سرهنگ سید لطفالله اتابکی کیست؟
ایرج مصداقی
سرهنگ سید لطفالله اتابکی کیست؟
لطفالله اتابکی یکی از عناصر مرموز رژیم و از جمله جنایتکارانی است که دستش تا مرفق به خون آغشته است و متأسفانه به خاطر مخفیکاریهای رژیم و عدم پیگیری لازم از سوی نیروهای سیاسی اپوزیسیون چهرهاش برای مردم ایران مخفی مانده است.
افشای چهرهی این جنایتکاران از آن جهت مهم است که اطرافیان و یا بسیاری از همکارانشان از سابقه و عملکرد این افراد بیخبر هستند.
رفسنجانی در خاطراتش با آن که نام کوچک تمامی افراد را میآورد اما از ذکر نام کوچک وی خودداری میکند. در اسناد انتشار یافته از سوی رژیم نام کوچک وی ذکر نشده است. در سه جلد خاطرات ری شهری نام کوچک او تنها یک بار در جلد دوم آمده است. شاید آنجا هم از دستشان در رفته است. چرا که در خاطرات ریشهری اشتباهات فاحش حتا در ارتباط با پروندههای مشهور دیده میشود که در کتاب خاطراتم به یکی دو مورد آن اشاره کردهام.
در دههی ۶۰ در روزنامههای رژیم هرکجا که به نام دادستان انقلاب اسلامی ارتش اشاره میشود از ذکر نام کوچک وی خودداری میشود. در هیچ یک از دهها عکس دادگاه علنی اعضای حزب توده، اتابکی حضور ندارد. عکسهای انتشار یافته از دادگاه به گونهای از ریشهری گرفته شده یا دستکاری شده که چهرهی اتابکی که در کنار اوست در آن مشخص نیست!
او در سیاهترین روزهای تاریخ میهنمان دادستان انقلاب اسلامی ارتش بود و در کنار محمد محمدی ریشهری در جنایات رژیم دست داشته است.
این که چرا نام کوچک وی در اسناد رژیم به جز یک جا نیامده است احتمالا بر میگردد به سابقهی او. عناصر رژیم ظاهراً مایل نبودند کسی بداند که وی پیش از انقلاب نیز در دادستانی ارتش شاهنشاهی مشغول به کار بوده است.
او به همراهی تودهایهایی که در ارتش حضور داشتند به قلع و قمع کودتاچیان نوژه پرداخت. سپس دستگاه امنیتی با کمک سرویسهای جاسوسی غربی به دستگیری و شکنجهی تودهای ها پرداخت و اتابکی در کنار ریشهری و یونسی که با نام مستعار ادریسی ریاست شعبه دو دادگاه انقلاب ارتش را به عهده داشت به کشتار تودهایها پرداخت. در این میان هواداران دیگر گروههای سیاسی و به ویژه صدها هوادار مجاهدین در نیروهای مسلح با کیفرخواستهای تهیه شده از سوی او به مسلخ رفتند و تعداد زیادی پس از تحمل شکنجههای قرون وسطایی به حبسهای طویلالمدت محکوم شدند. همافران نیروی هوایی در زمره کسانی بودند که به زیر تیغ اتابکی برده شدند. او یکی از معرکهگردانان دادگاه قطبزاده و توطئه علیه آیتالله شریعتمداری بود. قدرت وی در این دوره در حدی بود که به اعتراف ری شهری وی در سال ۶۱-۶۰ خواهان دستگیری صادق طباطبایی برادر عروس خمینی در ارتباط با خرید سلاح شده بود.
اتابکی یکی از مهرههای اصلی سرکوب در ارتش و نیروهای مسلح بود. بیرحمی او زبانزد عام و خاص بود. برای شناخت بیشتر خوانندگان نسبت به دیدگاه او حتا در مورد توابین و کسانی که پس از دستگیری به خدمت رژیم در میآمدند قسمتی از مقالهی او تحت عنوان «بحثي در توبه و نگاهي به توبه محارب در قانون حدود و قصاص» را در اینجا میآورم:
« توبه محارب
... مرحوم محقق مي فرمايد (اذا تاب قبل القدره عليه سقط الحد و لكن لم يسقط (بالتوبه) ما يتعلق من حقوق الناس كالقتل و الجرح و المال.
اگر قبل از دست يافتن بر محارب او توبه كند حد ساقط مي شود ليكن حقوق مردم مانند قتل و جرح و مالي كه بعهده محارب است با توبه ساقط شدني نيست.
ول تاب بعد الظفر به لم يسقط عنه و حد و لاقصاص و لا غرم (بلاخلاف و لا اشكال) و چنانچه بعد از ظفر يافتن بر محارب , محارب توبه كند حد و قصاص غرامت ساقط نمي شود.
عبارت حضرت امام در صفحه 493 جلد دوم تحرير الوسيله نيز تقريباً همين است.
قانونگذار در ماده 211 مي گويد: هرگاه محارب و مفسد في الارض قبل از دستگيري توبه كند , حد ساقط مي شود و اگر بعد از دستگيري توبه كند حد ساقط نمي شود).
آيا ملاك سقوط حد توبه قبل از ظفر يافتن بر محارب است
يا توبه قبل از دستگيري ؟
آنچه كه آيه شريفه بر آن دلالت صريح دارد توبه قبل از قدرت يافتن بر محارب است ( من قبل ان تقدرو اعليهم) و در فتاوي فقها نيز صحبت از ظفر يافتن بر محارب است و هيچ جا اشاره به دستگيري ندارد.
البته ترديدي نيست كه بر سبيل اغلب دستگيري مصداق بارز ظفر يافتن است ليكن بعضاً اتفاق ميفتد ظفر يافتن هست ولي هر ظفر يافتني دستگيري نيست (عموم و خصوص مطلق) نتيجه آنكه :
اگر شبكه اي لو رفت و بر تشكيلات محاربين دست يافتيم و عنقريب است كه دستگيرشان كنيم , توبه اين گروه قبل از چنين دستگيري اي مفيد نيست و مسقط مجازات نمي باشد.
محارب كافر اگر اسلام بياورد طبق قاعده الاسلام يجب ماقبله حدود و تعزيراتي كه بگردن اوست (حق الله) ساقط ميشود, ليكن حقوق مردم در شمول قاعده فوق نيست و فقها در شعاع دلالت اين قاعده خيلي بحث نكرده اند.»
http://www.ghavanin.ir/PaperDetail.asp?id=397
سابقهی سرهنگ سید لطفالله اتابکی چیست؟
اتابکی در اوایل دهه ۲۰ شمسی در خانوادهای نظامی متولد شد. او دارای یک برادر تنی و یک برادر و خواهر ناتنی است. پدرش سروان اتابکی افسر شهربانی دوران رضاشاه بود. لطفالله اتابکی پس از اتمام دبیرستان با بورسیه ارتش به تحصیل رشته حقوق پرداخت و پس از اتمام دانشکده افسری با درجه ستوان یکمی در مراسم تاجگذاری محمدرضا پهلوی شرکت کرد. وی دوران خدمت خود را در دادستانی ارتش شاهنشاهی گذراند و به عنوان دادستان ارتش در اهواز و رشت خدمت کرد. او همچنین دادستان و یکی از صحنهگردانان دادگاه اختلاس در نیروی دریایی شاهنشاهی در سال ۵۴ بود. در این سال دریادار عباس رمزی عطایی (۱) فرمانده نیروی دریایی که پیشتر لقب قهرمان جنگ ایران و عراق را گرفته بود به همراه جانشینش دریادار رفیعی و بیش از ده نفر از صاحبمنصبان نیروی دریایی به دستور شاه دستگیر و به اتهام اختلاس و حیف و میل اموال عمومی به ویژه در خریدهای خارجی به محاکمه علنی کشیده شدند. این عده پس از محاکمه از ارتش اخراج و به پرداخت جریمهی نقدی و زندان محکوم شدند. اما دیری نپایید که همگی به دستور شاه آزاد شدند، اما مجبور به پرداخت جریمه شدند. یکی از آنها ناخدا دوم «الف- ف- س» از همسایگان ما بود که در ادارهی مهندسی نیروی دریایی مشغول به کار بود و من به همین علت با کنجکاوی اخبار این دادگاه را در روزنامههای صبح و بعداز ظهر دنبال میکردم و شایعاتی را که در جامعه در این ارتباط رواج داشت نیز به خاطر دارم.
آخرین درجه لطفالله اتابکی در ارتش شاهنشاهی سرگردی بود، اما پس از انقلاب با یک درجه ترفیع به سرهنگی رسید و این بار در دادستانی انقلاب اسلامی ارتش مشغول کار شد. برادر ناتنی او سرهنگ علی شاملو به همراه شوهرخواهرش (پروین شاملو) سرهنگ ستاد مالک قائینی پس از انقلاب مورد غضب رژیم قرار گرفته و اگر اشتباه نکنم پاکسازی شدند. امروز یک پسر لطفالله اتابکی مقیم کانادا است.
اتابکی امروز چه میکند؟
اتابکی پس از کنارهگیری از دادستانی نیروهای مسلح که دلیلاش بر من پوشیده است به دیوان محاسبات کشور پیوست و در دورههای، چهارم و پنجم مجلس شورای اسلامی، دادستان دیوان محاسبات کشور و سپس رئيس هيأت اول مستشاري ديوان محاسبات كشور بود و پس از آن نیز در مجلات حسابرسی و حقوقی به نوشتن مقاله میپردازد. او از جمله یکی از همکاران فصلنامه «دانش حسابرسی» ارگان دیوان محاسبات کشور، «ماهنامه دادرسی» وابسته به سازمان قضايي نيروهاي مسلح و... است.
ایرج مصداقی
۲۵ فروردین ۱۳۸۸
پانویس:
۱- یکی از اختلافات کهنه دولتهای ایران و عراق در چهل سال گذشته بر سر مالکیت اروندرود (شطالعرب) بوده است. ایران بر اساس اسناد و مدارک بینالمللی و روش معمول در جهان در دوران پهلوي دوم خواستار استفاده دو کشور از این آبراه بود ولی طرف عراقی مدعی بود که بر اساس قراردادی که در این زمینه تنظیم شده ، همه اروند رود متعلق به آن کشور است و اختیار بهره برداری از درآمدهای آن نیز در دست عراق است .
در سال ۴۸ عراق به طور رسمی اعلام کرد چنانچه کشتیهای ایرانی قصد استفاده از این مسیر را چه در سواحل ایران و چه عراق داشته باشند، با استفاده از قوای نظامی و شلیک توپ مانع آنها خواهد شد.
پس از تهدیدات عراق یک ناو ایرانی به فرماندهی ناخدا دوم عباس رمزی عطایی یک کشتی ایرانی به نام ابنسینا را در اروند رود اسکورت کرد و بدون آن که طرف عراقی جرأت کند التیماتوم خود را به مورد اجرا گذارد به مقصد رساند و به این ترتیب حاکمیت ایران بر نيمي از اروند رود (شط العرب) در عمل پذیرفته شد تا آن که در قرارداد الجزایر به طور رسمی بر روی حق ایران نسبت به نیمی از اروند رود تأکید شد. اقدام ناخدا دوم رمزی عطایی موجب شد که او با دو درجه ترفیع مورد تشویق قرار گرفته و جانشین دریابد رسایی فرمانده وقت نیروی دریایی شود. در همین دوران تمامی امرای نیروی دریایی بازنشسته شدند تا کسی ارشدتر از رمزی عطایی نباشد.
لازم به توضیح است در نیروی دریایی ناخدا دوم معادل سرهنگ دوم است.
منبع:پژواک ایران