حمید رضا نقاشیان تجسم عینی حاکمیت فاسد
ایرج مصداقی
حمیدرضا نقاشیان (که به حمید نقاشان یا حمید نقاش معروف است) چهرهای است که در روزهای اول انقلاب بدون آن که نامی از وی برده شود به عنوان محافظ و سرتیم حفاظت در در کنار خمینی میایستاد.
نقاشیان پس از ترور مرتضی مطهری با پشتیبانی ناطقنوری از سوی خمینی مأموریت یافت تا دستگیری و انهدام گروه فرقان را هدایت کند. وی در این رابطه هر هفته با خمینی و فرزندش احمد ملاقات کرده و به آنها گزارش پیشرفت کار را میداد.
نقاشیان و علیاکبر ناطقنوری موفق شدند نظر بهشتی و قدوسی را برای انتصاب لاجوردی به عنوان دادستان انقلاب اسلامی مرکز جلب کنند تا رشتهی کارها هرچه بیشتر در دست خودشان باشد. وی مدعی است که کارت ورود لاجوردی به اوین را نیز او صادر کرده است.
نقاشیان به منظور راهاندازی سیستم و زندان امنیتی، ۲۰۹ اوین را مرکز فعالیتهای خود قرار داد و هدایت عملیات حمله به خانههای تیمی گروه فرقان را نیز به عهده داشت. در آن دوران اوین زیر نظر محمد بروجردی اداره میشد.
نقاشیان شخصاً به شکنجه و بازجویی از اکبر گودرزی رهبر گروه فرقان و دیگر اعضای آن پرداخت و در این راه محمدباقر ذوالقدر که بعدها جانشین فرمانده سپاه پاسداران شد نقش معاونت وی را داشت.
او پس از آنکه متوجه شد محمدعلی بصیری ضارب مرتضی مطهری است وی را بدون محاکمه به قتل رساند.
عبدالمجید معادیخواه حاکم شرع دادگاه انقلاب که از جانب آیتالله منتظری به همراه علیاکبر ناطق نوری برای محاکمهی اعضای گروه فرقان انتخاب شده بود در مورد نحوهی دادرسی گروه فرقان در پاسخ به سؤالات نشریه شهروند- اردیبهشت ۱۳۸۷شماره ۴۴ میگوید:
«کی به زندان رفتید؟
شاید ۲۴ساعت از دستگیری این افراد نگذشته بود که رفتم.
بند خاصی بودند؟
بله. همین بند ۲۰۹ که الان زبانزد است، احتمالا کارش را با همین گروه شروع کرده است. آنجا از آقای نقاشان سراغ قاتل شهید مطهری را گرفتم. گفت اعدامش کردیم. من شوکه شدم. برایم عجیب بود که در فاصله حدود ۲۴ساعت او را اعدام کردهاند.
وقتی آقای نقاشان به شما گفت که قاتل را اعدام کردند، شما اعتراض نکردید که چرا بدون دادرسی این اتفاق افتاده؟
من گفتم که این کار از هر جهت خیلی بد است. ایشان گفت بقیه را هم میکشیم.»
نقاشیان در مورد فعالیتهای خود پس از دستگیری و اعدام اعضای گروه فرقان میگوید:
«سپس در زمان جنگ با آقای رفیق دوست كار كرده و در زمان تشكیل وزارت اطلاعات دورهای كوتاه با آقای ری شهری و بعد تا سال ۶۶ با آقای ناطق در وزارت كشور بودم. از سال ۶۶ تا امروز هم در بخش خصوصی و بیشتر كار فرهنگی میكنم .»
نقاشیان به این ترتیب در چند جمله از سه دهه فعالیتهای خود در زمینههای اطلاعاتی، امنیتی، خرید اسلحه، تروریسم خارج از کشور، بند و بست با محافل اسرائیلی و آمریکایی و غارت اموال عمومی میگذرد.
نقاشیان که پس از موفقیت در سرکوب گروه فرقان به یک چهرهی امنیتی و اطلاعاتی تبدیل شده بود پس از شکست طرح حملهی نیروهای آمریکایی برای آزادی گروگانهای آمریکایی در طبس، مسئولیت نگهداری تعدادی از گروگانهای آمریکایی را به عهده گرفت و از همان موقع در جریان معامله با تیم رونالد ریگان و جمهوریخواهان آمریکایی قرار گرفت.
سایت تاریخ ایرانی متعلق به صادق خرازی، معاون سابق وزرات خارجه و سفیر سابق ایران در فرانسه در مورد فعالیتهای او مینویسد:
«حمیدرضا نقاشیان در سالهای ابتدایی انقلاب نامی آشنا برای سیاسیون داخلی و خارجی بود. محافظت از امام خمینی، مسوولیت پروژه فرقان و سفرهای متعدد برای خریدهای تسلیحاتی او را به یک چهره ویژه تبدیل کرده بود. گری سیک کتابی را اواخر دهه ۸۰ میلادی منتشر کرد که در آن از حمید نقاشیان به عنوان یکی از مذاکرهکنندههای ایرانی با جمهوریخواهان آمریکایی برای تاخیر در آزادی گروگانها تا آغاز ریاستجمهوری ریگان نام برده بود.» http://www.tarikhirani.ir/fa/news/All/bodyView/1379/index.html
در نتیجهی گفتگوهای حمید نقاشیان و تیم ایرانی که البته مهدی کروبی (۲) نیز درگیر آن بود آزادی گروگانهای آمریکایی به تعویق افتاد تا رونالد ریگان که رقابت شانه به شانهای با جیمی کارتر داشت به ریاست جمهوری آمریکا برسد. بر اساس معامله یادشده گروگانهای آمریکایی درست ۲۰ دقیقه پس از مراسم تحلیف رونالد ریگان آزاد شدند.
روبرت پاری Robert_Parry)) یک روزنامه نگار تحقیقی آمریکایی در فصل سیزدهم کتاب «حیله یا خیانت: رمز و راز اکتبر سورپرایز»، Trick or Treason: The October Surprise Mysteryدو نقل قول از ویلیام هرمن و اتورشاگن درباره انجام معامله محرمانهی نقاشیان با افراد تیم ریگان و بوش در اکتبر ۱۹۸۰ برای جلویگیری از انتخاب دوباره جیمی کارتر آورده است:
• ویلیام هرمن، امریکائی که همکار نقاشیان در خرید اسلحه بوده است، به روبرت پاری گفته است: « در ۲۱ ژانویه ۱۹۸۱، یک روز پیش از آنکه از تهران به اروپا بروم، نقاشیان در هتل به دیدار من آمد و با هم براى صرف شام رفتیم. در باره آزادى گروگانها بحث مىکردیم. از گفتگوها که اشخاص مختلف انجام داده بودند و به آزادى گروگانها راه بردند. نقاشیان به من گفت: در اکتبر ۱۹۸۰، پیش از انتخابات، معاملهاى میان دستگاه ریگان با ما بعمل آمد نه براى اینکه گروگانها آزاد شوند بلکه براى آنکه تا بعد از انتخابات و تصدى ریاست جمهورى از سوى ریگان، آزاد نشوند. هرمن ادامه داد: من بر این باورم که آنچه نقاشیان به من گفت، حقیقت دارد. نقاشیان هیچ دلیلى براى دروغ گفتن نداشت. نه چیزى از دست مىداد و نه چیزى بدست مىآورد. »
•آنچه هرمن مىگوید با اظهارات تاجر آلمانى اسلحه خوانایى دارد: یکى از همکاران مارتین کلیان Kilian ، در اشپیگل، در سوئیس از کارل هاینس اوترشاگن Karl Heinz Ottershagen شنید که ایرانى خریدار اسلحه، حمید نقاشیان، با مقامات حزب جمهوریخواه، در ماه سپتامبر ۱۹۸۰، در زوریخ دیدار کرده است. موضوع گفتگوشان مبادله گروگانها با اسلحه بوده است.
اوترشاگن افزود که نقاشیان در دیدارهاى بعدى در پاریس، براى ترتیب دادن فروشهاى اسلحه به ایران، شرکت کرده است. نقاشیان گفته بود براى اینکه به کارتر و کسانى که دور و بر او هستند و رئیس جمهورى ایران، بنىصدر – که رادیکالها او را به چیزى نمىگیرند – نشان بدهیم به چه کارى توانائیم، معامله گروگانها با اسلحه را با جمهوریخواهها انجام دادیم.http://aleborzma.wordpress.com/2011/10/26
هرمن در مورد ارتباطش با حمید نقاشیان و اطلاع یافتناش از معاملهی «اکتبر سورپرایز» میگوید:
«آن زمان، نقاشان مأمور خرید سپاه پاسداران بود. من به امریكا بازگشتم و با یك شركت برزیلى، ترتیب فروش مقدار كمى اسلحه به ایران را دادم. باتفاق نقاشان به برزیل رفتیم تا با كارخانههاى این كشور معاملاتى را انجام دهیم. اوائل 1980 بود. ما بمدت 10 روز به برزیل سفر كردیم و خریدهاى لازم را انجام دادیم. بعد به اروپا رفتیم و از آنجا، من به امریكا باز گشتم. در ماههاى اول، نقاشان حاضر نمىشد با من اطلاعى را در میان بگذارد. اما در ایام عید تولد مسیح 1980، ما نخستین معامله را باهم كردیم. از آن زمان، این مرد به من اعتماد پیدا كرد و آن را به من نشان داد. در ژانویه 1981، من به تهران دعوت شدم تا با وزیر دفاع دیدار كنم. آن وقت بود كه من درباره تماسهاى جمهوریخواهها با رژیم خمینى، شنیدم.» http://banisadr.org/ketab/gerogangiri.htm
نقاشیان در پاسخ به سؤالات نشریه ۹ دی متعلق به حمیدرضا رسایی و باند احمدینژاد در رابطه با نقشاش در دسیسه برای دیر آزاد کردن گروگانهای آمریکایی میگوید:
«در کتاب اکتبر سورپرایز گری سیک آمده گروگانها با دسیسه دیر آزاد شدند، ضمناً شما را هم متهم میکند که در این دسیسه نقش داشتهاید، تحلیل شما چیست؟
من گری سیک را متهم میکنم که کتاب اکتبر سورپرایز را به سفارش سازمان اطلاعاتی انگلیس به نگارش درآورده است. من معتقدم دستکاری در ایجاد تاخیر برای آزادی گروگانها که با رهبری عناصر اصلی در سازمان مجاهدین انقلاب و نفوذی در دولت وقت صورت گرفته، به سفارش و خواست انگلستان بوده و این خیانت به کشور و انقلاب در حالی از ماموریت مخفی آنان تاکنون افشا نگردیده است.
شما هیچ وقت سعی نکردید با خود آقای گری سیک ارتباط بگیرید و از او توضیح بخواهید؟
من دو بار برای ملاقات با گری سیک اقدام کردم. یک بار ایشان بر سر ملاقات در ژنو نیامد و بار دوم از طریق شخصی به نام احمد انصاری که بعد از انقلاب مسوول دفتر رضا پهلوی بوده و چون رضا از او کلاهبرداری کرده از او جدا شده و به ایران پناه آورده، او را به دوبی دعوت کردم و او بهانهای تراشیده که هر وقت من به دوبی آمدم شما را برای ملاقات مطلع خواهم کرد.»
http://www.tarikhirani.ir/fa/news/All/bodyView/1379/index.html
حمیدرضا نقاشیان برای رفع اتهام از خود مدعی میشود که گری سیک عضو شورای امنیت آمریکا در دولتهای جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان به سفارش سازمان اطلاعاتی انگلیس کتاب نوشته است! (۳) البته او صحبتی از دیدارهای خود با هرمن و روبرت پاری و ... نمیکند که گری سیک به آنها اشاره کرده است.
وی که به خاطر نزدیکیاش به «رفیقدوست» به سپاه پاسداران رفته بود در پایهگذاری وزارت اطلاعات نیز شرکت داشت و سپس در دوران ناطق نوری به وزارت کشور رفت و اولین رئيس حفاظت اطلاعات نیروهای انتظامی شد.
در صفحه ۵۰۷ کتاب «شنود اشباح»، حميد نقاشان از قول على فلاحيان چنین معرفى شده است:
«با آقاى ناطقنورى ضد فرقان كار مىكرد. يك مدتى هم پشتيبانى وزارت سپاه را داشت. بعد هم در كارهاى اقتصادى افتاد. در لندن، سر قضايائى كه بماند دستگير شد و بعد از آزادى و برگشت به ايران، پروندههاى مالى و بدهكارى و اينها داشت. حدود سال ۷۵ - ۷۴ هم ممنوعالخروج شد. آقاى نيازى پيگير بحثهاى او بود تا نهايتاُ ممنوع الخروجىاش را لغو كرد. صاحب شركت كاترپيلار در تهران هم بود فكر مىكنم هنوز هم هست.»
نقاشیان پس از کشته شدن عباسعلی ناطقنوری به همکاری با فرزندان او و فرزندان علیاکبر ناطقنوری ادامه داد.
عبدالله قاسمی عضو سابق "واحد حفاظت مسئولان"، جمهوری اسلامی که در سال ۲۰۰۳ محبور به ترک کشور شد دربارهی حمید نقاشیان میگوید:
«آقای حمید نقاشیان در سال ۱۳۵۷ از مال دنیا فقط یک تاکسی داشت. در منزل پدریاش که یک خانه کاملاً معمولی در شهرآرا بود زندگی میکرد. بعد از انقلاب محافظ آقای خمینی شد و از آن به بعد درهای نعمت و قدرت به روی او باز شد. او همراه با محمد هنردوست در ضربه به فرقان نقش بزرگی داشت. از همان آغاز برای مأموریتهای خاص به خارج از کشور سفر میکرد. در زمان ری شهری معاون وزارت اطلاعات شد و در حین ریاست رفیق دوست بر وزارت سپاه او مدتی مسئول خرید سپاه پاسداران شد. پس از جنگ وقتی که "سردار سازندگی" در تکاپوی ساخت و ساز بود و شرکتهای دولتی را بذل و بخشش میکرد آقای نقاشیان که قبلاً با گرفتن کاترپیلار قدرت اقتصادی بزرگی به هم زده بود، یک شرکت سرمایه گذاری تاسیس کرد. نام این شرکت را به خاطر نمیآورم اما دفتر آن در نزدیکی سینما تخت جمشید سر تقاطع "وصال" بود. محمد هنر دوست هم که از ابتدای انقلاب به او نزدیک بود از همراهان او در این شرکت بود. این شرکت محل تجمع افرادی بود که در سالهای اول انقلاب با جهد فراوان مؤسسات خصوصی را مصادره و دولتی کرده بودند و الان طی خصوصی سازی مجدد آنها را تصاحب کرده بودند. افراد بسیاری از قدرتمندان رژیم در این شرکت سهیم بودند. از عسگراولادی مسلمان تا محمد هنردوست، خانواده همسر حمید ناطق نوری، مصطفی ناطق ( فرزند اکبر ناطق نوری) یکی از پسران عباس ناطق (از کشتهشدگان ۷ تیر ۱۳۶۰) سهم داشتند. البته حتماً افراد دیگری هم صاحب سهم بودهاند که من از آنها خبر ندارم . یکی از کارخانههایی که به این شرکت تعلق داشت کارخانه "مبلیران" بود. محمد هنردوست فرزند یک مبل فروش بود. شاید به همین دلیل این کارخانه به او سپرده شد.»
http://news.gooya.com/politics/archives/036290.php
نقاشیان به مدد وابستگیاش به باندهای قدرت توانست مدیریت «کاترپیلار» را به دست آورد. شرکت همکار ماشین که در سال ۱۳۶۷ تأسیس یافته، مدیریت آن با حمیدرضا نقاشیان است. در سایت این شرکت حوزهی فعالیتهای آن
«ماشینآلات راهسازی، ماشینآلات ساختمانی، ماشینآلات معدن، غلتک، تراکتور، ژنراتور، موتور، بیل مکانیکی، لودر بکهولودر، بیل مکانیکی چرخ لاستیکی، بیل مکانیکی چرخ زنجیری، لودر چرخ لاستیکی، لودر چرخ زنجیری، تله هندلر، فورواردر، تراکتور خارج جادهای، ماشینآلات لولهگذار، ماشینآلات بازسازی آسفالت، هاروستر » معرفی شده و در شرح فعالیتهای آن آمده است:شرکت کامپیوتری سیستم ایران با نام اختصاری "آیسیاس" از دیگر شرکتهایی است که حمیدرضا نقاشیان در آن رئیس هیأت مدیره است. این شرکت در زمینهی بانکداری فعالیت میکند.
شرکت آیسیاس به همراه دو شرکت اینفوسیس یا (توسعه سیستمهای انفورماتیک) و آفتاب خاورمیانه تشکیل یک گروه زنجیرهایی را میدهند. شرکت آفتاب خاورمیانه در زمینهی اینترنت و آیسیپی، شرکت اینفوسیس در زمینه بارکد و شناسنده رادیویی (RFID ) و شرکت آیسیاس در زمینه نرمافزار و سختافزارهای کارت پرداخت، بانکداری و خدمات ویژه مالی فعالیت میکنند.
شرکت آیسیاس به صورت سهامی خاص بوده و ترکیب هیئت مدیره آن عبارتند از حمیدرضا نقاشیان (رئیس هیئت مدیره)، منصور ستاری (نایب رئیس هیئت مدیره) و مدیرعامل علی جواهری محمدی؛ مدیرعاملِ شرکت اینفوسیس، ناصر آلاد و هیئت مدیره آن عبارتند از حمیدرضا نقاشیان (رئیس هیئت مدیره)، منصور ستاری (نایب رئیس هیئت مدیره) و علی جواهری محمدی.
بعضی از محصولاتی که شرکت عرضه میکند عبارتند از:
1- پایانه فروش از شرکت اینجنیکو. که نمایندگی غیر انحصاری آنرا نیز دارا بوده و پشتیبانی میکند.
2- نماینده انحصاری سرورهای رده رایانه شخصی از شرکت بوول (Bull)
3- نماینده کارت پرداخت پروتون
4- محصولات شناسایی رادیویی (RFID )از شرکتهای مختلف
5- نرم افزار برای ای.تی.ام و پوز با استاندارد وُزا-اکس.اف.اس (WOSA-XFS ) و ایی.ام.وی (EMV ) و ۸۵۸۳
6- نرم افزار برای بکآفیس ای.تی.ام و پوز برای پذیرش کارت هوشمند و مغناطیسی
7- نرمافزار برای پوزهای اشلامبرگر
8- کارتهای مغناطیسی و هوشمند از شرکت اشلامبرگر
9- پینپدهای شرکت اینجنیکو که در حال حاضر مدلهای ۳۱۰۰ و ۳۵۰۰ پیشنهاد میگردند
10- ای.تی.ام های سیگما ساخت ایتالیا
http://www.raherast.com/8302/ics-co.htm
نقاشیان همچنین در دههی ۷۰ مسئول مانژ سوارکاری سپاه پاسداران که همان مانژ سلطنتی است شد و گاهگاهی آموزش سوارکاری هم میداد. در همین دوران او تعدادی اسب نر اصیل از کشورهای اروپایی به ویژه ایرلند وارد کرد و به پرورش اسب که بسیار پولساز بود روی آورد. او مادیانهایی را که توانایی جفتگیری داشته باشند انتخاب کرده و از این طریق ثروت هنگفتی را به جیب زد. او در سالهای ۷۸-۷۹-۸۰-۸۱ میلیونها تومان (بین ۵ تا ۲۰ میلیون تومان) برای هر بار جفتگیری از صاحبان مادیانها میگرفت. او با دادن مواد مغذی و انرژیزا به اسبها گاه تا روزی ۴ بار از آنها کار میکشید. در این کار نیز وی با خانوادهی ناطق نوری مراودهی نزدیکی داشت.
مرتضی ناطقنوری پسر عباسعلی مالک یک باغ اختصاص چند هکتاری در حوالی هشتگرد است و از آنجایی که علاقه ویژهای به اسبهای قیمتی دارد و دستی در واردات و پرورش اسبهای زیبا دارد، تعداد قابل توجهی از این اسبها را در این باغ نگهداری میکند .
گفته میشود نقاشیان در سال ۷۴ یک میلیارد تومان به علی اکبر ناطق نوری باج داد تا وزارت اطلاعات دست از سرش بردارد. وی پیشتر در ساخت خانهی بزرگ ناطق نوری در زرگنده نیز به وی کمک کرده بود. بعدها ناطق نوری خانهای در دزاشیب خرید که میلیاردها تومان قیمت دارد.
یکی از دوستانم میگفت وی در سال ۷۸ یا ۷۹ میهمانیای در رستوران لوکس طلایی ترتیب داده و خیلیها را دعوت کرده بود. شب یک ماشین آخرین مدل میآید دنبال نقاشیان، در را که باز میکند دو دختر جوان با لباسهای خیلی باز و آرایش غلیظ در ماشین او بودند. به او در مورد دختران همراهش اعتراض میشود. نقاشیان در پاسخ میگوید شامتان را خوردهاید حرف زیادی نزنید.
نقاشیان هماینک مانند بسیاری از چهرههای امنیتی و نظامی سابق دستی هم در کار رسانه دارد. او رئیس هیأت مدیره مؤسسه سخنگستر است که روزنامههای ایراننیوز و صبح اقتصاد را منتشر میکند. (۵)
نقاشیان پس از کودتای سال ۸۸ با حمله به میرحسین موسوی و «جنبش سبز» تلاش کرد دل خامنهای را به دست آورده و زمینهی سوءاستفاده از منابع اقتصادی هرچه بیشتر را برای خود فراهم آورد. (۴)
در این دوران خبرگزاری فارس به عنوان مدیر مؤسسه سخن گستر چهرهای فرهنگی به او بخشید و وی را در «نشست بررسی جریانهای فكری التقاطی» که توسط باشگاه خبری فارس «توانا» و با همكاری مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در غرفه این باشگاه در هفدهمین نمایشگاه مطبوعات برگزار شده بود شرکت داد تا وی به ضدیت کور با نهضت آزادی و مصدق و مشروطه و مجاهدین و شریعتی و فرقان و ... پپردازد و همه را یک کاسه کرده و به امویان و عباسیان و زیدیه و شیخیه و ... بچسباند. و یا «ترویج تفكر چپ، حزب توده و همراهی دموكراسیهای غربی» را بانی «تشكیل حزب ایران نوین و رستاخیز» معرفی کند!
او حتی به دروغ مدعی شد «مقام معظم رهبری میفرماید: ما با آشوری جلسه گذاشتیم كه شریعتی نیز بیاید و با گروه فرقان جلسه بگذاریم و انحراف آنان را اصلاح كنیم اما به دلیل اینكه گروهك فرقان در میان جوانان پرشور انقلابی طرفدار داشتند حاضر نشدند به بحث بنشیند.»
http://www.farsnews.com/printable.php?nn=8908051294
این ادعای واهی در حالی بیان میشود که فرقان در اواخر سال ۵۶ تشکیل شد و شریعتی در اردیبهشت ۵۶ از کشور خارج شده و در خرداد ماه همان سال فوت کرده بود. پس از انتشار کتاب «توحید» توسط آشوری در سال ۵۵ میانهی خامنهای با او به شدت شکرآب شده بود و همه تلاشها برای آشتی این دو از سوی خامنهای رد شده بود.
نقاشیان همچنین به نمایندگی از سوی مؤسسه مطالعاتی صاحبالزمانی (عج) ریاست هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت کالای خواب مبلیران شد.
روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران پنج شنبه دهم فروردین ۱۳۹۱ خبر داد:
«آگهی تغییرات شرکت کالای خواب مبلیران سهامی خاص به شماره ثبت ۳۲۰۵۰۳ و شناسه ملی ۱۰۱۰۳۵۹۸۷۴۱ به تاریخ ۱۳۹۰/۱۱/۳۰
به استناد صورتجلسه هیئت مدیره مورخ ۱۳۹۰/۵/۲۵ تصمیمات ذیل اتخاذ شد:
۱- سمت اعضاء هیئت مدیره به قرار ذیل تعیین گردیدند:
مؤسسه مطالعاتی صاحبالزمانی (عج) با نمایندگی آقای حمیدرضا نقاشیان به سمت رئیس هیئت مدیره و مؤسسه سخن گستر با نمایندگی آقای رضا امینی به سمت نائب رئیس هیئت مدیره و شرکت لیزینگ سامان سهامی خاص با نمایندگی آقای مجید تقیزاد به سمت عضو هیئت مدیره و آقای حمیدرضا نقاشیان به نمایندگی از مؤسسه مطالعاتی صاحبالزمانی (عج) به شماره ثبت ۸۵۵۲ به سمت مدیرعامل. »
http://www.gazette.ir/Detail.asp?CurPage=48&isParent=&Level=&CategoryID=&NewsID=932663208014994
مؤسسه مطالعاتی آن هم از نوع «صاحب الزمانی» چه کار به رختخواب و تشک و بالشت و تخت تاشو و ... دارد خدا میداند و «برادران پاسدار».
ایرج مصداقی ۱۱ فروردین ۱۳۹۱
پانویس:
۱- این سه عملیات عبارت بودند از انفجار در رستوران خوانسالار که گفته میشد نظامیان آمریکایی در آنجا رفت و آمد میکنند، پرتاب نارنجک به مینیبوس آمریکاییها در خیابان نیروی هوایی و حمله به پل گریم مستشار آمریکایی و همچنین عملیات ایذایی انفجار در موتورخانهی کاخ جوانان شوش، انهدام دکل برق، انفجار در کارخانه کیان تایر، تخریب مشروب فروشیها و «امکان فساد».
انفجار در رستوران خوانسالار توسط علی تخیری و عباس احمدی که در جریان بمبگذاری کشته شد صورت گرفت. این انفجار قرار بود ابتدا توسط حسین مظفر وزیر آموزش و پرورش دولت خاتمی صورت گیرد اما از آنجایی که برای عادیسازی حاضر به زدن کراوات نبود از طرح کنار گذاشته شد. به اعتراف مظفر بمبگذاران جنبههای شرعی عملیات خود را با سیدعلی خامنهای هماهنگ میکردند. در این عملیات رستوران خوانسالار که بالاتر از میدان آرژانتین بود کاملاً ویران شد و تعداد زیادی از مشتریان کشته و زخمی شدند.
حمله به مینیبوس آمریکاییها در خیابان نیروی هوایی تهران صورت گرفت. علی تخیری و شکوری که بعداً کشته شد اقدام به پرتاب نارنجک دست ساز به مینیبوس آمریکاییها کردند. به ادعای اعضای این گروه در عملیات مزبور هفت آمریکایی کشته شدند. (ادعای یاد شده مورد تأیید مقامات آمریکایی قرار نگرفت)
۲- مهدی کروبی در اکتبر ۱۹۸۰ در پاریس با ویلیام کیسی رئیس ستاد تبلیغات ریگان که بعدها رئیس سازمان سیا شد و در دوران ریاست وی افتضاح «ایران گیت» به وقوع پیوست در ارتباط با به تعویق انداختن آزادی گروگانهای آمریکایی دیدار و مذاکره کرد.
۳- نقاشیان همچنین با ارائهی نظریهی ابلهانهای به قدرت رسیدن مسعود رجوی در مجاهدین را توطئهی سرویس جاسوسی انگلیس از طریق برادرش میداند:
«بعد اعدام بدیع زادگان گروهی كه تحت تاثیر و رهبری لطفالله میثمی بودند توقع داشتند رهبری مجاهدین خلق [منافقین] به میثمی سپرده شود چون او باجناق بدیعزادگان بود. حال اینكه عدهای نشستند دور هم و به مسعود رجوی مسئولیت دادند. البته من نقش كاظم رجوی برادر مسعود در انتخاب او را خیلی تاثیر گذار میدانم. با اطلاعاتی كه داشتم او عضو MI6 بود و از آن طرف هدایت میشد. انگلستان در زندانها كرسی جذب داشت و یا كارچاقكنی خیلیها را جذب كرده بود. از مذهبی تا كمونیست دو آتیشه را در دستور جذب داشت. »
http://cheraghdar.blogfa.com/post-6.aspx
نقاشیان که به دروغ مدعی است در سالهای اولیه دهه ۵۰ در خانههای تیمی مجاهدین بوده! هنوز نمیداند که میثمی باجناق حنیفنژاد بوده است و نه بدیعزادگان. میثمی قرار بود با حوریه بازرگان ازدواج کند که در شهریور ۵۰ و شب عروسیاش دستگیر و در شهریور ۵۲ آزاد شد. حوریه در سال ۵۲ از کشور خارج شد و با مرتضی خاموشی ازدواج کرد. هر دو در سال ۵۵ هنگام ورود به کشور در برخورد با مأموران دولتی با خوردن سیانور خودکشی کردند.
پوران بازرگان خواهر حوریه همسر محمد حنیفنژاد بود. لطفالله میثمی پس از آزادی از زندان در سال ۵۲ یکی از اعضای مجاهدین بود که تحت مسئولیت بهرام آرام قرار داشت و در ۲۷ مرداد ۵۳ در اثر انفجار، یک دست و دو چشماش را از دست داد.
۴- نقاشیان تا آنجا پیش رفت که نقش میرحسین موسوی را همسان نقش سرلشکر زاهدی در کودتای ۲۸ مرداد معرفی کرد. وی در پاسخ به سؤال رجا نیوز که پرسیده بود:
«گفته شده که نقش موسوی در جریانات اخیر، نقش ارتشبد زاهدی در 28 مرداد است، ولی آیا برخورد نظام جمهوری اسلامی با موسوی، برخوردی متناسب با چنین استنادی هست؟»
گفت: ... «این حقیر مصراً معتقدم آقای موسوی در پی ورود به یک کودتا علیه مقام معظم رهبری است و برخورد با احمدینژاد، بهانهای بیش نیست، یکی از ارکان این کودتای شبه 28 مردادی، چماقداری شعبان بیمخها بود. شعبان بیمخهای متعددی به خیابانها آمدند، شیشههای مغازهها و خانههای مردم را شکستند، مغازهها و ماشینهای مردم را آتش زدند. اگر شعبان بیمخ در خیابان ولیعصر میایستاد و نماز جماعت بر پا میکرد، شما چقدر باور میکردید؟ »
http://rajanews.com/detail.asp?id=39284
۵- در جلد چهارم کتاب نه زیستن نه مرگ توضیح دادهام که چگونه چهرههای امنیتی و اطلاعاتی و نظامی رژیم پس از پایان جنگ تبدیل به چهرههای «فرهنگی» شدند و هدایت خبرگزاریها، روزنامهها، رادیو تلویزیون و دیگر رسانهها را به دست گرفتند.
منبع:پژواک ایران