصاص داد. در مشهد هم کنسرت داد و درآمدش را صرف آرامگاه فردوسی کرد. سال ۱۳۰۶ به افتخار شکرالله قهرمانی(شُکری برادر اسماعیل قهرمانی، موسیقیدان شهیر ایرانی)، نیز همینگونه عمل کرد.  بدری آتابای (خواجهنوری) فهرستنویس، مؤلف و مصحح ایرانی است. ایشان پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در دانشگاه تهران ادبیات خواند. سال ۱۳۴۰ در آمریکا فوق لیسانس کتابداری و فهرستنویسی نسخ خطی را دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران، مسؤولیت کتابخانهٔ سلطنتی را بعهده گرفت و کوشید آثار خطی ارزشمند را به دانشپژوهان بشناساند. من از ایشان به نیکی یاد میکنم. اینکه همسر معاون دربار شاه بوده و خودش هم به خاندان سلطنتی تعلق خاطر داشته، از کار با ارزش وی در کتابخانه سلطنتی نمیکاهد. اگر فرصت داشتم در مورد شاه بیگم، دختر فتحعلی شاه، همچنین تومان آغا فخرالدوله، دختر ناصرالدین شاه هم مینوشتم چرا که آن دو نیز اهل کمال بودند و به زیبایی مینوشتند. به نظر من خانم بدری آتابای به تاریخ ایران و پژوهشگران ایرانی خدمت زیادی کردهاند. در کتابخانه سلطنتی حدود ۳ هزار و ۳۰۰ نسخه خطی ناب وجود دارد که نظیر آن در هیچکجای دنیا نیست و ایشان بیش از ۶۰ سال پیش، فهرست آنها را در هشت جلد منتشر نمود که کار بزرگی بود. بدری خانم سال ۱۳۵۹ از ایران رفت و مقیم مصر شد و در چندین دانشگاه در آن کشور، به تدریس زبان فارسی و تاریخ ایران پرداخت. او بعداً به آمریکا رفت؛ و آنجا هم آثار خوبی منتشر نمود. ازجمله، گنجینهای از هنرهای ظریف ایرانی؛ نگاهی به گوشههایی از تاریخ ایران، تصحیح بیست و دو غزل از حافظ، آلبومهای کتابخانهٔ سلطنتی، دیوانها و قرآنهای خطی و مرقعات کتابخانهٔ (قطعات مختلف هنری شامل انواع آثار خوشنویسی و نقاشی)
بدری آتابای (خواجهنوری) فهرستنویس، مؤلف و مصحح ایرانی است. ایشان پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در دانشگاه تهران ادبیات خواند. سال ۱۳۴۰ در آمریکا فوق لیسانس کتابداری و فهرستنویسی نسخ خطی را دریافت کرد و پس از بازگشت به ایران، مسؤولیت کتابخانهٔ سلطنتی را بعهده گرفت و کوشید آثار خطی ارزشمند را به دانشپژوهان بشناساند. من از ایشان به نیکی یاد میکنم. اینکه همسر معاون دربار شاه بوده و خودش هم به خاندان سلطنتی تعلق خاطر داشته، از کار با ارزش وی در کتابخانه سلطنتی نمیکاهد. اگر فرصت داشتم در مورد شاه بیگم، دختر فتحعلی شاه، همچنین تومان آغا فخرالدوله، دختر ناصرالدین شاه هم مینوشتم چرا که آن دو نیز اهل کمال بودند و به زیبایی مینوشتند. به نظر من خانم بدری آتابای به تاریخ ایران و پژوهشگران ایرانی خدمت زیادی کردهاند. در کتابخانه سلطنتی حدود ۳ هزار و ۳۰۰ نسخه خطی ناب وجود دارد که نظیر آن در هیچکجای دنیا نیست و ایشان بیش از ۶۰ سال پیش، فهرست آنها را در هشت جلد منتشر نمود که کار بزرگی بود. بدری خانم سال ۱۳۵۹ از ایران رفت و مقیم مصر شد و در چندین دانشگاه در آن کشور، به تدریس زبان فارسی و تاریخ ایران پرداخت. او بعداً به آمریکا رفت؛ و آنجا هم آثار خوبی منتشر نمود. ازجمله، گنجینهای از هنرهای ظریف ایرانی؛ نگاهی به گوشههایی از تاریخ ایران، تصحیح بیست و دو غزل از حافظ، آلبومهای کتابخانهٔ سلطنتی، دیوانها و قرآنهای خطی و مرقعات کتابخانهٔ (قطعات مختلف هنری شامل انواع آثار خوشنویسی و نقاشی)  توران میرهادی (۱۳۹۵-۱۳۰۶) نویسنده و شخصیت برجسته فرهنگی بود که بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش و ادبیات کودکان کوشید. وی مدرسه فرهاد را یک ربع قرن (از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹) اداره کرد. این مجتمع یکی از آموزشگاههای تجربی و الگوواره ایران بود که هدفها و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در آن تجربه و ارزیابی میشدند. توران میرهادی به همراه لیلی ایمن(آهی) یکی از بنیانگذاران شورایکتاب کودک بود و از سال ۱۳۵۸ سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را نیز برعهده گرفت. خانم میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خواندهاند. پدرش ریشه و تبار تفرشی داشت و مادرش (گرِتا دیتریش) آلمانی بود. پدر دانشآموخته مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه و ساختمان از آلمان بود. مادرش در مونیخ هنر خواند و نقاشی و مجسمهسازی میکرد و در هنرستان کمال الملک به هنرجویان، مبانی هنر و مجسمهسازی آموزش میداد. توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و فرهنگ ایرانی زیست و بزرگ شد. وی در مدرسه آلیانس تهران، و بعداً در دبستان آذر، سالهای ابتدایی تحصیل را به پایان برد و سال ۱۳۱۷ به دبیرستان نوربخش رفت و با پایان دبیرستان در دانشگاه تهران زیست شناسی خواند. در همان ایام با جبار باغچهبان که طرح سوادآموزی بزرگسالان را پیش میبرد، آشنا شد و به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار که اصول آموزش و پرورش درس میداد، هم میرفت. او بعداً از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و برای آموزش در زمینه علوم پرورشی و روانشناسی به فرانسه رفت. آن هنگام یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، اروپا وضع ناگواری داشت. توران با جیره خوراک روزانه زندگی میکرد و تسلیم دشواریها و وضعیت ناگوار پس از جنگ نشد. او در فرانسه نخست روانشناسی تربیتی و پس از آن رشته آموزش پیشدبستانی خواند و زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت. در آن هنگام ایران درگیر کشمکش نیروهای سیاسی و کشورهای قدرتمند جهانی بود و زمینه اجتماعی-سیاسی برای فعالیتهای فرهنگی مناسب وجود نداشت. نخستین کار او حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربههایی بود که آموخته بود. در دبیرستان نوربخش هم زبان فرانسه درس میداد. موضوع اصلی آن ایام ملی شدن نفت بود و توران خانم نیز مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی، نگران واکنش عمله استبداد و استعمار بود. وقایع بعدی زندگی او را هم تحت تاثیر قرار داد. همسرش سرگرد جعفر وکیلی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ تیرباران شد. فعالیت متمرکز خانم میرهادی در عرصه آموزش و پرورش از سال ۱۳۳۴ با پایهگذاری کودکستان فرهاد و سپس دبستان فرهاد (که به صورت مختلط اداره میشد) آغاز گشت. در بیشتر سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ مدرسه فرهاد به واحد تجربی تعلیمات عمومی تبدیل شد و پیشرفتهترین دیدگاههای درون آموزش و پرورش ایران نخست در این مجتمع بررسی و تجربه و در صورت کسب اعتبار در نظام آموزش و پرورش جاری میشد. طرح راهاندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، راه اندازی شورای کتاب کودک، گسترش ادبیات کودکان در ایران و راهاندازی نشریههای پیک که شامل پیک دانشآموز، پیک معلم، و پیک خانواده...بود، مدیون تلاشهای توران میرهادی هم، هست. او در سال ۱۳۳۵ با لیلی ایمن و آذر رهنما و... نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانههای ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایهگذاری شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۱ بهطور غیررسمی ادامه یافت. در سال ۱۳۴۶ ایرج افشار، فریدون بدرهای، اسماعیل سعادت و...بر تدوین و تألیف فرهنگنامهای بومی که نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی را برآورده سازد، تأکید کردند. توران میرهادی هم این ایده را در ذهن داشت تا این که در سال ۱۳۵۸ عملی شد. وی در تالیف و تدوین کتب زیر (همراه با لیلی آهی، ثمین باغچهبان، پرویز کلانتری، نورالدین زرینکلک و...) هم نقش داشتهاست: کتاب کار مربی کودک، فارسی اول، تعلیمات اجتماعی سوم و چهارم دبستان. گذری در ادبیات کودکان، فهرست کتابهای مناسب برای کودکان و نوجوانان، جستجو در راهها و روشهای تربیت، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و...
توران میرهادی (۱۳۹۵-۱۳۰۶) نویسنده و شخصیت برجسته فرهنگی بود که بیش از ۶۰ سال در گستره آموزش و پرورش و ادبیات کودکان کوشید. وی مدرسه فرهاد را یک ربع قرن (از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹) اداره کرد. این مجتمع یکی از آموزشگاههای تجربی و الگوواره ایران بود که هدفها و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در آن تجربه و ارزیابی میشدند. توران میرهادی به همراه لیلی ایمن(آهی) یکی از بنیانگذاران شورایکتاب کودک بود و از سال ۱۳۵۸ سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را نیز برعهده گرفت. خانم میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» خواندهاند. پدرش ریشه و تبار تفرشی داشت و مادرش (گرِتا دیتریش) آلمانی بود. پدر دانشآموخته مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه و ساختمان از آلمان بود. مادرش در مونیخ هنر خواند و نقاشی و مجسمهسازی میکرد و در هنرستان کمال الملک به هنرجویان، مبانی هنر و مجسمهسازی آموزش میداد. توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و فرهنگ ایرانی زیست و بزرگ شد. وی در مدرسه آلیانس تهران، و بعداً در دبستان آذر، سالهای ابتدایی تحصیل را به پایان برد و سال ۱۳۱۷ به دبیرستان نوربخش رفت و با پایان دبیرستان در دانشگاه تهران زیست شناسی خواند. در همان ایام با جبار باغچهبان که طرح سوادآموزی بزرگسالان را پیش میبرد، آشنا شد و به کلاسهای درس محمدباقر هوشیار که اصول آموزش و پرورش درس میداد، هم میرفت. او بعداً از تحصیل در رشته علوم طبیعی انصراف داد و برای آموزش در زمینه علوم پرورشی و روانشناسی به فرانسه رفت. آن هنگام یک سال بعد از پایان جنگ جهانی دوم، اروپا وضع ناگواری داشت. توران با جیره خوراک روزانه زندگی میکرد و تسلیم دشواریها و وضعیت ناگوار پس از جنگ نشد. او در فرانسه نخست روانشناسی تربیتی و پس از آن رشته آموزش پیشدبستانی خواند و زمستان ۱۳۳۰ به ایران بازگشت. در آن هنگام ایران درگیر کشمکش نیروهای سیاسی و کشورهای قدرتمند جهانی بود و زمینه اجتماعی-سیاسی برای فعالیتهای فرهنگی مناسب وجود نداشت. نخستین کار او حضور در کودکستان بهار و انتقال دانش و تجربههایی بود که آموخته بود. در دبیرستان نوربخش هم زبان فرانسه درس میداد. موضوع اصلی آن ایام ملی شدن نفت بود و توران خانم نیز مانند بسیاری از جوانان روشنفکر ایرانی، نگران واکنش عمله استبداد و استعمار بود. وقایع بعدی زندگی او را هم تحت تاثیر قرار داد. همسرش سرگرد جعفر وکیلی پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ تیرباران شد. فعالیت متمرکز خانم میرهادی در عرصه آموزش و پرورش از سال ۱۳۳۴ با پایهگذاری کودکستان فرهاد و سپس دبستان فرهاد (که به صورت مختلط اداره میشد) آغاز گشت. در بیشتر سالهای دهه ۴۰ و ۵۰ مدرسه فرهاد به واحد تجربی تعلیمات عمومی تبدیل شد و پیشرفتهترین دیدگاههای درون آموزش و پرورش ایران نخست در این مجتمع بررسی و تجربه و در صورت کسب اعتبار در نظام آموزش و پرورش جاری میشد. طرح راهاندازی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، راه اندازی شورای کتاب کودک، گسترش ادبیات کودکان در ایران و راهاندازی نشریههای پیک که شامل پیک دانشآموز، پیک معلم، و پیک خانواده...بود، مدیون تلاشهای توران میرهادی هم، هست. او در سال ۱۳۳۵ با لیلی ایمن و آذر رهنما و... نخستین نمایشگاه کتاب کودک را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران برگزار کردند. این نمایشگاه از آن جهت اهمیت دارد که موضوع کمبود کتاب کودک و کتابخانههای ویژه کودکان را به جامعه فرهنگی آن روزگار یادآوری کرد. پس از این کار بود که جنبشی در گسترش ادبیات کودکان راه افتاد که تا زمان پایهگذاری شورای کتاب کودک در سال ۱۳۴۱ بهطور غیررسمی ادامه یافت. در سال ۱۳۴۶ ایرج افشار، فریدون بدرهای، اسماعیل سعادت و...بر تدوین و تألیف فرهنگنامهای بومی که نیازهای کودکان و نوجوانان ایرانی را برآورده سازد، تأکید کردند. توران میرهادی هم این ایده را در ذهن داشت تا این که در سال ۱۳۵۸ عملی شد. وی در تالیف و تدوین کتب زیر (همراه با لیلی آهی، ثمین باغچهبان، پرویز کلانتری، نورالدین زرینکلک و...) هم نقش داشتهاست: کتاب کار مربی کودک، فارسی اول، تعلیمات اجتماعی سوم و چهارم دبستان. گذری در ادبیات کودکان، فهرست کتابهای مناسب برای کودکان و نوجوانان، جستجو در راهها و روشهای تربیت، فرهنگنامه کودکان و نوجوانان و...  نوشآفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاعرسانی اهل ایران نامی آشنا برای اهل ادب و فرهنگ است. وی توسط محمدعلی جمالزاده، به رشته کتابداری، رهنمون شد. پدرش دیپلمات و عضو وزارت خارجه بود و به همین دلیل نوش آفرین از بدو تولد تا بیست و چهار سالگی همیشه در سفر بود. دوره دبیرستان را درانگلستان طی کرد و قبل از آن در افغانستان، هلند، بلژیک، پاکستان و شوروی درس خواند. نوشآفرین از دوران تحصیل توجهاش به باستانشناسی جلب شد. اما بعداً به توصیه عمو جمال (محمدعلی جمالزاده) کتابداری خواند. اینطور که خودش گفته، یک روز که فهرست مقالات فارسی ایرج افشار را که سال ١٣٣٢ چاپ شده بود را دید، از نظم و ترتیب این مجموعه عظیم حیرت کرد و از همان روز شیفته کتب مرجع و تدریس این درس شد. سال ١٣٤٢ به ایران بازگشت و عضو شورای کتاب کودک شد و همکاری خود را با کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران هم شروع کرد. سال ١٣٥٤ برای دوره دکتری از دانشگاه تورنتو پذیرش گرفت و به آنجا رفت. پس از گذراندن دروس و گذراندن امتحان جامع با توجه به موضوع پایاننامه که دوره مشروطه و تاثیر آن بر رشد کتاب و کتابخانهها بود، برای ادامه کار به ایران برگشت. نوشآفرین انصاری در کنار توران میرهادی، لیلی ایمن (آهی)، مهدخت صنعتی، توران اشتیاقی، منصوره راعی، ثریا قزلایاغ و خیلیهای دیگر در تالیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، دانشنامهای برای کودکان دوازده تا شانزده ساله سهیم بودهاست.
نوشآفرین انصاری استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر علوم کتابداری و اطلاعرسانی اهل ایران نامی آشنا برای اهل ادب و فرهنگ است. وی توسط محمدعلی جمالزاده، به رشته کتابداری، رهنمون شد. پدرش دیپلمات و عضو وزارت خارجه بود و به همین دلیل نوش آفرین از بدو تولد تا بیست و چهار سالگی همیشه در سفر بود. دوره دبیرستان را درانگلستان طی کرد و قبل از آن در افغانستان، هلند، بلژیک، پاکستان و شوروی درس خواند. نوشآفرین از دوران تحصیل توجهاش به باستانشناسی جلب شد. اما بعداً به توصیه عمو جمال (محمدعلی جمالزاده) کتابداری خواند. اینطور که خودش گفته، یک روز که فهرست مقالات فارسی ایرج افشار را که سال ١٣٣٢ چاپ شده بود را دید، از نظم و ترتیب این مجموعه عظیم حیرت کرد و از همان روز شیفته کتب مرجع و تدریس این درس شد. سال ١٣٤٢ به ایران بازگشت و عضو شورای کتاب کودک شد و همکاری خود را با کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران هم شروع کرد. سال ١٣٥٤ برای دوره دکتری از دانشگاه تورنتو پذیرش گرفت و به آنجا رفت. پس از گذراندن دروس و گذراندن امتحان جامع با توجه به موضوع پایاننامه که دوره مشروطه و تاثیر آن بر رشد کتاب و کتابخانهها بود، برای ادامه کار به ایران برگشت. نوشآفرین انصاری در کنار توران میرهادی، لیلی ایمن (آهی)، مهدخت صنعتی، توران اشتیاقی، منصوره راعی، ثریا قزلایاغ و خیلیهای دیگر در تالیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، دانشنامهای برای کودکان دوازده تا شانزده ساله سهیم بودهاست.  دکتر بدرالزمان قریب، زندگی خود را در خدمت به فرهنگ و زبانهای ایران باستان، به ویژه زبان سغدی، و گسترش زبان فارسی گذرانیده و آثار پژوهشی ارزندهای تألیف کرده؛ دانشجویان بسیاری پروردهاست. ایشان در سال ۱۳۳۲ با پذیرش در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران شد و از محضر استادانی همچون دکتر محمد معین، دکتر ذبیحالله صفا، دکتر ناتل خانلری، دکتر حسین خطیبی، استاد جلال همایی، دکتر صورتگر، استاد پورداوود و دکتر صادق کیا بهره برد. در سال ۱۳۳۶ با کسب رتبه اول، لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت و چون در آن زمان مقطع فوق لیسانس نبود، بلافاصله وارد دوره دکتری شد و بعدا در آمریکا ادامه تحصیل داد و پژوهش در زبان سغدی را دنبال کرد.
دکتر بدرالزمان قریب، زندگی خود را در خدمت به فرهنگ و زبانهای ایران باستان، به ویژه زبان سغدی، و گسترش زبان فارسی گذرانیده و آثار پژوهشی ارزندهای تألیف کرده؛ دانشجویان بسیاری پروردهاست. ایشان در سال ۱۳۳۲ با پذیرش در رشته زبان و ادبیات فارسی وارد دانشگاه تهران شد و از محضر استادانی همچون دکتر محمد معین، دکتر ذبیحالله صفا، دکتر ناتل خانلری، دکتر حسین خطیبی، استاد جلال همایی، دکتر صورتگر، استاد پورداوود و دکتر صادق کیا بهره برد. در سال ۱۳۳۶ با کسب رتبه اول، لیسانس زبان و ادبیات فارسی گرفت و چون در آن زمان مقطع فوق لیسانس نبود، بلافاصله وارد دوره دکتری شد و بعدا در آمریکا ادامه تحصیل داد و پژوهش در زبان سغدی را دنبال کرد. پانویس
 
 منبع:پژواک ایران
