محمدرضا صدر عاملی و رخت دامادیاش
ایرج مصداقی
رسانههای وابسته به رژیم خبر از آن دادند که «پدر رسول صدرعاملی كارگردان صاحب نام سینمای ایران بدرود حیات گفت». در مشروح خبر آمده است که «آیت الله سید فخرالدین صدرعاملی از روحانیون سرشناس شرق تهران، در پی یك دوره طولانی مدت بیماری، با وخیم شدن وضعیت عمومی و انتقال به بیمارستان، شب گذشته در سن ۷۶ سالگی دارفانی را وداع گفت. پیكر ایشان كه از خانواده معظم شهدا و از نزدیكان آیتالله مهدوی كنی ریاست مجلس خبرگان رهبری بود، صبح فردا پنج شنبه از مقابل مسجد رحمتیه واقع در خیابان پیروزی ابتدای خیابان شكوفه تشییع و در شهر ری در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی به خاك سپرده خواهد شد.»
این رسانهها در ادامه آوردهاند که «نكته قابل ذکر درباره ۵ پسر ایشان است كه یكی در جبهه به فیض شهادت نائل شد، یكی از آنان در سلك روحانیت در آمد و دیگری به علت ابتلا به سرطان خون درگذشت. اما مشهورترین فرزند وی رسول صدر عاملی، كارگردان مشهور سینمای ایران است كه جزو نسل هنرمندان انقلاب است كه در زمان اقامت امام در نوفل لوشاتو، تصاویری تاریخی از ایشان گرفت و سریال خاطرات یك خبرنگار را درباره پرواز انقلاب ساخت.»
http://jahannews.com/vdchminzw23nq-d.tft2.html
خوانندگانی که با خانوادهی صدرعاملی آشنا نیستند لابد فکر میکنند رسانههای مزبور یادشان رفته یادی از پسر پنجم آیتالله سید فخرالدین صدر عاملی که در واقع ستاره درخشان این خانواده بود بکنند.
محمدرضا صدر عاملی که رسانههای رژیم مذبوحانه تلاش کردهاند منکر وجود وی شوند، از هواداران سازمان مجاهدین خلق بود که در سال ۱۳۶۰ دستگیر و پس از تحمل شکنجههای بسیار در زندانهای اوین و گوهردشت، در سال ۶۲ به جوخهی اعدام سپرده شد. بی مناسبت نیست خاطرهی یکی از دوستانم از آخرین روزهای عمر محمدرضا صدرعاملی را با هم مرور کنیم.
هیچ کس در آن لحظه انتظار این وضعیت را نداشت. همهمان شوکه شده بودیم و از همه بیشتر دوستی که سر محمدرضا را اصلاح میکرد. او در حالیکه خشکش زده بود، بی حرکت و بهت زده به محمدرضا نگاه میکرد، بغضاش ترکید و زد زیر گریه.
محمدرضا لحظهای منتظر ماند و وقتی دید او همچنان گریه میکند و دستش بکار نمیرود با ملاطفت گفت: «چرا گریه میکنی؟ یا الله بجنب الان میآیند و سرم نصفه کاره میماند. مگر نشنیدهای امام حسین هر چه به ظهر عاشورا و لحظهی شهادتش نزدیک میشد چهرهاش بیشتر گل میانداخت.» دوستی که سر او را اصلاح میکرد بهر شکل شده به خودش مسلط شد و سر محمدرضا را اصلاح کرد .
بعد از اتمام اصلاح، محمدرضا، کت و شلوار سفید رنگش را پوشید و با سرو صورتی مرتب چنانکه وعده کرده بود از همه ما خداحافظی کرد و همچون دامادی که به حجلهگاه میرود بسوی جوخه اعدام روانه شد. »
به این ترتیب خمینی به فرزند آيتالله سيد فخرالدين صدرعاملي، مسئول عقیدتی سیاسی و نماينده خودش در شهربانی و راهنمايي و رانندگي هم رحم نکرد.
و امروز کارگزاران نظام تلاش میکنند نامی از فرزند وی به میان نیاورند تا مردم پی به سیاهکاری و شقاوت خمینی نبرند.
نام فرزند رسول صدر عاملی، محمدرضا است اما در همان حال از خاطرات خود از «امام خمینی» و «نوفل لوشاتو» و ... میگوید و به عکسهایی که از «امام» گرفته مینازد.
در دنیای عجیبی سیر میکنیم.
ایرج مصداقی ۲۵ ژوئن ۲۰۱۱
منبع:پژواک ایران