انتخاب اوباما شرایط را برای رژیم سختتر میکند
ایرج مصداقی
به عنوان یک ایرانی که به سرنوشت کشور و مردمش اهمیت میدهد و تغییر و تحولات درونی جامعه ایران را بی ارتباط با این که چه کسی در آمریکا حکومت میکند نمیداند، آرزو میکنم باراک اوباما کاندیدای حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا پیروز شود. در تمامی دورههای انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا گرایشم به کاندیدای حزب دمکرات بیشتر بوده است. این بار به خاطر شرایط ویژهای که در آن به سر میبریم بیش از پیش خواهان اتمام دوره سیاه تسلط جمهوریخواهان بر کاخ سفید هستم.
به چند دلیل ساده که ربط مستقیم به سرنوشت مردم میهنمان دارد، خواهان پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا هستم. البته کتمان نمی کنم که من بیشتر تمایل به انتخاب هیلاری کلینتون داشتم و شانس او را برای پیروزی بر مک کین بیشتر ارزیابی میکردم.
۱- به لحاظ تاریخی در دوران اداره کاخ سفید توسط جمهوریخواهان هیچ اتفاق مثبتی در تاریخ ایران و به نفع مردم ایران روی نداده است. هرگونه تغییر مثبت در جامعه ایران در دوران دمکراتها اتفاق افتاده است.
- در سال ۱۳۲۰ وقتی محمدرضا شاه به سلطنت رسید و رضا شاه به تبعید رفت، فرانکلین روزولت دمکرات قدرت را در دست داشت. در این دوره بود که گشایش سیاسی در ایران به وجود آمد.
- در سال ۱۳۳۲ به هنگام کودتا علیه دکتر مصدق و حکومت ملی او، دوایت آیزنهاور از حزب جمهوری خواه ریاست جمهوری را به عهده داشت. این دوران مصادف است با یکی از سیاهترین دورههای حکومت محمدرضا پهلوی.
- در تحولات مربوط به اصلاحات ارضی و رفرم شاه در سالهای ۴۰ تا ۴۲ نیز جان اف کندی از حزب دمکرات ریاست جمهوری را در دست داشت.
- از سالهای ۵۰ تا ۵۵ که بازهم یکی از سیاهترین دورههای حکومت محمدرضا پهلوی است نیکسون و جرالد فورد جمهوریخواه قدرت را در دست داشتند.
- به هنگام تحولات جامعه ایران در سالهای ۵۶ و ۵۷ جیمی کارتر از حزب دمکرات ریاست جمهوری را به عهده داشت.
۲- جمهوریخواهان علیرغم شعارهایی که به ظاهر در ضدیت با تروریسم بینالمللی میدهند و از کاربرد مشت آهنین به هنگام ضرورت دم میزنند، در تمامی دورهها نسبت به دمکراتها از روابط نزدیکتری با رژیمهای حاکم بر ایران علیرغم تفاوتهایی که داشتهاند، برخوردار بودهاند.
از نظر من به دلایل گوناگون رژیم جمهوری اسلامی در مجموع علیرغم ظاهرسازیهایش خواهان ادامه حکومت جمهوریخواهان بر کاخ سفید است.
- این رژیم در سال ۵۹ از هیچ کوششی برای به قدرت رسیدن رونالد ریگان کوتاهی نکرد. پیش از انتخابات ریاست جمهوری، مهدی کروبی به نمایندگی از سوی رژیم و خمینی در ژنو، با تیم انتخاباتی ریگان و ویلیام کیسی دیدار کرد و از سوی رژیم به آنها قول داد که گروگانها را تا پایان انتخابات ریاست جمهوری آزاد نخواهند کرد تا جیمی کارتر نتواند از آن به عنوان برگ برنده در انتخابات استفاده کند. آنها به عنوان هدیهی انتخاباتی این گروگانها را بلافاصله پس از به قدرت رسیدن ریگان به کاخ سفید تحویل دادند.
در ازای این خوش خدمتی و به خاطر رسالتی که رژیم برای سرکوب نیروهای مترقی در ایران و آتش افروزی در منطقه به عهده گرفته بود، علیرغم ضربات هولناکی که در سال ۶۲ در لبنان به نیروهای آمریکایی وارد کرده و صدها تن از تفنگداران دریایی را با هدایت کامیونهای بمبگذاری شده به قتل رسانده بود، رونالد ریگان ، در سال ۶۵ مک فارلین مشاور امنیتی خود را همراه با کلت و کیک و لوازم یدکی حساس و سلاحهای خواسته شده از سوی رژیم به تهران فرستاد. افتضاح ایران گیت در دوران جمهوری خواهان و در اوج هیاهوهای تبلیغاتی آنها برای مبارزه با تروریسم و ... شکل گرفت. این در حالی بود که به خاطر کشته شدن چند امریکایی در دیسکویی در آلمان غربی، جنگندههای آمریکایی کاخ قذافی را نیز بمباران کردند.
- در دوران جورج بوش، با وجود این که نام رژیم در محور شرارت قرار گرفت، اما با گسیل نیروهای آمریکایی به عراق و اشغال این کشور، کلید فتح عراق در سینی طلایی به دست رژیم جمهوری اسلامی سپرده شد و نیروهای آمریکایی شاهد و ناظر نفوذ روزافزون جمهوری اسلامی در این کشور شدند. دیری نگذشت که نیروهای آمریکایی دولت، مجلس و هدایت نیروهای امنیتی و نظامی این کشور را نیز به دست نیروهای نزدیک به رژیم سپردند.
علیرغم این که عراق در هیچ فعالیت تروریستی علیه آمریکا شرکت نداشت و بر عکس این رژیم بود که در عملیاتهای تروریستی متعدد علیه آمریکا شرکت داشت، این عراق بود که از سوی جمهوریخواهان برای حمله انتخاب شد و نه ایران.
نامه نگاری بین رهبران دو کشور در این دوره به وقوع پیوست. تابوی گفتگو با شیطان بزرگ در دوران جورج بوش و همتای ایرانیاش احمدینژاد شکسته شد. مذاکرات رسمی دو کشور در قالب گفتگو در مورد عراق در این دوران عملی شد و علیرغم شعارهای پرطمطراق، روابط دو کشور هیچگاه سردتر از قبل نشد. در شرمالشیخ و در ژنو مذاکرات در سطح بالا انجام گرفت. سیل ارائه بورسهای تحصیلی و امکانات به عوامل رژیم از سوی آمریکا بیش از گذشته شد. دست لابی رژیم بیش از پیش برای کار در آمریکا بازگذاشته شد.
زمزمه بازگشایی دفتر حفاظت منافع آمریکا در ایران در میان شعارهای به ظاهر خصمانه جمهوریخواهان شروع شد. اگر نبود مشکلات داخلی رژیم تا با حال افتتاح هم شده بود. در این دوره بود که وزارت خارجه آمریکا برای اولین بار اجازه داد یک سازمان غیردولتی ثبت شده در آمریکا (بخوانید لابی رژیم در آمریکا) در تهران دفتر باز کند.
۳- آمریکا با حضور جمهوریخواهان در قدرت، امکان به وجود آوردن یک بسیج بینالمللی مؤثر علیه رژیم را ندارد
- به خاطر افتضاحاتی که جورج بوش طی هشت سال زمامداری خود در کاخ سفید به وجود آورده نفوذ آمریکا در اروپا و جهان به شدت آسیب دیده است.
- به خاطر گزارشات جعلی و ساختگی در مورد انباشت سلاحهای اتمی و کشتار جمعی توسط دولت عراق، گزارشات دولت آمریکا در مورد پیشرفتهای رژیم در پروژهی اتمیاش با اقبال عمومی روبرو نمیشود. همه به نوعی ترس آن دارند که مبادا آمریکا بار دیگر قصد فریب آنها را داشته باشد.
-دولتهای اروپایی به خاطر عدم اعتمادی که به اهداف جورج بوش و جمهوریخواهان دارند، عملاً در مورد تحریم اقتصادی رژیم جدی نیستند و جنبش ضد جنگ فریب مانورهای رژیم را خورده است.
-رژیم جمهوری اسلامی با صرف بودجههای هنگفت و به مدد لابی خود در اروپا و آمریکا از این نقطه ضعف به نحو احسن استفاده کرده و بسیاری از نیروهای صلحطلب و مردم دوست آمریکایی و اروپایی را فریب داده و در راه نیل به مقاصد جنایتکارانهاش آنها را همراه خود کرده است.
با انتخاب باراک اوباما به طرفهالعینی آنچه رژیم کاشته از بین خواهد رفت. اروپایی ها و نیروهای صلحطلب بینالمللی نمیتوانند مدعی مقاصد جنگطلبانهی اوباما شوند.
دکان آنانی که در ۵ سال گذشته روزی نبود که به دروغ خبر از زمان و مکان حمله نیروهای آمریکایی در ایران ندهند، بسته خواهد شد. هرچند مدتی است که رازها از پرده بیرون افتاده و معلوم شده است که اتفاقاً بر عکس اخبار منتشر شده، آمریکا متحدین اسرائیلی خود را شدیداً تحت فشار گذاشته بود که مبادا خودسرانه دست به اقدام نظامی علیه تأسیسات هستهای رژیم بزنند.
امثال چامسکی در صورت انتخاب اوباما به خود اجازه نخواهند داد از برنامه اتمی یک رژیم ضد بشری قرون وسطایی حمایت کنند و احمدی نژاد را به مقام مبارزان ویتنامی برسانند. بدون شک آنها شرمنده آنچه تا کنون در ارتباط با رژیم به نام «ترقیخواهی» کردهاند، خواهند شد.
آنانی که در داخل کشور مردم و نیروهای مترقی را به خاطر «تهدید دروغین جنگ» به سکوت و مماشات با جنایتکاران فرا میخواندند، دستشان بسته خواهد شد. حنایشان دیگر رنگی نخواهد داشت.
آنانی که با نشان دادن جورج بوش، منکر نقشههای بلندپروازانه و جنایتکارانه رژیم میشدند، از نفس خواهند افتاد.
رژیم جمهوری اسلامی ظرفیت کنار آمدن با اوباما و خواستهای او را ندارد. اگر کنار بیاید که امیدوارم بیاید و اوضاع به این سمت بچرخد، شرایط برایش دشوارتر خواهد شد. چنان که برای رژیم شاه بعد سال ۵۵ شد.
اوباما به مراتب ساده تر و مؤثرتر میتواند یک اجماع بینالمللی علیه رژیم را سامان دهد. هرچند او بدون دستاورد ملموس و مشخص نمیتواند به رژیم نزدیک شود. او در هر تلاش بینالمللی علیه رژیم حمایت افکار عمومی آمریکا و اروپا را با خود خواهد داشت. با اعتمادی که او کسب کرده این کار به سهولت انجام میگیرد.
جمهوریخواهان در پرتو شعارهای پرطمطراقی که میدهند به سادگی قادر به کنار آمدن با رژیم هستند.
جمهوری خواهان همین حالا که به ظاهر محکمترین شعارها را علیه تروریسم و ... میدهند وزیر دفاعشان رابرت گیتس یکی از معماران اصلی افتضاح «ایران گیت» در سال ۶۵ است. او همچنین یکی از کسانی است که خواهان به رسمیت شناخته شدن «منافع رژیم» در منطقه و رفع حساسیتهای آن است. موضع هیچ وزیر دفاع «دمکراتی» در رابطه با رژیم نرمتر از او نخواهد بود.
با پیروزی اوباما کابوس رژیم واقعی تر خواهد شد. در صورتی که مک کین میتواند خط موش و گربه بازی جورج بوش را همچنان ادامه دهد. البته در شرایط گذار و ناپایداری که به لحاظ جهانی به سر میبریم، در هر لحظه امکان تغییر پارامترها و به وجودآمدن شرایطی کاملاً متفاوت از قبل هستیم.
ایرج مصداقی
۳۰ مهر ۱۳۸۷
منبع:پژواک ایران