رقص ققنوسها و آواز خاکستر
ایرج مصداقی
زیرا هرگز نرفتهاند
به نام كسانی كه نمك فرسودهشان میكند
زیرا نمك اشكهای ما هستند
به نام كسانی كه گندیدگی را نمیپذیرند
زیرا ما را تطهیر كردهاند
(شاعر گمنام )
طلعت ساویز مادر جاودانهگان کاووس، بهنام، بیژن و منوچهر رضایی جهرمی روز پنج شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۸۴ ساعت ۹ شب هنگامی که از مزار عزیزانش در بهشت زهرا باز میگشت پس از پیاده شدن از اتوبوس، دستش میان در گیر میکند و به زمین میافتد و پیکرش در زیر چرخهای عقب اتوبوس له میشود و به طرز فجیعی جان میسپارد.
علی صارمی یکی از با سابقهترین زندانیان سیاسی، در شهریور ماه سال 138۶ پس از شرکت و سخنرانی یک دقیقهای در مراسم نوزدهمین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در خاوران، دستگیر و در روز ۷ دیماه ۱۳۸۹ به حکم قاضی صلواتی در زندان اوین به دار آویخته شد.
«برای هر ستارهای كه ناگهان
در آسمان غروب میكند
دلم هزار پاره است
دل هزار پاره را،
خیال آنكه آسمان
- همیشه و هنوز-
پر از ستاره است
چاره است.»
روزی زندگی را در جوانهی هستههای خرمایی میدیدم که در سلول انفرادی و در درون کیسهی پلاستیک خالی داروی نظافت، بدون وجود ذرهای خاک به کمک رطوبت و گرما رویانده بودم. اولین سلولهای زنده در روی کرهی زمین در رسوبات آهکی به وجود آمده بودند و جوانههای من در کیسهی داروی نظافت که از آهک و زرنیخ تشکیل یافته، به حیات خود ادامه میدادند. این نشانه مرا به سرچشمهی حیات و زندگی میبرد و سختی مبارزه در راه زندگی را یادآور میشد.
***
بعد از گذشت سالها وقتی دوباره به حیاط قدیمی زندان گوهردشت پا گذاشتم، باور نمیکردم یک شاخهی مو روی جعبهی انگور که توسط یکی از همبندانم در باغچه کاشته شده بود، این گونه رخ نماید. درختی بارور با انگورهایی زرد مثل دانههای طلا. طرف دیگر باغچه یک ردیف درختچهی انار خودنمایی میکرد. پوستههای انار را به امید آن که سال بعد خاک قوت بگیرد در زمین چال کرده بودیم. دانههای باقیمانده در درون پوسته، ابتدا به جوانه و سپس به درختچههای انار تبدیل شده بودند. آن طرف تر یک درخت انجیر بیبار بود که از در خاک کردن یک دانه انجیر خشک پدید آمده بود و حالا در حسرت پیوند میسوخت و چشمانتظار روزی بود که به بار بنشیند.
***
جوانهی هسته خرما، شاخهی درخت مو، درختچههای انار و انجیر خشک شده که دوباره زندگی یافته و رویش آغاز کرده بود، مرا بر این اعتقاد راسخ کرده است: وقتی دانهی کوچکی که در دل خاک نهفته است، «سینهی سنگین سنگ را میشکافد و به گونهی خورشید دست میکشد» چرا به «دانهی انسان این گمان» نباشد.
***
بیش از دو دهه است که یارانم، آنان که فریاد زندگی برلب داشتند آرام به زیر خروارها خاک سرد خفتهاند. وقتی که میرفتند باور داشتند چونان آفتاب که از نو میدمد و زندگی میبخشد دوباره باز میگردند.
بیست دو سال است که در بیداری و هشیاری، در خواب و رویا، با یادشان زیستهام، میدانم روزی دوباره سبز خواهند شد و زندگی را به میهن باز خواهند گرداند.
۲۲ سال از کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ میگذرد. جنایتکاران در این مدت کوشیدهاند تا ابعاد این فاجعه هولناک همچنان مخفی باقی بماند. تلاشهای صورت گرفته برای روشن شدن محل دفن قتلعام شدگان ۶۷ همچنان بینتیجه مانده و هزاران خانوادهی داغدار هنوز از محل دفن عزیزانشان بیخبرند.
تحقیق و بررسی این قتلعام، گردآوری اسناد و مدارک، روشن کردن ابعاد واقعی آن و فراهم کردن مقدمات برپایی یک دادگاه بینالمللی برای رسیدگی به این جنایت هولناک برعلیه بشریت، کار یک نفر و یک گروه نیست بلکه نیازمند تلاشی سازمانیافته و در سطح ملی است و همکاری همهی فعالان و سازمانهای اجتماعی و سیاسی را میطلبد. تا انجام چنین مهمی، اما هریک از ما میتوانیم و بایستی در گردآوری و انتشار دیدهها و دانستهها و یافتههای خود تلاش کرده و با گرامیداشت یاد این عزیزان، و به منظور مبارزه با فراموشی، گوشههایی از این فاجعه را آشکار کرده و در تکمیل اسناد آن بکوشیم.
تحقیق حاضر تلاشی است در این راستا.
این کتاب از سه بخش تشکیل یافته است.
۱- روزشمار کشتار ۶۷ در زندان گوهردشت و توصیف روزهای دلهرهآور اوین درجریان کشتار ۶۷ از زبان شاهدان این جنایت.
۲- اسامی زندانیانی که در بندهای مختلف زندانهای اوین و گوهردشت به دار آویخته شدند.
از آنجایی که در مورد زندانیان چپ اطلاع دقیقی در دست نبود و تلاشهای من برای تدقیق بندهای زندانیان قتلعام شده چپ به جایی نرسید، لیست این دسته از زندانیان را بصورت جداگانه و با تفکیک وابستگی گروهیشان آوردهام.
۳- تصویر قبرهای زندانیان قتلعام شده در بهشتزهرا و گورهای دستهجمعی در خاوران
در میان تصاویر چندتایی را شخصاً نمیشناسم. به اصرار خانوادههای قتلعام شدگان از حذف آنها خودداری کردم. ممکن است تاریخ اعدام آنها بعد از کشتار ۶۷ بوده باشد و یا اشتباهی در آنها رخ داده باشد.
به منظور درک بهتر محیط زندان و موقعیت بندها و توضیحات شاهدان، نقشههای زندان را مورد استفاده قرار دادم.
به سرانجام رساندن این تحقیق بدون محبت عزیزانم در ایران امکانپذیر نبود. از همهی کسانیکه در تهیه عکسها، اطلاعات جمعآوری شده، ویراستاری، کارهای فنی و انتشار این کتاب مرا یاری دادند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم.
در تدقیق اسامی قتلعامشدگان چپ از محبت دوست عزیزم مهدی اصلانی برخوردار بودهام. قدردان مسعود اشرف سمنانی هستم به خاطر یاریاش در تهیه نقشههای زندان، و راضیه متینی برای همدلی و همکاری ستودنیاش در فراهم آمدن این مجموعه.
مقامات جمهوری اسلامی به گونهای حسابشده تاریخها را اعلام کردهاند که در یک روز بیش از ۱۲ اعدامی نبوده باشد. به همین منظور تاریخ اعدام تعدادی از قربانیان را زودتر و تعدادی دیگر را دیرتر از زمانی که اعدام شدند اعلام کردهاند و تقریباً هیچ تاریخ اعدامی که برای قتلعام شدگان ذکر کردهاند صحیح نیست.
اطلاعات ارائه شده در کتاب «رقص ققنوسها و آواز خاکستر» بر اساس تاریخهایی است که روی سنگهای قبر کشتهشدگان ۶۷ از سوی دادستانی انقلاب اسلامی مرکز حک شده است. عکسهای رنگی کلیهی این قبرها در کتاب مزبور آمده است. بسیاری از خانوادهها سنگهایی را که دادستانی روی قبور گذاشته تغییر داده و سنگهای جدید روی قبرها گذاشتهاند.
همچنین بنا به ادعای مسئولان دادستانی تنها در دههی اول محرم ۳۶ نفر و در کل ماه محرم نزدیک به ۱۲۰ زندانی مجاهد را در تهران به قتل رساندهاند.
چنانچه در کتاب نه زیستن نه مرگ و مقالات و مصاحبههایم تأکید کردهام و از سوی دیگر شاهدان و جانبدربردگان نیز مورد تأیید قرار گرفته است، ۱۳ شهریور ۱۳۶۷ روز پایان قتلعام زندانیان سیاسی در زندانهای اوین و گوهردشت بود با این حال تاریخهای حک شده بر روی قبر یک صد نفر از قتلعام شدگان، تاریخ ۱۴ شهریور تا ۵ مهر ۱۳۶۷ را نشان میدهد که اصولاً ماشین کشتار در زندانهای اوین و گوهردشت متوقف شده بود:
۱۴ شهریور ۳ نفر، ۱۵ شهریور ۶ نفر، ۱۶ شهریور ۴ نفر، ۱۷ شهریور ۱ نفر، ۱۸ شهریور ۳ نفر، ۱۹ شهریور ۱ نفر، ۲۰ شهریور ۸ نفر، (۱ نفر دو جا دفن شده است!) ۲۱ شهریور ۴ نفر، ۲۲ شهریور ۱ نفر، ۲۳ شهریور ۱ نفر ۲۴ شهریور ۴ نفر، ۲۵ شهریور ۱۰ نفر. ۲۶ شهریور ۱ نفر، ۲۷ شهریور ۳ نفر، ۲۸ شهریور ۱ نفر، ۲۹ شهریور ۵ نفر، ۳۰ شهریور ۹ نفر، ۳۱ شهریور ۳ نفر، ۱ مهر ۷ نفر، ۲ مهر ۵ نفر، ۳ مهر ۳ نفر، ۴ مهر ۶ نفر، ۵ مهر ۴ نفر
منبع:پژواک ایران