در ایران بالایی ها هم دیگر نمی توانند حکومت کنند و این سرآغاز انقلاب است
ایرج مصداقی
به فاصلۀ اندکی پس از افزایش قیمت اقلام خوراکی از قبیل مرغ، تخم مرغ، لبنیات، روغن خوراکی و البته حذف یارانۀ نان شهرها و استان های ایران از پنجشنبه بیست و دو اردیبهشت ماه از نو شاهد اعتراض های خیابانی مردم ناراضی نه فقط علیه گرانی، بلکه علیه علی خامنهای، رهبر حکومت اسلامی ایران، سپاه پاسداران و رئیس جمهوری، ابراهیم رئیسی، بودند. برخی فروشگاه های بزرگ دولتی یا وابسته به نهادهای نظامی توسط مردم مستأصل و گرسنه غارت شدند و در برخی شهرها ناراضیان به پایگاه های بسیج حمله کردند.
تردیدی نیست، که منشاء اعتراض های جاری اوضاع وخیم اقتصادی کشور و وضع بسیار ناگوار معیشتی ده ها میلیون ایرانی است که هر روز بیشتر در باتلاق فقر و محرومیت فرومی روند.
اما، چقدر دست حکومت ایران باز است که بتواند فوراً گشایشی در وضع اقتصادی مردم به وجود آورد و خود اعتراض های جاری تا کجا در قالب های اقتصادی محدود خواهند ماند؟
در پاسخ به این پرسش و پرسش های دیگر، ایرج مصداقی، پژوهشگر و تحلیلگر مسائل ایران، از جمله گفته است :
"من بعید می دانم که حکومت ایران بتواند جلوی تورم و گرانی را بگیرد. اولین عامل تشدید تورم همین یارانه های سیصد، چهارصد هزار تومانی است که می خواهند به مردم بدهند زیرا، این پول، پول بدون پشتوانه است. احمدی نژاد با هشتصد میلیارد دلار درآمد نفتی یارانه چهل و پنج هزار تومانی داد و بر مشکلات اقتصادی و تورم افزود، این دولت بدون درآمد و منابع ارزی می خواهد چهارصد هزار تومان یارانه، یا در واقع صدها هزار میلیارد تومان پول بدون پشتوانه چاپ کند.
مشکل تورم با درآمدهای ارزی حل نمی شود، بگذریم از این که این حکومت امروز حتی درآمد ارزی مکفی هم ندارد. این رژیم امروز برای آزاد کردن فقط هفت میلیارد دلار درآمد مسدود شده در کره تلاش و تقلای بی نتیجه میکند.
در نفرت عمومی به این حکومت جای تردید نیست. مردم در شعارهایشان در خیابان ها این نفرت را صریحاً فریاد می زنند. در حملات شان، فروشگاه های وابسته به دولت و ارگان های نظامی قدرت را نشانه می گیرند. اما، آسیب و مشکل بزرگ این جنبشها و اعتراض ها این است که هنوز حامل جایگزین یا جانشین نیستند.
با این حال، مسئله اساسی در ایران امروز فقط این نیست که باصطلاح پائینی ها دیگر نمی خواهند، مسئله اصلی این است که بالایی ها دیگر نمی توانند مثل گذشته حکومت کنند. دولت کنونی، دربست دولتی نظامی است. فرماندهان سپاه پاسداران تمام مناصب و مسئولیت ها را از وزارتخانهها تا استانداری ها اشغال کرده اند. و این یعنی این که رژیم به شدت می ترسد و این ترس شدید یک جایی عاقبت فروپاشی آن را در مقابل مقاومت مردم در پی خواهد داشت. در بسیاری از جاها در جهان نیز انقلاب ها به همین شکل صورت گرفتهاند.
نظام اسلامی ایران نمی تواند با اتکاء به سپاه پاسداران مشکلات کشور را حل کند. وجود سپاه در قدرت فقط نشانۀ ترس حاکمیت است. خامنهای از سپاه پاسداران فقط برای ادامۀ بقای خود استفاده می کند. اما، استفاده از سپاه تا ابد امکانپذیر نیست. اقتصاد ایران بیش از این تاب تحمل مشکلات را ندارد. آتش افروزیهای سپاه در خاورمیانه نیز نمی تواند تا بی نهایت ادامه پیدا کنند. بلندپروازی های سپاه در منطقه یک جا به سقوط نظام منجر خواهد شد.
مشکل این حکومت این است که خودش گرفتار کلاف سردرگمی از تناقضات خود شده است. برای نمونه، سپاه پاسداران، خامنه ای و نیروهای امنیتی که در دوره روحانی مخالف برجام بودند، حالا خودشان درگیر همین مذاکرات هستند. دیگر رهبر نمی تواند هم نقش هدایتگر مذاکرات را برعهده بگیرد هم مخالف آن باشد. امروز او ناچار است از همین مذاکرات دفاع کند. علی باقری کنی مسئول مذاکرات ایران در وین، برادر داماد خود علی خامنهای است.
نباید فراموش کرد که هر آن ممکن است خامنهای بمیرد. بخش عمدۀ درگیری ها و رقابتهای جاری قدرت در ایران نیز بر سر همین موضوع است. اکنون درگیری شدیدی میان ابراهیم رئیسی و سپاه پاسداران وجود دارد. در این نبرد محمدباقر قالیباف سپاه پاسداران را با حمایت مجتبی خامنهای نمایندگی می کند.
اما، در این نبرد قدرت نه سپاه نیروی یکدست و منسجم است و نه روحانیت تمام قدرت خود را در مقابل سپاه پاسداران از دست داده است. سپاه نمی تواند به آسانی و یکباره روحانیت را جارو و از قدرت حذف کند. بگذریم از این که هر جا سپاه پاسداران پا گذاشته اوضاع بدتر شده است."
منبع:رادیو فرانسه