مهدی سامع و «سه تفنگدار»ش
ایرج مصداقی
پس از انتشار مقالهی «جنگ و گریز ساواک با چریک «افسانه»ای حمید اشرف از نگاهی دیگر»
http://pezhvakeiran.com/maghaleh-78732.html
مهدی سامع، یکی از دلدادگانش به نام امیر ابراهیمی را روانه فیس بوک کرد تا به زعم خود در برابر این مقاله واکنش نشان دهد.
امیر ابراهیمی یکی از مسئولان دکان چند نفره به اصطلاح «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» است که مهدی سامع به دستور مسعود رجوی باز کرد و با کمکها و حقوقهای دریافتی از «ولی فقیه مغلوب»، اداره میشود.
امیر ابراهیمی در واکنش به گفتگوی من با آقای پرویز معتمد نوشت:
«این آقای معتمد تسلط و توانایی اش از خود شاه هم بیشتر بوده البته دانش و تسلط ایرج خان هم دست کمی از ایشان ندارد ماشاءالله هر دو علامه .. فکر کنم بعد از ایران برود سراغ مسائل جهانی .»
از نظر من خود مهدی سامع هم ارزش چندانی برای پرداختن ندارد، چه برسد به امیر ابراهیمی یکی از مسئولان «سازمان» چند نفرهاش، که در دنیای وانفسای «اپوزیسیون» مزهپران هم شده است. اما برای پیبردن به افلاس «سازمان»ی که مسعود رجوی میکوشد آن را به عنوان وارث «چریکهای فدایی خلق» و جاودانههایی چون مسعود احمد زاده، امیر پرویز پویان، عباس مفتاحی، حمید اشرف و ... قالب کند، لازم میبینم توضیح کوتاهی بدهم.
امیر ابراهیمی
امیر ابراهیمی، مقارن عملیات فروغ جاویدان از طریق ترکیه به مجاهدین و «ارتش آزادیبخش ملی» مجاهدین پیوست، ابراهیمی پس از حملهی آمریکا به عراق و سخت شدن شرایط این کشور و نبودن چشمانداز مثبتی در پیش رو، ساز جدایی زد و به اردوگاه «رمادی» عراق رفت. وی بعد از حضور هیئت رژیم جمهوری اسلامی در این اردوگاه، یکی از کسانی بود که به ابتدا به ترکیه رفت و از آنجا به ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه بازگشت و سالها زیر سایهی نظام جمهوری اسلامی زندگی کرد. وی در ایران ازدواج کرد و عاقبت به خارج از کشور صادر شد و سر از هلند درآورد و هوادار دو آتشه مهدی سامع (۱) و دکانی که باز کرده بود شد. وی اینجا و آنجا سناریوهای مختلف را مطرح میکرد. گاه مدعی میشد از عراق به ترکیه رفته و سالها طول کشیده تا توانسته خود را به اروپا برساند و گاه مدعی میشدکه مخفیانه به ایران رفته و به زندگی مخفی و زیرزمینی در این کشور پرداخته است.
جواد ریاحی، مهدی سامع و امیر ابراهیمی در مراسم سالانه مجاهدین در پاریس
به هنگام نزول اجلال این «نورسیده» به اروپا، مهدی سامع با چراغ سبز مجاهدین، با سرهم کردن دروغ و دغلهای بسیاری کوشید تا یکی دو چهرهی فعال در امور مربوط به پناهندگان و حقوق بشر را متقاعد به حمایت از وی کند تا پروسهی پناهندگیاش با موفقیت طی شود. چرا که پرونده او در هلند با جواب منفی دولت این کشور روبرو شده بود.
هیچکس به اندازه مهدی سامع با وضعیت او آشنا نیست اما به خاطر گرم نگه داشتن تنورش، به چند نفری چون او نیازمند است. فرصت طلبی سیاسی و شم کاسبکارانهی اصفهانی سامع، مانع از پافشاری او روی پرنسیبهای انقلابی است. سامع با کمک رهبری عقیدتی مجاهدین و «ولایت فقیه فراری»، آب توبه سر او ریخت و وی تبدیل به «چریک فدایی خلق ایران» شد. او در دکان کساد مهدی سامع یکی از برگزارکنندگان مراسم برزگداشت «سیاهکل» است.
شعر خوانی و اجرای برنامه توسط امیر ابراهیمی در مراسم بزرگداشت سیاهکل را در دقیقه ۳ و ۳۵ ثانیه میتوانید ببینید
https://www.youtube.com/watch?v=t7sBbGTlryg
در دقیقه ۳ و ده ثانیه وی را ملاحظه کنید.
https://www.youtube.com/watch?v=h-0VAfKs9Bg
فریدون (اکبر) رمضانی
دیگر مسئول «سازمان» مهدی سامع، فریدون (اکبر) رمضانی است که مسئولیت فرهنگی را به عهده دارد. فریدون رمضانی یکی از توابان فعال و خطرناک زندان اوین در دههی ۶۰ بود. وی شخصاً در بند آموزشگاه اوین به تن زندانیان شلاق میزد. گروه سرود توابان اوین را هدایت میکرد و در جریان عملیات فروغ جاویدان مجاهدین وی یکی از توابهایی بود که توسط وزارت اطلاعات به گلوگاهها برده شد تا مجاهدینی را که از تورهای امنیتی رژیم گریخته و قصد ورود به کشور را داشتند و همچنین زندانیان سیاسی آزاد شدهای که قصد پیوستن به این سازمان را داشتند شناسایی و در دستگیری آنها همکاری کند.
فریدون رمضانی و پرچم سرخاش در مراسم سالانه مجاهدین در پاریس
فریدون رمضانی پس از کشتار ۶۷ در حسینیه اوین علیه زندانیان سیاسی که برای خلاصی از حکم اعدام، مصاحبه در جمع را پذیرفته بودند، شهادت میداد و میکوشید اثبات کند که مصاحبه کننده «سر موضعی» است و اعلام «انزجارش» از مجاهدین واقعی نیست و برای نجات جانش به این کار تن داده است.
مهدی سامع و زینت میرهاشمی به خوبی از جزییات امر مطلع هستند . یکی از هواداران مجاهدین، شخصاً نزد آنها شهادت داد. مهدی سامع که کوچکترین پرنسیب سیاسی ندارد در توجیه اعمال فرد یاد شده، ادعا کرد همه کسانی که در زندانهای رژیم اعدام نشدند به گونهای ضعف نشان دادهاند لاجرم بر او نیز حرجی نیست. مهم این است که حالا در صفوف ما به مبارزه با رژیم ادامه میدهد.
فریدون رمضانی و جواد ریاحی گردانندگان میز کتاب «سازمان چریکهای فدایی خلق» مهدی سامع
مسئولان مجاهدین هم به خوبی در جریان سوابق این دو مسئول «سازمان چریکهای فدایی خلق» نماینده «چپ» ایران در شورای ملی مقاومت هستند، با این حال ترجیح میدهند به رویشان نیاورند چرا که سابقهی خودشان در استفاده از توابهای فعال دههی ۶۰ بهتر از مهدی سامع نیست. در مناسبات غیرانسانی موجود در قرارگاه اشرف، در حالی که مسعود رجوی میکوشید خوشنامترین و مقاومترین زندانیان دههی ۶۰ را به «تیرخلاص» زنی و همدستی با جنایتکاران متهم کند و از آنها به دروغ و زیر فشارهای طاقت فرسا اعتراف بگیرد، توابان فعال زندانها و شعبههای بازجویی که به مجیزگویی او مشغول بودند، به فرماندهی ارتش آزادیبخش رسیدند تا خطوط غیرانسانی او را پیش ببرند.
در لینک زیر میتوانید فریدون رمضانی را ببینید که سرود «انترناسیونال» را در مراسم بزرگداشت سیاهکل که توسط مهدی سامع برگزار شده بود میخواند.
https://www.youtube.com/watch?v=XUvLDF9XYic
در این مراسم، میتوانید مسئولان «سازمان چریکهای فدایی خلق»، محسن رضایی از مسئولان مجاهدین، مهناز سلیمیان دبیر ارشد شورای ملی مقاومت و از مسئولان مجاهدین، حمیدرضا طاهرزاده، عزیز پاک نژاد، منشور وارسته و دیگر مسئولان و هواداران مجاهدین که به دستور مسعود رجوی مراسم مربوط به مهدی سامع را پرکردهاند، ببینید.
جواد ریاحی
یکی دیگر از اعضای «سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» مهدی سامع، جواد ریاحی است. او پس از جدایی از مجاهدین به ایران بازگشت. پس از مدتی گشت و گذار در «امالقرا» به خارج از کشور رسید و این بار سنگ تقی شهرام به سینه میزد و در ضدیت با مجاهدین از چیزی فروگذار نمیکرد. چیزی نگذشت که به مهدی سامع نزدیک شد و به تمجید از مسعود و مریم رجوی پرداخت.
جواد ریاحی مدعی بود پس از ورود به ایران دستگیر و زندانی شد. اما این جا و آنجا ادعا میکرد از زندان فرار کرده و به خارج از کشور آمده است.
وی پس از انتشار گزارش ۹۲ و ۹۳ آنچه را که لایق خود و خطدهندگانش بود، به نویسنده این دو گزارش نسبت میداد و برای «ولایت فقیه فراری» و مهدی سامع حقوق بگیر «بیت رهبری» در اور سورواز دم تکان میداد. ریاحی در حالی که ادعا میکرد مارکسیست و کمونیست است با زنی محجبه که از ایران برای او فرستاده شده بود، ازدواج کرد و پس از مدتی از همدیگر جدا شدند.
همانطور که «ولی فقیه مغلوب» در مقابله با ارادهای که سیاهکاریهای او را به چالش گرفته، طرفی نبسته و نخواهد بست مهدی سامع و «سه تنفگدار»ش، هم حال و روز بهتری نخواهند داشت. این گوی و این میدان میتوانند بخت خود را بیازمایند.
ایرج مصداقی
۱۲ خرداد ۱۳۹۵
www.irajmesdaghi.com
پانویس:
۱- مهدی سامع هر ساله مدعی میشود «كميته مركزي منتخب شوراي عالي سازمان چریکهای فدایی خلق ایران» در «پلنوم» خود «به انتخاب مسئولان بخشهاي مختلف سازمان و اعضاي هيات تحريريه نبرد خلق پرداخت. كميته مركزي رفيق مهدي سامع سخنگوي سازمان را در مسئوليت خود ابقاء نمود.».
برای مثال لیلا جدیدی یکی از «چریک»های زن این سازمان که عنوان پرطمطراق عضویت در کمیته مرکزی را یدک میکشد و گاه احساس «مرضیه احمدی اسکویی» و «مهرنوش ابراهیمی» و «نسترن آل آقا» بودن، همزمان به او دست میدهد به عمرش چاقو دست نگرفته و در واشنگتن آمریکا به رتق و فتق امور شخصیاش مشغول است.
ادعاهای این «پهلوان پنبه» در امر مبارزه را در مقاله زیر که در سایت این سازمان انتشار یافته ملاحظه کنید:
http://www.jonge-khabar.com/news/articled.php?id=3849
در این لینک هم میزان سواد و توانمندی تئوریک این عضو کمیته مرکزی مشهود است.
https://www.youtube.com/watch?v=7iKoymqCIRo
منبع:پژواک ایران