گفتوگو با ایرج مصداقی، فعال حقوق بشر و تحلیلگر سیاسی
■ نقشه تنظیم مجلس یازدهم به دست شورای نگهبان و طبعا با تأیید ولی فقیه پیش برده شد. این یک برنامه تکراری بود یا آن را باید حرکتی با کیفیتی ویژه برای تنظیم ساختار قدرت دید؟
جنبش دیماه ۹۶ که و شعارهای ساختارشکنانه علیه دو جناح حاکمیت نشان داد که رابطه مردم و حکومت به تحولی بازگشت ناپذیر نزدیک میشود. جنبش آبان ۹۸ حاکی از عمق و وسعت این تحول بود.
شعار «اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» این پیام را به برای خامنهای داشت که دیگر در ساختار نظام اسلامی نیازی به اصلاحطلبان ندارد چرا که آنها کارکرد خود را از دست دادهاند. به همین دلیل روند حذف کامل آنها از ساختار سیاسی کشور تشدید شد.
همچنین خامنهای با ایجاد ساختارهای نوظهور از قبیل «شورای هماهنگی قوای سهگانه» اجازه قانون گذاری به مجمع تشخیص مصلحت نظام و شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی و یا خلع ید صریح قوه مقننه از مهمترین اختیاراتش و یا با سلب اختیار مجلس در موضوع قیمت سوخت و ارجاع بودجه بدون تصویب مجلس به شورای نگهبان به دنبال تضعیف هرچه بیشتر مجلس به عنوان یک نهاد «انتخابی» هم هست. هرچند او هرگاه که اراده کند از «حکم حکومتی» که سنگ بنایش را مهدی کروبی در مجلس ششم گذاشت نیز استفاده میکند.
■ این نظر مطرح شده بی آنکه به صورتی روشن مستند شود: رژیم وارد دوره گذار به مرحله پس از خامنهای شده است. شما چه فکر میکنید؟ آیا شما هم معتقدید که اکنون در چنین دورهای به سر میبریم؟ تصور میکنید سال ۱۳۹۹ سال تحولات لولایی خواهد بود؟
بله رژیم وارد دوره گذار شده است. شواهد دال بر این است. خامنهای ۸۱ ساله و بیمار است. نظام اسلامی تدارک دوران گذار را میبیند. جناح غالب با تسخیر مجلس در انتخابات کاملاً مهندسی شده و سپس اشغال ریاست جمهوری شرایطی را به وجود میآورد تا در صورت مرگ خامنهای نظام یکدست تر وارد دوران گذار شود.
خلا ایجاد شده در مجلس خبرگان رهبری که با مرگ رفسنجانی و تعدادی از اعضا به وجود آمده بود نیز در انتخابات اخیر با انتخاب اعضای هماهنگتر پر شد.
البته اینها تمهیداتی است که نظام اسلامی میچیند این که چقدر موفق شود برمیگردد به شرایط داخلی و بینالمللی هنگام مرگ خامنهای. بحران کرونا بسیاری از معادلات را میتواند برهم بزند.
تحولی نیز در نظام ولایی جریان دارد که تغییر ساختار مدیریتی جمهوری اسلامی است. طی سالهای اخیر با اقدامات خامنهای قوای حکومتی به شدت تضعیف شده و به شخص وی متکی شدهاند. لوایح مربوط به اف ای تی اف برای تعیین تکلیف نهایی در مجمع تشخیص بلاتکلیف ماندند چون خامنهای در مورد آنها «به جمعبندی نرسیده بود» در موضوع سوخت و سرکوب آبانماه و نحوه برخورد با سرنگونی هواپیمای اکراینی، مخفی نگهداشتن ویروس کرونا و عدم قرنطینه قم، بازگذاشتن حرم معصومه و رضا تصمیمگیرندهی اصلی او بود.
نظام حقیقی جدید در حال سربلند کردن است. برای اولین بار یک نظامی سرلیست نامزدهای انتخاباتی تهران میشود و به مجلس راه مییابد. این پدیده را نباید ساده انگاشت. روندی که پیش روست را نشان میدهد.
همین الان هم هنگامی که پای تصمیمهای کلان و تأثیرگذار در میان باشد نهادهایی که مستقیما زیر نظر خامنهای نیستند به سادگی نادیده گرفته شده و یا مجبور به تمکین میشوند. تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی یک نمونه مشخص این رویکرد بود.
امروز برهمه روشن است که سپاه پاسداران یکی از عوامل اصلی شیوع کروناست با این حال خامنهای با دورزدن روحانی و دولت با صدور فرمانی خطاب به سرلشکر پاسدار باقری از او میخواهد یک قرارگاه بهداشتی و درمانی ایجاد کند. این در حالی است که نمایندگان مجلس و چهرههای سیاسی خواستار به عهدهگرفتن مسئولیت از سوی روحانی بودند. باقری در اولین قدم خبر میدهد که شهرها را قرنطینه نظامی خواهند کرد و رفتوآمدها رصد خواهند شد. مطمئنا با افزایش سطح بحران به دامنهی اختیارات این قرارگاه افزوده میشود.
خامنهای به صورت هدفمندی به دنبال بسط بیشتر قدرت سپاه پاسداران است. تغییر و تحولات درون نظام نیز این سمت و سو را نشان میدهد. بدون شک پس از پایان بحران کرونا، سپاه به عنوان نهادی که از حمایت مطلق و بیچون و چرای خامنهای برخوردار است با سوءاستفاده از شرایط نه تنها برای دولت و مجلس ساخته و پرداخته شده توسط شورای نگهبان، بلکه برای قوه قضاییه و دستگاههای تبلیغی و صدا و سیما نیز تعیین تکلیف خواهد کرد.
■ گمانهزنیها درباره آینده رژیم در نوسان هستند از جمله میان تصور از روی کار آمدن سرداران تا حکومتی با همین شکل و شمایل کنونی اما با یک رهبر تازه. شما چه احتمالی میدهید؟
مروری بر اسامی کاندیداهای رهبری حاکی از بیآیندگی تئوری ولایت فقیه است. بایستی توجه داشت که کلیه مراجع تقلید مطرح شیعه نیز بالای ۹۰ سال عمر دارند و دیر یا زود کلیهی آنها فوت خواهند کرد. نظام اسلامی حتی با بحران مرجع تقلید نیز روبرو است. رهبری هر که باشد، این امکان را نخواهد داشت که همچون خامنهای بر سپاه پاسداران تسلط داشته باشد. سپاه پاسداران هم این امکان را ندارد که فاتحه ولایت فقیه و حکومت روحانیون را بخواند چرا که رابطه این دو لازم و ملزوم است. سپاه خصلت ارتشهای کلاسیک را ندارد. این دو نیرو سعی میکنند روابط بین خود را با توجه به تعادل جدید بازتعریف کنند.
■ پیشبینیتان در مورد حرکتهای جامعه چیست؟ مردم منفعل و نظارهگر خواهند بود؟ به تغییرات واکنش نشان خواهند داد و به صورتی از آن برای ابراز تقابل خود با دستگاه بهره خواهند گرفت؟ طبقات مختلف چه واکنشهای متفاوتی خواهند داشت؟
فاصله اندک تحولات ۹۶ و ۹۸ و همچنین واکنش مردم به سقوط هواپیمای اکراینی بیانگر عدم انفعال مردم است. عدم شرکت مردم در انتخابات مجلس به وضوح خشم مردم را نشان داد. بدون شک پارامتر مهم در این میان واکنشهای پیشبینی نشده مردم است. دنیای جدید، عصر انقلابات دیجیتال، فضای مجازی، نسل عاصی را نمیتوان با قالب کهن و به ویژه قرون وسطایی اداره کرد. جامعه پس از پشت سرگذاشتن بحران کرونا غیرقابل پیشبینی خواهد بود. کرونا ناکارآمدی و بیکفایتی نظام اسلامی و ایدئولوژی آن را عریانتر از پیش کرده است. رابطه بین جامعه و نظام حاکم پس از پایان این بحران، وارد مدار جدیدی خواهد شد.
■ رژیم روابط خود را با خارج، به ویژه با آمریکا، چگونه تنظیم خواهد کرد؟
رژیم اسلامی با توجه به گزارش جدید آژانس انرژی اتمی، میرود که درگیر یک بحران هستهای دیگر شود. اروپا بیش از این نمیتواند مماشات نشان دهد. آمادگی دو کشور بریتانیا و فرانسه برای تحویل عوامل رژیم (که در دور زدن تحریمها نقش داشتند) به آمریکا، بیانگر شکست خط گروگانگیری اتباع خارجی و آغاز دورانی سخت برای رژیم است. پروژهی موشکی رژیم دغدغهی آمریکا تنها نیست. موضوع برجام نمیتواند وسط زمین و هوا بماند.
اگرچه نتایج انتخابات آمریکا از الان معلوم نیست اما چنانچه ترامپ دوباره انتخاب شود اوضاع را برای نظام اسلامی سختتر خواهد کرد. قیمت نفت به شدت سقوط کرده است. تحریمها کمرشکن هستند و هرچه جلوتر رویم نظام اسلامی بیشتر تضعیف خواهد شد. هیأت حاکمه آمریکا راههای مختلف را در ۴۰ ساله گذشته طی کرده چنانچه بایدن به کاخ سفید راه یابد نیز دیگر مسیر قبلی را ادامه نمیدهد.
بحران کرونا پس از بحران آبان و بحران سرنگونی هواپیما اکراینی هیچ مشروعیتی برای رژیم باقی نگذاشته است. در سطح منطقهای نظام ولایی با حذف قاسم سلیمانی به شدت محدود شده است. بدون شک تأثیر آن را در سوریه و لبنان هم شاهد خواهیم بود. رژیم اسلامی یا باید کوتاه بیاید و جام زهرهای متعددی را بنوشد و یا منتظر پیامدهای هولناک سیاست بحرانآفرینی در منطقه و توسعه پروژهی اتمی و ازمایش سلاحهای موشکی باشد.
تحریمهای اقتصادی آمریکا کمر رژیم را خواهد شکست. در حالی که هیچ فشاری متوجه آمریکا نیست. شرایط «نه جنگ و نه مذاکره» که خامنهای مطرح کرد دیگر جواب نمیدهد. خامنهای و یا جانشین او بایستی یکی از این دو را انتخاب کنند. کشته شدن سیلمانی توسط آمریکا نشان داد شرایط به کلی تغییر کرده و رژیم دیگر نمیتواند با کارتهای سابقاش بازی کند. آمریکا اجازه این کار را نمیدهد. در برابر رژیم هیچ افق روشنی قرار ندارد.