گفت گو با ايرج مصداقي، نويسنده چهار جلد خاطرات زندان
ایرج مصداقی
طی هفته های گذشته، موضوع شکنجه های غيرقابل تصور در زندان های جمهوری اسلامی دوباره به گستردگی مطرح شد. در سال های گذشته، می رفت تا گفته ها و نوشته های زندانيان سياسی دهه 1360 در باره شکنجه در زندان های ايران کمرنگ و کمرنگ تر شود. اما پس از دستگيری های گستردۀ دو سه ماه گذشته، اين بحث دوباره در مرکز توجه افکار عمومی ايران و جهان قرار گرفت. در اين ميان آقای مهدی کروبی که خود از بنيانگذاران نظام اسلامی ايران است طی نامه معروفش از شکنجه های وحشتناک و تجاوزات باورنکردنی در زندان ها پرده برداشت.
بسياری از قربانيان شکنجه در دهه 1360 در اين باره نوشته اند و تاکيد کرده اند که آنچه بيرون آمده تنها کسری از فشارهايی است که طی دهه 1360 به زندانيان سياسی رفته است. در اين ميان ايرج مصداقی که 4 جلد خاطرات زندان او از جمله مستندترين نوشته های مربوط به آن دوران هستند، نامه ای خطاب به آقای کروبی نوشت و ضمن تجليل از ايشان به دليل بيان گوشه ای از حقايق، از او دعوت کرد تا در باره تجاوزهايی که در دوران مذکور در حق زندانيان سياسی روا شده نيز بگويد و تکليف خود را روشن کند.
سايت ديدگاه در باره ايرج مصداقی از جمله نوشته است: ,متولد ۱۳۳۹، تهران است. وی از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ به علت فعاليتهای سياسی به مدت بيش از ده سال در زندانهای قزلحصار، اوين و گوهردشت به سر برده است.
ايرج مصداقی پس از آزادی از زندان، در سال ۱۳۷۳ مجبور به فرار از ايران ميشود. در خارج از کشور دوباره فعاليتهای سياسی ـ اجتماعی خود را از سر ميگيرد.
کتاب ,نه زيستن، نه مرگ, را که تلفيقی از خاطرات و گزارش از زندانهای جمهوری اسلامی است، در چهار جلد به نامهای ,غروب سپيده,، ,اندوه ققنوسها,، ,تمشکهای ناآرام, و ,تاطلوع انگور,، در سال ۲۰۰۴ ميلادی در سوئد منتشر ميکند. اين کتاب يکی از اسناد مهم و معتبر تاريخی بويژه در رابطه با قتلعام زندانيان سياسی در سال ۱۳۶۷، است.,
خ.ش
آقای ايرج مصداقی در حال حاضر شما خودتان را فعال سياسی می دانيد يا فعال حقوق بشر؟
ميتوانم بگويم هر دو با هم: يک فعال سياسی مستقل هستم و با هيچ گونه جريان سياسی در ايران وابستگی يا رابطهای ندارم و در واقع هيچ همخوانی ندارم چه فکری چه ايدئولوژيک. اما فعاليت سياسی من به اين مفهوم که تمايل به شرکت در قدرت حاکم داشته باشم نيست.
انگيزه شما و يا دليل اصلی شما در نوشتن نامه مورد بحث ما به آقای کروبی چه بود؟
دو موضوع محرک اصلی من بود. يکی همان نقطه مثبتی بود که من از آقای کروبی ديدم. در هفتههای گذشته و دو ماه گذشته ايشان در مقابل ولی فقيه ايستاد و به کودتا نه گفت و درست هم عمل کرد. اين يک انگيزه اصلی است برای اين که من رو به ايشان نامه بنويسم و ايشان را مورد خطاب قرار بدهم. بنابراين يک حرکت مثبتی در ايشان ديدم که خطاب به ايشون نامهای بنويسم، هرچند که نامهی من بنوعی نگاه انتقادی هم داره. ولی در مجموع نگاه من مثبت است. منتهی مطالب ديگر هم هست و آن اين حقيقت است که من يکی از بازماندگان نسلی هستم که در زندان فجايع زيادی را از سر گذراند. پس من مجبورم به خاطر همبندانم و هم نسلهايم که امروز زير خروارها خاک مدفون هستند يادآور فجايعی باشم که مشابه آن امروزه در ايران در حال اتفاق افتادن است.
نکته مهم اين است که امروزه دارد اين طور مطرح ميشود که اين اتفاقات تازه در حال رخ دادن است و گفته ميشود که عزای ملی است و اين فجايع به اين شکل به زمان حال مربوط ميشود. من آمدم بگويم که نه اين چيزی که دارد اتفاق ميافتد خلقالساعه نيست. می خواهم بگويم در 30 سال گذشته فجايعی اتفاق افتاده که لغايت وقيحتر از آن چه که اين روزها ما ميبينيم. معتقدم نبايد چشم بر روی آن چه که در 30 سال گذشته اتفاق افتاده ببنديم.
علاوه بر اين يک انگيزه ديگر هم دارم و آن اين که به نظر من هر وقت کسی از جنايتکار جدا شود و در کنار مردم قرار گيرد ميبايستی به او کمک کرد. و من بدون اين که تصور کنم که خيلی مخاطب دارم و يا اين که خيلی تأثير گذار هستم می خواهم به سهم خود در اين راستا عمل کنم. اين وظيفهای است که برای خود ميبينم.
آيا ميتوانيد با اطمينان بگوئيد که در اين کار هيچ گونه حس انتقامجوئی نيست؟
من اساسا به دنبال انتقام کشی نيستم. البته اين را هم به دنبالش اضافه کنم که من شديدا مخالف بحث "ببخش و فراموش نکن" هستم. اين موضوع را برخلاف حقوق بشر ميدانم، برخلاف اصول اوليه حقوق بشر ميدانم و اعتقاد هم دارم که تمام طرفداران راستين حقوق بشر برای پايان دادن به جنايت با impunity تلاش ميکنند.
اعتقاد دارم تمام افراد مسئول هستند در مقابل اعمالشان و بايد پاسخگو باشند. در مورد آقای کروبی فکر ميکنم عناصری در ايشان هست که ميتواند به ايشان کمک کند تا خود را از جنايتکاران جدا کند. اينکه ايشان تا کجا خواهد ايستاد و پيش خواهد رفت، آن را زمان مشخص خواهد کرد. می خواهم مسيری را در مقابل ايشان باز کنم، چون من تصور می کنم وقتی که آقای کروبی به خامنهای گفت نه، و در مقابل او ايستاد، راهی جلوی او باز شد. اساسا چشم او باز شد، يعنی مسائلی را که قبلا نميديد و يا تشخيصی نميداد و يا تشخيص ميداد و سکوت ميکرد حالا ميبيند، حالا ميفهمد و حال درک ميکند و حالا واکنش نشان ميدهد.به گمان من همه اينها به خاطر همان نهايست که ايشان به ولايت فقيه گفت. حال ايشان هر قدمی که برداره و هر نهای که به ولايت بگه کمکی هست که راه جديدی برايشان باز شود، افقها و پنجرههای جديد گشوده ميشود.
به خاطر همين در نامه ام نوشته ام که در اولين گام بعدی ايشان بايد از آيتالله منتظری عذرخواهی کند. اين ميتواند دوباره راه جديدی را در مقابلشان باز کند و حالا به قول معروف ريش و قيچی دست آقای کروبی است.
آيا گمان می کنيد آقای کروبی از آنچه شما مطرح کرده ايد بی اطلاع بوده است؟
مطمئنا که ايشان بيخبر نبودند ولی بعضی اوقات بسياری از مسائل باعث ميشود که آدمها به توجيه بيفتند و يا سرنوشت خود را به ديگران گره بزنند. شما ملاحظه ميکنيد. ايشان شايد به خاطر اعتقاد به ولايت فقيه به اين نتيجه رسيده که چون ولی فقيه گفته او هم بايد اطاعت کند. آقای کروبی حتی در زمينهسازی برای برکناری آقای منتظری مشارکت داشته که بهای آن را امروز ميپردازد. پس نمی توانست بی اطلاع باشد.
بيشتر اينکه ايشان و آقای رفسنجانی زمينهساز به قدرت رسيدن آقای خامنهای بودند. اما روی ديگر سکه اين است که آقای کروبی در يک نقطه جلوی ولايت فقيه ايستاده و من اميدوارم ايشان جا پای آقای منتظری بگذارند.
آيا به نظر شما اگر فرض را بر اين بگذاريم که ايشان خبر نداشته در مسوليت شان تاثيری دارد؟
من با اين فرض مشکل دارم. آقای کروبی در موقعيتی بودند که به خوبی آگاهی داشتند به شرايط، و ميدانستند چه ميگذرد. لااقل از جنايات لاجوردی آگاه بودند. اين چيزيست که حتی موسوی تبريزی هم به آن اشاره کرده. خود موسوی تبريزی با سابقه جنايتکارانه ای که دارد اشاره ميکرد که لاجوردی بيش از حد خشونت به خرج ميدهد. خود آيتالله منتظری از لاجوردی به عنوان جنايتکار نام برد و حتی نماينده ايشان پيش خود من از او به نام قصاب نام برد.
حتی اگر فرض کنيم که ايشان نميدانستند که البته من اين را واقعی نميدانم به هرحال ايشان برای آنچه در جمهوری اسلامی اتفاق افتاد مسئول هستند اما حالا اگر متوجه شدند ميبايستی بيشتر جديت از خودشان نشان دهند. بايستی عذر تقصير بخواهند و تقاضای عفو و بخشايش بکنند از مردم ايران از خانواده شهدا، قربانيان و جبران گذشته را بکنند. ما ميبينيم که آيتالله منتظری 23 سال است که از همه چيز محروم است و بها ميپردازد و هر جا را که فرصت پيدا کرده افشاگری کرده عليرغم اين که در دوران کهولت بسر ميبرند و مسلما از مشکلات بسياری هم رنج ميبرند.
با يکی از زندانيان سياسی دهه شصت که الان در دهه هشتاد زندگی خود به سر می برد، صحبت کردم می گفت آنچه الان در باره فشار درزندان ها بيرون آمده حتی کسر کوچکی از آنچه بر او و همبندان او در دهه 60 رفت نيست. آيا با اين موافقيد؟
من کاملا موافق هستم. به خصوص در اوين چون من خودم آن جا بودم ميتوانم شهادت دهم. توجه کنيد آن چه را که من خود ديدم و به آقای کروبی هم عرض کردم. آن چه که در زندانهای خاص به عنوان واحد مسکونی اتفاق افتاده شوخی نيست، 14 ماه شکنجه همراه با بازجو و زير شديدترين شکنجهها که شما نميتوانيد تصورش را بکنيد. اين روزها صحبت از ده ها کشته ميشود. يا حتی 200 تا 300 تا کجا به پای قتل عام و کشتار 67 ميرسد. کشتار بعد از 7 سال زندان! در موارد بسياری ماهها و سالها 20 � 30 نفر در فضايی با 4 متر مربع وسعت، زندانی بودند. اغراق نمی کنم. تا کسی آن را تجربه نکرده باشد نميتواند تصور آن را بکند که ما چطور از تمام فضای آن استفاده ميکرديم حتی من نميدانم و نميتوانم چطور آن را توضيح بدهم.
بله آنچه امروز اتفاق ميافتد دقيقا کسری از آن چيزی است که در دهه 60 اتفاق افتاد.
آقای ايراج مصداقی از شما سپاسگزاريم
اين گفت وگوی تلفنی در تاريخ 18 آگوست 2009 برای نشريه شهرگان انجام و در اينجا قدری کوتاه شده است
^
خسرو شمیرانی
لينک اين گفت وگو در مجله هفتـــــــــــــه / مونترال
http://www.hafteh.ca/index.php?option=com_content&view=article&id=983:q&catid=104:interview&Itemid=73
خبر ویژه کیهان در مورد نامه دوم ایرج مصداقی به کروبی
عضو متواري گروهك منافقين مجدداً از كروبي خواست از منتظري عذرخواهي كند و پا جاي پاي او بگذارد. ايرج مصداقي در گفت وگو با يك نشريه ضدانقلاب كه در خارج از كشور منتشر مي شود، درباره دليل نامه نگاري هاي اخيرش به كروبي اظهار داشت: يك دليل همان نقطه مثبتي بود كه من از آقاي كروبي ديدم. در هفته هاي گذشته و دو ماه گذشته، ايشان در مقابل نظام و ولايت فقيه ايستاد و درست هم عمل كرد. اين يك انگيزه اصلي است براي اين كه من به ايشان نامه بنويسم و مورد خطاب قرار دهم.
وي درباره دليل ديگر نامه نگاري هاي اخيرش به كروبي گفت: اينكه ايشان تا كجا خواهد ايستاد و پيش خواهد رفت آن را زمان مشخص خواهد كرد.
من مي خواهم مسيري را در مقابل ايشان باز كنم، چون تصور مي كنم وقتي كروبي به نظام نه گفت و مقابل آن ايستاد، راهي جلوي او باز شد. اساساً چشم او باز شد(!) به همين خاطر هم در نامه ام نوشته ام كه در اولين گام ايشان بايد از آيت الله منتظري عذرخواهي كند. او حتي در زمينه سازي براي بركناري آقاي منتظري مشاركت داشته است. اما روي ديگر سكه اين است كه آقاي كروبي در يك نقطه جلوي ولايت فقيه ايستاده و من اميدوارم ايشان جا پاي آقاي منتظري بگذارد.
اين عنصر منافق فراري توضيح نداد كه اگر راست مي گويد چرا خودش در كشور نماند تا با نظام معارضه كند و برخي عناصر ساده لوح را به شيوه منافقين تحريك به رويارويي با جمهوري اسلامي مي كند.
گروهك تروريستي منافقين با وجود نفوذ در اركان نظام- حتي دفتر و اطلاعات نخست وزيري و دفتر رئيس جمهور وقت (بني صدر)- در دو مقطع ورود به فاز مسلحانه و عمليات فروغ جاويدان (مرصاد) ضربات مهلكي از جمهوري اسلامي دريافت كردند و اكنون با استفاده از برخي عناصر بازي خورده يا داراي عقده هاي ناگشوده، سعي مي كنند انتقام آن ضربات مهلك را از نظام اسلامي بگيرند. در اين ميان وضع كروبي عبرت آموزتر از همه است كه همزمان با تنگي قافيه ادعاهاي دروغي كه عليه نظام مطرح كرده و براي جور كردن قافيه تقلا مي كند، كساني هم پيدا شده اند كه با سماجت از وي مي خواهند حالا كه از جمهوري اسلامي برگشته، از آنها هم عذرخواهي كند
منبع:پژواک ایران