عید ۶۲ در زندان گوهردشت
ایرج مصداقی
در اولین قدم، مسئول صنفی بند موظف شده بود که کاغذهای بستهبندی پرتقال و سیبهای خریداری شده از فروشگاه را که رنگی بودند، به جلال تحویل دهد. این کاغذها به رنگهای مختلف سفید، زرد، قرمز و نارنجی بودند. بچهها با بریدن این کاغذها به شکل نوارهای کوچک و چسباندن آنها به یکدیگر، کاغذرنگیهایی تهیه میکردند که برای تزئین سالن جهت برپایی نوروز مورد نیاز بود. در ضمن درختی از کاغذ نیز درست شده بود که در انتهای بند خودنمایی میکرد. مسئولان فرهنگی روزها در تهیهی آنچه که جلال فرمان میداد، مشغول بودند: فانوسهای رنگی برای آویزان کردن از چراغهای راهرو، توپهای مقوایی با رنگهای شاد و متنوع، ماهیهای تزئینی زیبا برای آویزان کردن از سقف، لوسترهایی از مقوا و کاغذهای رنگی میوه که به شکل چرخ گاریهای فیلمهای وسترن بود و... همهی اینها زیبایی خاصی به اتاقها و بند میبخشیدند.
حوالی ساعت هشت بامداد هنگام سال تحویل بود و ما شب قبل اجازه گرفته بودیم که مقررات خاموشی رعایت نشود و بچهها تا صبح بیدار باشند. پاسدار بند ساعت ۱۱ شب بند را ترک کرد و از همان موقع بچهها هر آنچه را که طی ماهها تهیه کرده و پنهان کرده بودند، بیرون آورده، مشغول نصب آنها شدند. از در و دیوار بند کاغذهای رنگی به شکلها و طرحهای گوناگون، نوشتههای زیبایی مبنی بر بهاران خجسته باد و نوروزتان پیروز و... از سقف آویزان شده بود. ماهیها و توپها و فانوسها به چراغها آویزان شده بودند. جای خالی روی دیوارهای بند دیده نمیشد. چرخهای تزیینی نیز جلوهای خاص به اتاقها بخشیده بودند. گویی که کارناوالی عظیم در بند جریان دارد. دو طرف بند دو پتوی رنگی سفید و سبز کم رنگ به دیوار زده شده بود و روی آنها عکسهای زیبای کودکان چسبانده شده بود. سفرهی هفت سین بزرگی در بند چیده شده و برای تزیین آن مرغابیهای نقرهای که با زرورق سیگار درست شده بودند، روی آن قرار داده شده بودند. به ابتکار بچهها شمعهای زیبا و دلانگیزی در بند ساخته شده بودند. شیشههای قهوهای مات دارو را از وسط بریده و در قسمت تحتانی آن روغن غذا ریخته و یک فتیله میان آن قرار داده و روشن میکردیم. از آنجایی که رنگ شیشه قهوهای مات بود، به غایت زیبا جلوه میکرد. این کار به سادگی امکان پذیر است. بالا و پایین محلی را که قصد بریدنش را دارید، با کش محکم بسته و سپس یک رشته پلاستیکی را بر سطح محل مورد نظر محکم میکشید. از اصطکاک حاصله، آن قسمت شیشه داغ میشود. کافی است شیشه را در آب قرار دهید تا به راحتی از محل مورد نظر بشکند. لیوانهای چایمان را نیز به این صورت تهیه میکردیم. در زندان لیوان شیشهای نبود و هر چه بود لیوان پلاستیکی بود که کسی در آن چای نمیخورد. مجبور بودیم نیازمان را با شیشهی آبلیمو و دیگر انواع شیشهها برطرف کنیم.
صبحهنگام که پاسدار بند برای دادن چای در بند را باز کرد، نزدیک بود از تعجب شاخ در بیاورد. فکرکرده بود که از سر شب تا صبح همهی اینها را ساخته و پرداخته کردهایم. به ذهناش خطور نمیکرد که این همه محصول چند ماه کار و انرژی است.
منبع:پژواک ایران