علیرضا یعقوبی یکی از وابستگان بدنام سعید امامی و دستگاه‌ اطلاعاتی رژیم که پس از بازگشت از ایران، در خم رنگرزی مجاهدین تبدیل به «اشرف نشان» و یکی از تحلیل‌گران سایت‌های‌شان شد با سوءاستفاده از دختری که از بچگی اسیر و قربانی بازی‌های او بوده، اعلام داشته است که منظور من از پاراگراف زیر که در «گزارش ۹۳» آمده، اوست:‌

 

«فرد «خوشنام» و «مبارزی» که در آلمان با «دخترخوانده‌»‌اش که امانت مجاهدین بود ازدواج کرد و مدت‌ها پیدایش نمی‌شد و پیغام و پسغام برای مجاهدین می‌فرستاد به همراه تعداد دیگری که هریک «هزار ماشاءالله لعبتی» هستند توسط مجاهدین به خدمت گرفته شدند تا در هیبت «اشرف‌‌نشان»، آن‌چه را که شایسته‌ی خودشان است به دیگران نسبت دهند. »

 

این مزدور سابق وزارت اطلاعات و مصداق «چوب را که برداری گربه دزده حساب کارش را می‌کند» در فیس‌بوک‌اش آورده است:

 

«مطلع شدم که ایرج مصداقی بار دیگر به نیابت از وزارت اطلاعات آخوندی بر بنده و خانواده ام تاخته است. خود و دخترم مریم برای اطلاع افکار عمومی مطالبی تهیه کرده ایم که فردا بخش اول آن که مربوط به اطلاعیه مریم است را خدمت تقدیم خواهیم کرد.
ایمان راسخ داریم که تمامی تلاشها و تشبثات مذبوحانه آلت دستها و آلت فعل ها و مهره های دست آموز ولی فقیه تهران نخواهد توانست از سرنگونی م...حتوم این رژیم توسط مقاومت مردم ایران و بهترین فرزندان آن جلوگیری بعمل آورد.»

 

https://www.facebook.com/#!/alireza.yaghoobi.7?fref=ts

 

به اطلاع ایشان و دیگر سینه‌چاکان مجاهدین از جمله اسامی مستعار همچون «ایوب نظام‌آبادی» که پس از مقداری روضه‌خوانی مرا به محاکمه و ... هم تهدید کرده‌ و نوشته‌اند:‌

 

«در گزارش 92 صحبت از آقایی بود که امانت مجاهدین یعنی دختری را به ایران برده و به امان خدا رها کرده است. در گزارش 93 می گوید که آن مرد با امانت مجاهدین یعنی دختر خوانده اش ازدواج کرده است. ملاحظه کنید که اینجا همان جایی است که هر چه از دهانمان در می آید می گوییم و به صرف اینکه دیگران حرفی زده اند به آنها استناد کرده و در کتابمان و مقاله مان می آوریم. جناب رحمانی ، باید چکار کرد و در این ارتباط باید سکوت کرد و اساسا چه کسی باید جواب این مورد را بدهد؟ به نظر من باید که جواب او را بدهند و از خود دفاع کنند و یا به هر صورت اگر چنین چیزی صورت گرفته آنرا توجیه نمایند . ولی به نظر من وارد این گونه سوژه ها شدن از ابتدا کاری نادرست است. نتیجه چنین اتهامی که به لحاظ قانونی بسیار سنگین است و در صورت شکایت عواقب دارد، محیط پرتنشی ایجاد می کند که نتیجه آن می شود که آن خانم جواب داده که با یک تانکر وایتکس آدم پاک نمی شود. کمی در ارتباط با این اتهام و جواب آن خانم فکر کنیم.»

 

می‌رسانم، روشنگری در مورد علیرضا یعقوبی نه در «گزارش ۹۲» بلکه در مقاله‌ی «علیرضا یعقوبی «اشرفی» امروز و همکار سعید امامی و فلاحیان دیروز» صورت گرفت.

 

 

و در گزارش ۹۳، منظورم از پاراگرف «فرد «خوشنام» و «مبارزی» که در آلمان با «دخترخوانده‌»‌اش که امانت مجاهدین بود ازدواج کرد و ...» هرمز نوایی صفایی مسئول «اتحاد زندانیان سیاسی- در تبعید» از سینه‌چاکان فعلی رهبری عقیدتی مجاهدین است. مسئولان وی به خوبی در جریان امر و تنشی که این فرد در بین هواداران مجاهدین در هامبورگ به وجود آورد هستند و به همین دلیل در این رابطه فعلاً سکوت اختیار کرده‌اند.

همسر اول هرمز صفایی در لیبرتی به سر می‌برد. هواداران زیادی سخنان «گهربار» جناب صفایی را شنیده‌اند که برای مجاهدین پیغام می‌فرستاد آن‌ها یک زن از من بردند من هم یک زن از آن‌ها. البته طولی نکشید که کار این ازدواج به طلاق کشید. مجاهدین امروز برای درافتادن با منتقدان‌شان مجبورند از چنین «لعبت»‌هایی استفاده کنند.

 رهبری عقیدتی مجاهدین به هیچ پرنسیبی پایبند نیست و می‌تواند در دفاع از «اشرف‌نشان»‌اش وارد صحنه شود. چنانکه سال گذشته در سایت «ایران افشاگر» کوشیدند علیرضا یعقوبی را که علیه خودشان شکایت کرده بود و بعد به آغوش روحانیت و دستگاه اطلاعاتی بازگشته بود سفید کنند و چهره‌ای مظلوم به او که فرزند و امانت مجاهدین را نیز ربوده و با خود به ایران برده بود بدهند.

 

و یا در اقدامی دیگر به دفاع از فریبا هادیخانلو «اشرف‌نشان» دیگری که از توابین خطرناک زندان بود و در «اتاق آزادی» اوین ، به شناسایی و شکار زندانیانی که می‌خواستند آزاد شوند می‌پرداخت، برخاست.

«اشرف‌نشانی» که در مأموریت سازمانی به خارج از کشور آمد، مجاهدین را قال گذاشت و به فرانسه گریخت، به انقلاب ایدئولوژیک مریم پشت کرد و سپس از اسلام گریزان شد و به مسیحیت گروید و ...

http://www.pezhvakeiran.com/maghaleh-56335.html

معلوم نیست وقتی همکار سعید امامی چنین کاری نکرده، چرا طرح این موضوع را به خودش گرفته است؟ او که بهتر از هرکسی می‌داند وقتی مریم انتظاری کودک بود او را ربوده و به ایران برد بنابراین ازدواجی نمی‌توانست در آلمان اتفاق بیافتد. بعدها نیز که در انگلستان رحل اقامت گزیدند.

 من از حق خود در پاسخگویی به خانم مریم انتظاری که از کودکی به انحای مختلف مورد سو‌ءاستفاده سیاسی علیرضا یعقوبی قرار گرفته و سختی‌های زیادی را متحمل شده می‌گذرم اما‌ آیا وقتش نرسیده که به سوءاستفاده از او خاتمه داده شود؟‌ آیا بهتر نیست مجاهدین اگر ذره‌ای اهمیت برای آینده‌ی این دختر قائل هستند دست علیرضا یعقوبی را از او کوتاه کنند؟‌

به اطلاع هواداران مجاهدین می‌رسانم که افراد «خوشنام» و «مبارز» همچون علیرضا یعقوبی و هرمز نوایی صفایی در کنار مجاهدین به وفور یافت می‌شوند. آیا مایه‌ی عبرت نیست وقتی عمل زشتی را بیان می‌کنی بسیاری در مجاهدین آن را به خود می‌گیرند؟

‌