دخالت هرچه بیشتر مجاهدین در تحولات و درگیریهای عراق که به دستور مسعود رجوی و با شعار «بیا، بیا» انجام میگیرد میتواند زمینهساز یک حملهی انتقامی به «لیبرتی» و قتلعام مجاهدین بیدفاع شود.
«بیا ، بیا» دعوت از نیروهای خونریز عراقی برای حمله به «لیبرتی» است. این شعار از سوی کسی سر داده میشود که قبل از هرکس صحنهی نبرد را ترک کرده است. نتیجهی «بیا، بیا» گفتن مسعود رجوی که در «گزارش ۹۲» هم روی آن تأکید کرده و سیاستی غیرمسئولانه خواندم باعث «آمدن» رژیم به «اشرف» و تلفات بالای مجاهدین و ترک این قرارگاه بدون هیچ دستاوردی شد و تنها تنور «آکسیون»های مجاهدین در اروپا و آمریکا را برای مدتی گرم کرد.
مهدی ابریشمچی در سال ۱۳۶۴ و هنگام انقلاب ایدئولوژیک در مورد تفاوت ایدئولوژی مجاهدین و خمینی میگفت: «ما شربت شهادت توزیع نمیکنیم.» اما امروز در این زمینه نیز تفاوت میان ایدئولوژی مجاهدین و خمینی از بین رفته و مسعود رجوی مصر است که «شربت شهادت» توزیع کند. او سیاست فرستادن افراد روی «میدان مین» را در پیش گرفته است.
تردیدی نیست هژمونی نیروهای مهاجم به شهرهای عراق با نیروهای بنیادگرا و جنایتکار «داعش» است. تمام رسانههای بینالمللی به جز حامیان مالی، سیاسی و لجستیکی «داعش» به این موضوع اذعان دارند.
ایاد علاوی نیز بر خطر «داعش» صحه میگذارد و میگوید:
«ما در باره سه مساله حرف میزنیم. نخست، رشد و قدرت گرفتن القاعده و گروههای وابسته به آن، مانند داعش، که یک سازمان تروریستی بدنام است و خسارات زیادی به همه جا وارد کرده است. آنها اخیراً در عراق فعال شدند، زیرا چشمانداز سیاسی کشور، کاملا مطلوب هدفهای نیروهای افراطی بوده است. فرقه گرائی داریم. نارضایتی داریم، فقر داریم، فساد داریم ، سرکوب و اختناق داریم، نقض حقوق بشر داریم؛ و چنین فضایی موجب رشد افراط گرایی میشود، مانند القاعده و گروههای وابسته به آن. ...»
و به عنوان راه حل میگوید:
«نخست تشکیل یک دولت وحدت ملی، یک دولت بازسازی؛ دولتی که عملاً دو وظیفه دارد. یکی آشتی فوری در کشور، که تروریست ها را کنار بگذارد و مردم را علیه داعش و القاعده بسیج کند.»
http://ir.voanews.com/content/iraq-isil-crisi-iran-us-ayad-allawi-interview/1939273.html
نیروهای درگیر تحت پرچم و شعار «داعش» یا «دولت اسلامی عراق و شام» حرکت میکنند. رسانههای بینالمللی از تخریب فرهنگی بزرگ در موصل توسط داعش خبر میدهند.
«آنها در مناطقی که در حال حاضر در دست دارند قوانین سختگیرانهای بر اساس شریعت اسلامی (شریعت) اعمال کردهاند. ... اکنون بیم آن میرود که میراث فرهنگی عراق به دست آنان نابود شود. از هماکنون میتوان در مناطق اشغالشده، نشانههایی از ویرانگری فرهنگی داعش را مشاهده کرد. پس از آنکه در ۲۰ خرداد ماه سال جاری نیروهای «داعش» شهر موصل و استان نینوا را اشغال کردند، در نخستین اقداماتشان برخی از نمادهای فرهنگی این شهر را از بین بردند.»
انقلابی خواندن آنها و انعکاس بیانیههایشان تحت عنوان «شورای نظامی انقلابیون عراق» در سایتهای رسمی و غیررسمی مجاهدین جدا از همراهی با ارتجاعیترین نیروهای منطقه که تهدیدی برای بشریت محسوب میشوند، دخالت در امور داخلی عراق، وارد شدن در جنگهای فرقهای و ایستادگی در مقابل جامعهی بینالمللی است و میتواند عواقب جدی داشته باشد.
دبیرکل ملل متحد، اتحادیه اروپا، ایالات متحده آمریکا و «جامعه بینالمللی» که مجاهدین روی مخالفت آنها با پروژهی اتمی رژیم تأکید میکنند، نگرانی خود را از آنچه در عراق میگذرد ابراز داشته و «داعش» را نیرویی معرفی میکنند که در تحولات عراق دست بالا را دارد. قدرتگرفتن «داعش» در عراق میتواند به نزدیکی رژیم و آمریکا و همکاری این دو کشور منجر شود. اسرائیل و روسیه نیز خطر «داعش» را گوشزد کرده و هواپیماهای سوخو روسی به عراق ارسال شدهاند.
حمایت مسعود رجوی از نیروهای تحت هژمونی «داعش» که خود را بنیادگراتر از «القاعده» معرفی میکنند و از این سازمان جداشدهاند، تحت هر عنوان و به هر بهانه، عملی است خطرناک که میتواند باعث به قربانگاه رفتن مجاهدین شود.
«عشایر عراقی» را «انقلابی» خواندن و «شیوخ» مرتجع عشایر را شخصیتهای سیاسی و چهرههای مترقی و رهبران «قیام و انقلاب» خواندن تنها از ذهن یک پریشانحال درمانده بر میآید که برای ماندن بر هر خس و خاشاکی دست میاندازد. با کدام تعریف «عشایر» و «شیوخ» انقلابی میشوند؟ یا بایستی تعریف «عشیره» و «شیخ» فرق کرده باشد یا «انقلابی». جمع هر دو محال است.
مسعود رجوی دچار پریشانی است و مجاهدین را بیش از پیش به قهقرا میبرد. «نقشه مسیری» که او برای مجاهدین و هوادارانشان در ایران و عراق ترسیم کرده، همانا «فدا» شدن است تا او چندصباحی بیشتر به زندگی سیاسی خود ادامه دهد. در حالی که این سازمان به مخالفت با نیروهای «داعش» در سوریه میپردازد و خبر از «شکست سنگین مزدوران داعش و شبه نظامیان اسد از رزمندگان سوریه» میدهد،
به منظور تحمیق اعضا و هوادارانش نیروهای تحت امر و فرماندهی «داعش» در عراق را «انقلابیون و عشایر» مینامد و موفقیتشان را جشن میگیرد.
خبرگزاریهای بینالمللیخبر از تشکیل «خلافت اسلامی» در بخشهای تحت کنترل داعش در عراق میدهند و ابوبکر البغدادی را «خلیفه اسلامی» تعیین شده از سوی این گروه میخوانند.
http://www.radiofarda.com/content/f4_ira_army_fighting_daesh_tikrit/25439439.html
تصاویر جنایات صورتگرفته اعم از کشتارهای دستهجمعی و ... از سوی «داعش» هنگام فتح شهرهای عراق را میتوانید در اینجا ببینید:
بخشی از فیلمهای منتشر شده مربوط به جنایات داعش را که توسط این گروه منتشر شده و همچنان در فضای مجازی موجود است را در این آدرس ملاحظه کنید:
در این آدرس فیلم بسیار حرفهای تهیه شده از سوی داعش را که توسط «سی ان ان» انتشار یافته ملاحظه کنید:
متاسفانه همانگونه که بخشی از فرماندهان و نظامیان ارتش دوران صدامحسین و مردم به جانآمده از ظلم و تعدی نوریالمالکی و سپاه قدس در عراق به اتحاد با داعش و ارتجاعیترین و جنایتکارترین نیروهای عراق روی آوردهاند مجاهدین نیز به پشتیبانی از آنها برخاستهاند. این یکی از آثار پافشاری بر ماندگاری در عراق است. مواضع مجاهدین در مورد آنچه که در عراق میگذرد را میتوانید در مقالههای سیاوش جعفری (محمود ائمی) یکی از مسئولان مجاهدین تحت عنوان «لحظهی انقلاب» و «باز میآییم» بخوانید و ببینید چگونه آنچه را که در عراق میگذرد با «انقلاب کبیر اکتبر» مقایسه میکند.
و در جهت اجرای فرامین ضدانسانی رهبری عقیدتی برای به قربانگاه فرستادن مجاهدین گرفتار در لیبرتی، در حالی که خود در اورسورواز و ساحل امن و پشت کامپیوتر نشسته، از زبان بیدفاعهایی که در محاصرهی نیروهای عراقی و دشمن هستند میگوید:
«با قدرت از قیام مردم بجان آمده عراق از ستم مالكی، دفاع میكنند و دراین مسیر آماده پرداخت هر بهایی هم هستند.»
http://www.aftabkaran.com/maghale.php?id=4047
مگر هدف و وظیفهی مجاهدین از رفتن و ماندن در عراق، دفاع با قدرت از «قیام مردم به جان آمده عراق» بود؟ چرا این دفاع هنگام حملهی نیروهای آمریکایی و ائتلافی که آنها را همراهی میکرد صورت نگرفت؟
دیگر مسئولان خارجنشین مجاهدین نیز به دستور رهبری این سازمان وارد گود میشوند و به منظور فرار از تبعات احتمالی، تحت عنوان نامهای مستعار مانند ساسان صمدی و ... در دفاع از داعش و توجیه جنایات این دار و دسته مقاله مینویسند.
و به تأسی از آنها و بر اساس خط داده شده از بالا، هواداران این سازمان نیز که در کالکنفرانسهای مجاهدین توجیه شدهاند دست به قلم میشوند تا بلکه لباس عافیت به تن نیروهای تحت هژمونی داعش بپوشانند.
سازمانی که اعدام بیرحمانهی تعدادی از مجاهدین در «اشرف» را به خاطر آنکه با دستان بسته تیرخلاص به سرشان زده شده بود «جنایت علیه بشریت» میخواند برای اعدام با دستان بستهی صدها جوان عراقی در موصل هلهله و شادی میکند و جانیان را «انقلابیون و عشایر» به جان آمده میخواند.
آیا برای اعادهی حق، کسی اجازهی انجام چنین جنایاتی را دارد؟ آیا سکوت در برابر چنین جنایاتی همانگونه که مجاهدین پیشتر تبلیغ میکردند همراهی با جنایتکاران نیست؟ وقتی سخن از فرورفتن در باتلاق انحطاط میشود، این هم یکی از نمونههای آن است.
آیا خانم ناوی پیلای کمیسیر حقوق بشر ملل متحد هم درمورد جنایات داعش دروغ میگوید یا مزدور وزارت اطلاعات است؟
«شورشیان سنی گروه "داعش" در شمال عراق اقدام به اعدام صحرایی صدها سرباز اسیر کردهاند. ناوی پیلای می گوید که "رشته اعدامهایی که ظاهرا به صورت سیستماتیک انجام شد تقریبا بدون شک جنایت جنگی به حساب می آید."»
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2014/06/140616_u04_un_isis_warcrimes.shtml
البته مجاهدین آگاهانه از درج این مطالب در سایت «همبستگی ملی» خودداری میکنند تا در صورت مقتضی منکر مواضع فوق شوند و مسئولیت مقالات را به عهدهی افرادی ناشناس که میتوانند عوامل رژیم هم باشند بگذارند.
این همهی ماجرا نیست. مسعود رجوی از زبان اعضای شورای ملی مقاومت به خودش مدال میدهد و مدعی میشود که جامعهی بینالمللی مجاهدین را در ارتباط با عراق و منطقه «مرجع شایسته ارزیابی وضعیت و ترسیم راهحلها میشناسد»:
«اعضای شورا، كه از آمریكا و كشورهای مختلف اروپا، در این اجلاس حضور به هم رسانده بودند، تاكید كردند كه در وضعیت نامتعین و پرخطری كه عراق و منطقه را فرا گرفته، طرفهای بینالمللی گوناگون، مقاومت ایران را كه در طی سالیان از نزدیك، درگیر مقابله با مداخلات رژیم آخوندی در عراق بوده است، مرجع شایسته ارزیابی وضعیت و ترسیم راه حلها میشناسند و بر صحت تحلیلهای شورای ملی مقاومت ایران كه در بیانیههای سالانه شورا تشریح و فرموله شده است، تأكید میكنند.»
http://www.hambastegimeli.com/home/مهمترین-خبرها/50949-اجلاس-میاندوره-یی-شورای-ملی-مقاومت
و یا تلویزیون این سازمان مدعی میشود در حالی که عراق درگیر بزرگترین چالش خود پس از فروپاشی دولت صدام حسین است و آتش درگیریها هزاران نفر را به کام مرگ برده و سوریه و منطقهی عربی در التهاب شدیدی به سر میبرد «۳۱ میلیون بیننده در عراق و کشورهای عربی و خاورمیانه» بصورت زنده شاهد سخنرانی مریم رجوی در مراسم ویلپنت بودهاند!
نکتهی قابل توجه آن که پس از گذشت ۱۳ روز تنها ۳۳ بار روی این فیلم در یوتیوب کلیک شده است که ۶ بار آن را من و همسرم کلیک کردهایم.
پس از نشستهای توجیهی مجاهدین برای اعضای شورای ملی مقاومت و اجبار آنها به موضعگیری راجع به تحولات عراق و انکار نقش «داعش»، مهدی سامع نیز چنانچه انتظار میرفت دست به قلم شد اما به خاطر برخورداری از فرصتطلبی سیاسی کوشید با به کارگیری عباراتی همچون «امپریالیسم جهانی»، «جنگ تجاوزگرانه آمریکا»، «مقاومت مردم عراق علیه اشغال دو سویه از طرف آمریکا و رژیم ایران»، و معرفی «داعش» به عنوان یک نیروی تروریستی در ردیف القاعده، از کنار مسئلهی مورد بحث که همانا حمایت بیچون و چرای مجاهدین از نیروهای تحت امر «داعش» است، بگذرد و روی خطر سپاه قدس و نیروهای تروریستی در عراق رژیم تأکید کند، گویا موضوع مورد بحث، انکار نقش سپاه قدس و نیروهای وابسته به رژیم در عراق است.
احساسات «ضد امپریالیستی» سامع این یگانه وارث نیمقرن مبارزهی فدائیان خلق و ادامهدهندهی راه احمدزاده، پویان، مفتاحی، جزنی و ... علیه «جنگ تجاوزگرانه آمریکا» در حالی بالا گرفت که سخنرانان مراسم سالانهشان در پاریس، «متجاوزان آمریکایی»، همچون «رودی جولیانی، شهردار سابق نیویورک و کاندیداری ریاست جمهوری (2008) ؛ جوزف لیبرمن، سناتور سابق؛ نیوت گینگریچ، رئیس سابق مجلس نمایندگان آمریکا و کاندیدای ریاست جمهوری آمریکا (2012)، هاوارد دین، فرماندار سابق ورمونت و رئیس حزب دموکرات (2005-2009) ؛ یک هیأت از کنگره آمریکا شامل تد پو، رئیس زیرکمیته تروریسم، عدم تکثیر و تجارت، کمیته خارجی کنگره، دنی دیویس، لورتا سانچز؛ ژنرال هیو شلتون، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا (2001ـ1997)، ) ؛ ژنرال جرج کیسی، رئیس ستاد ارتش آمریکا و فرمانده نیروهای ائتلاف در عراق (2007-2004) ؛ لوئیس فری، رئیس اف.بی.آی (2001-1993) ؛ جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل؛ دنیس هسترت، رئیس سابق کنگره آمریکا؛ مایکل موکیزی، وزیر دادگستری آمریکا (2009 – 2007، رابرت توریسلی، سناتور سابق و نماینده قانونی ساکنان اشرف و لیبرتی، رابرت جوزف، معاون وزیرخارجه در امور کنترل تسلیحاتی و امنیت بین المللی؛ سفیر فیلیپ کراولی، دستیار وزیر امور خارجه آمریکا (2011-2009، ژنرال جیمز کانوی، سی و چهارمین فرمانده نیروی تفنگداران دریایی؛ ژنرال دیوید فیلیپس، فرمانده سابق پلیس نظامی و فرمانده عملیات پلیس در عراق، سرهنگ وسلی مارتین، فرمانده سابق ضدتروریسم ائتلاف در عراق و فرمانده حفاظت آمریکا در اشرف؛ سرهنگ توماس کانتول، از فرماندهان حفاظت اشرف سفیر مارک گینزبرگ، سفیر سابق آمریکا در مراکش، مشاور کاخ سفید در امور خاورمیانه؛ آلن در شویتز، حقوقدان و برجسته ترین وکیل پرونده های جنایی، پاتریسیا سالیس دویل، مشاور کارزار انتخاباتی رئیس جمهور آمریکا در 2008؛» هستند که «جنگ تجاوزگرانه» علیه عراق را رهبری و هدایت کردند.
و مدیریت جلسهشان نیز به عهدهی «خانمها لیندا چاوز، رئیس سابق روابط عمومی کاخ سفید و فرانسیس تاونزند، مشاور رئیس جمهور در امور امنیت داخلی و تروریسم (2004-2008)،» است که البته پیام خاص خود را دارد.
موضوع «مقاومت مردم عراق علیه اشغال دو سویه از طرف آمریکا و رژیم» نیز در شرایطی از سوی سامع مطرح میشود که مجاهدین در طول دوران اشغال، کنار متجاوزان بوده و به آنها یاری رساندهاند و این رویکرد مورد تأیید خودشان و نیروهای «متجاوز» و «اشغالگر» است.
ایرج مصداقی
توضیح :
۱- مجاهدین پس از رسواییهای اخیر داعش دیگر حرفی از «شورای نظامی انقلابیون عراق» و «عشایر انقلابی» در موصل نمیزنند و معلوم نیست چه بر سر این «انقلابیون» آمده است. مجاهدین با توجه به عدم وجود حافظهی تاریخی در هوادارانشان میکوشند آهسته آهسته از «داعش» فاصله بگیرند.
منبع:پژواک ایران